پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

مباحث تئوریک: انتخاب اسم برای فیلم

قصد دارم از این به بعد مباحث تئوریک سینمایی رو هم به وبلاگ پلان های روزانه اضافه کنم و هر بار دربارۀ یکی از مفاهیم سینمایی چند خطی بنویسم. مباحث تئوریک رو با موضوع ساده  انتخاب اسم فیلم شروع می کنم و در پست های بعد دربارۀ دکوپاژ، میزانسن، نمای نقطه نظر، دوربین روی دست، تراولینگ، زوم،...  و کاربرد و مفهوم اونها در فیلم مطالبی خواهم نوشت.

انتخاب اسم برای فیلم در مرحلۀ نوشتن فیلمنامه صورت می گیره، اما زیاد پیش اومده که به دلایل مختلف اسم فیلم در زمان تولید یا حتی پس-تولید تغییر پیدا کرده. برای یک فیلم به چند صورت می شه اسم انتخاب کرد:

۱- بر اساس نام کاراکتر اصلی (لئون، ارین بروکوویچ، مالنا)
۲- نام محل وقوع حوادث فیلم (کازابلانکا، سینما پارادیزو، پارک ژوراسیک)
۳- وسیله یا شیء ارتباط دهنده کاراکترهای فیلم (پیانو، اره، الماس خونین)
۴- موضوع یا مفهوم اصلی داستان (ماتریکس، هوش مصنوعی)
۵- اسامی ابتکاری برای جذب مخاطب (قبل از آنکه شیطان بداند مرده ای)

شاید بعد از دیدن یک فیلم بدون نام اسامی مختلفی به ذهن هر کس خطور کنه، اما مهم اینه که اسم رو بر حسب مفهوم اصلی داستان و ژانر انتخاب بشه. اسم فیلم باید به شکلی صورت بگیره که باعث برانگیخته شدن کنجکاوی مخاطب بشه و در عین حال پیش زمینۀ نادرستی از داستان بوجود نیاره. مثلاً با شنیدن اسم "دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه" دقیقاً توقع دیدن فیلمی ماجراجویانه (Adventure) در مخاطب شکل می گیره و با شنیدن اسم "حس ششم" فیلمی ماوراء طبیعی.

گاهی اوقات یک اسم تک کلمه ای مثل 1408 یا Zodiac موثرتر از انتخاب اسامی طولانیه و گاهی برعکس (ایندیانا جونز و مهاجمان صندوقچۀ گمشده).

بعضی اوقات تنها شنیدن نام یک فیلم ما رو به دیدن اون ترغیب می کنه، مثل "سوئینی تاد: آرایشگر شیطان صفت خیابان فلیت" یا "آلیس دیگر اینجا زندگی نمی کند" و گاهی انتخاب نادرست اسم ما رو فراری می ده (مثل فیلم های ایرانی "پابرهنه در بهشت" یا "یک تکه نان").

اسم فیلم اولین چیزیه که از یک اثر هنری به گوش ما می خوره و (ناآگاهانه) باعث شکل گیری احساسات اولیه ای نسبت به اون می شه. بسیاری از کسانی که برای سرگرمی فیلم تماشا می کنن، بدون آگاهی از داستان فیلم یا اسم کارگردان تنها از روی اسم به انتخاب دست می زنن بنابراین باید تا حد ممکن در انتخاب اسم وسواس به خرج داد (قابل توجه اغلب فیلمنامه نویسان و فیلمسازان ایرانی).

--------------

طولانی ترین اسمی که تابحال برای یک فیلم بکار رفته:

Another Demonstration of the Cliff-Guibert Fire Horse Reel, Showing a Young Girl Coming from an Office, Detaching Hose, Running with It 60 Feet, and Playing a Stream, All Inside of 30 Seconds

صرفه جویی لطفا!

فقط خواستم بگم لامپ های اضافه رو خاموش کنین که بقیه هم بتونن بیان وبلاگ منو بخونن!

عکس و فیلم های سه بعدی

امکان ثبت و نمایش عکس به صورت سه بعدی از همون سالهای ابتدایی اختراع دوربین عکاسی وجود داشته و تلاش های مختلفی در این رابطه صورت گرفته.

تکنیک های مختلفی برای این کار ابداع شده که تقریباً تمام اونها بر پایۀ سیستم بینایی انسان طراحی شده ان: استفاده از دو دوربین کنار هم (بجای دو چشم)، عکسبرداری یا فیلمبرداری بصورت همزمان با هر دو دوربین و سپس نمایش همزمان اونها روی پرده.

تنها کار باقی مونده تفکیک تصاویر از همدیگه اس به شکلی که چشم چپ تصویر دوربین سمت چپ و چشم راست تصویر دوربین سمت راست رو ببینه. یکی از ساده ترین روش های اینکار استفاده از عینک های آناگلیف (Anaglyph) هست که یک طرف فیلتر قرمز و طرف دیگه فیلتر آبی رنگ داره. هنگام تماشای عکس یا فیلم های گرفته شده با این تکنیک، لنزها تصاویر رو از هم تفکیک می کنن و حسی غریب از تماشای یک تصویر سه بعدی رو بوجود میارن.

هنگام تماشای این تصاویر، صفحۀ مانیتور یا تلویزیون تبدیل به یک جعبه می شه که اشیایی سه بعدی درون اون وجود داره و حتی بعضی از اشیاء بیرون از صفحه قرار می گیرن.

من بعد از جستجوی زیاد تونستم یه تعداد از این عینک های سه بعدی رو از شرکتی در هنگ کنگ بخرم (با وجود تحریم های مختلف و عدم امکان پرداخت آنلاین در ایران، برخی کارهای ساده به معضلی بزرگ تبدیل می شن). سایت های زیادی هستن که عکس و فیلم های سه بعدی ارائه می دن، بعضی عکس ها واقعاً حرفه ای گرفته شدن و آدم رو مبهوت می کنن.

جالب اینکه با ارائۀ نرم افزارهای جدید، می شه عکس و فیلم های معمولی دو بعدی رو با ترفندهایی خاص به سه بعدی تبدیل کرد. تبدیل عکس به سادگی و با نصب یک Plugin روی فتوشاپ انجام می شه و برای تبدیل فیلم هم نرم افزارهایی ارائه شده. در حال حاضر فیلم های زیادی به شکل سه بعدی آناگلیف موجود هستن و خیلی از فیلم های قدیمی تر هم به سه بعدی تبدیل شدن. تماشای سری فیلم های ماتریکس، جنگ ستارگان یا ایندیانا جونز به این شکل واقعاً لذت داره.

جالب اینکه در دنیا چند کانال تلویزیونی هستن که تمام برنامه هاشون رو به شکل سه بعدی پخش می کنن. من بخشی از یک مسابقۀ فوتبال رو به این شکل تماشا کردم و واقعاً تحت تاثیر قرار گرفتم. توپ و بازیکنان آنچنان طبیعی بودن که دلم می خواست دستم رو به سمت تلویزیون ببرم و توپ رو توی هوا بگیرم!

وقتی این عینک ها رو به دوستانم می دم و براشون فیلم یا عکس سه بعدی نمایش می دم، جالب تر از دیدن تصاویر روی صفحه، تماشای چهرۀ بهت زدۀ اونهاست که با دهان هایی o شکل به صفحه خیره شدن!

دو تا سوغاتی از شمال!

جاتون خالی از یکشنبه رفتیم شمال و دیشب برگشتیم. روز اول هوا گرم بود، اما از روز دوم همچین بارونی شروع شد که سه شب پشت سر هم بارید و ما هم با دو تا پتو خوابیدیم!

شمال که همینجوری پر از سوژه اس، اما این دو تا دیگه آخرشن:

(خوبه حداقل هم جنس بازها به یه کم آزادی های اجتماعی رسیدن!)



اگه کسی موارد کاربرد اینا رو می دونه ما رو هم روشن کنه. خصوصا مورد دوم!

یک وب سایت فوق محرمانه

امروز یه سایت پیدا کردم که با وارد کردن نام و نام خانوادگی می تونین آدرس دقیق خودتون رو (تا حد شماره پلاک) توش پیدا کنین. می دونستم اطلاعات دقیق همه ما یه جایی ثبت می شه ولی نمی دونستم کجا، بالاخره امروز پیداش کردم.

کافیه روی لینک زیر کلیک کنین و بعد نام و نام خانوادگیتون رو وارد کنین. نتیجه حیرت آوره:

آدرس دقیق شما

فیلم های به یادماندنی: Oldboy

"یک دانه شن باشی یا یک صخره، در هر حال در آب فرو خواهی رفت..."

خیلی وقت بود دنبال این فیلم می گشتم تا بالاخره دیشب اومد دستم. وقتی رسیدم خونه ساعت ۱:۳۰ شب بود ولی طاقت نیاوردم تا امروز صبر کنم!

Oldboy یکی از فیلم های خیلی خوب سینمای کره (۲۰۰۳، چان ووک پارک) هست که در حال حاضر روی سایت IMDB در فهرست ۲۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما با امتیاز ۸.۳ رتبۀ ۱۱۱ رو داره.

"مردی در جوانی ربوده می شه و اون رو برای مدت ۱۵ سال در یک اتاق زندانی می کنن. بعد از ۱۵ سال، تنها ۵ روز فرصت داره تا بفهمه چه کسانی و به چه دلیل اون رو زندانی کردن و قصد داره از اونها به بدترین شکل ممکن انتقام بگیره..."

Oldboy در لایه های بیرونی یک داستان هیجان انگیز رو در ژانر تریلر روایت می کنه، اما در لایه های درونی دارای مفاهیم عمیقی است. عشق به ممنوع ترین شکل ممکن و تباه کردن زندگی چند نفر از روی نادانی و بی توجهی دو موضوعیه که در این فیلم بهش پرداخته می شه.

پایان فیلم به شدت تاثیرگذاره و بیننده رو وادار می کنه مجدداً از زاویۀ دیگه ای داستان رو بررسی کنه. موسیقی و فیلمبرداری Oldboy از بهترین و حرفه ای ترین کارهای سینمای آسیاست.

"یک دانه شن باشی یا یک صخره، در هر حال در آب فرو خواهی رفت..."

شاید همین جمله – که در فیلم بارها تکرار می شه – به بهترین شکل مفهوم کلی فیلم رو برسونه: اثر مدیوم بر شیء؛ اثر محیط بر انسان...

احضار (۱۳۷۹)

داستان از کجا اومد: یه خواب!

آیا این فیلمو از روی... : به خدا این فیلم ۲ سال قبل از  The Others (دیگران) ساخته شد!

سخت ترین بخش کار: پیدا کردن ۴ تا بازیگر با چهره و تن صدای خاص

سخت ترین سکانس: تمام پلان های اون چهار نفر دور میز. نور پردازی با چراغ مطالعه و تصویربرداری زیر نور شمع واقعاً سخت بود.

بهترین بازی: احسان درگزی در نقش روح

مدت زمان فیلمبرداری: ۲ جلسۀ ۶ ساعتی

پلان مورد علاقه: نگاه پسربچه به شعلۀ لرزان شمع و سپس نگاه به پشت سر

تهیه کننده: اول قرار بود این فیلم به تهیه کنندگی "خانۀ سینماگران جوان" ساخته بشه، اما انقدر عوامل خودشون رو تحمیل کردن که از خیرش گذشتم! نهایتاً فیلم با هزینۀ ۳۰ هزار تومن (!) توسط سیمای دانشگاه علم و صنعت ساخته شد!

بدترین خاطره: جشنوارۀ انجمن سینمای جوان، لحظه ای که دبیر جشنواره بهم گفت "قرار بود جایزۀ اول رو به شما بدیم، اما یه فیلم از دفتر قم ارسال شده که نمی شه کاریش کرد! ایشالله دفعۀ بعد!"

یک اعتراف: در جلسۀ نمایش خصوصی فیلم، می خواستیم برای مهمون ها آب پرتقال درست کنیم ولی هیچ امکاناتی نداشتیم! همه چی رو ریختیم توی یه سطل، احسان درگزی آستینش رو زد بالا و تا آرنج رفت توش و اونو هم زد! خوب که قاطی شد، ریختیم توی لیوان های شیک یه بار مصرف دادیم شماها خوردین و کلی هم کیف کردین! تازه بعضی ها هم دوبار خوردن! 

موسیقی متن تیتراژ آخر (2 مگابایت / mp3)