پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

ساخت موزیک ویدئو

این روزها یکی از مشکلاتی که در اغلب موزیک ویدئوها دیده میشه عدم وجود ایدۀ جدید و خلاقانه و استفاده از ساختارهای کلیشه ای هست. در صورتیکه بخش بزرگی از موفقیت یک خوانندۀ جوان در ارائۀ متفاوت خلاصه میشه، تا حدی که گاهی یک موزیک ویدئوی خلاقانه باعث شهرت خواننده و آهنگ شده.


گروه هنری جادوی پارس با بیشتر از 15 سال سابقه در ساخت فیلم های کوتاه داستانی، انیمیشن، مستند و موزیک ویدئو آمادۀ ارائۀ خدمات به خوانندگانی است که قصد دارند با ارائۀ کاری متفاوت، یک پله بالاتر از دیگران بایستند. 



تجهیزات مدرن تصویربرداری (دوربین Alexa، Red،...) و نورپردازی


تجهیزات کامل حرکتی (ریل، تراولینگ، کرین، اسپایدر،...)


گروه حرفه ای


محیط راحت و دوستانۀ پشت صحنه


سناریو و فیلمنامۀ خلاقانه و غیرکلیشه ای


استودیوی کروماکی (سبز)


افکت های کامپیوتری و جلوه های ویژه


نماهای هوایی (هلی شات)


تدوین کامپیوتری


لوکیشن داخلی و خارجی


دریافت مجوز رسمی برای لوکیشن های خارجی


تولید متناسب با بودجه


تحویل در کمترین زمان ممکن


* جهت آگاهی از مراحل و شیوۀ انجام کار با ما تماس بگیرید:


تلفن: 09122154015

ایمیل: hesgan@yahoo.com

حسام دهقانی

10 کتاب تاثیرگذار

هفتۀ گذشته از چند طرف به چالش "معرفی 10 کتاب تاثیرگذار" دعوت شدم. اعتقادی به شوهای اینترنتی ندارم و تابحال در هیچکدوم شرکت نکردم، ولی به این دلیل که همیشه طرفدار معرفی فیلم، کتاب و موسیقی هستم، 10 اثری که به ترتیب در سنین مختلف روم تاثیر گذاشتنو معرفی می کنم:

1. مجموعه کتاب های ژول ورن
2. مجموعه کتاب های تن تن
3. مجموعه داستان های پوآرو (آگاتا کریستی)
4. غزلیات شمس (مولوی)
5. ربه کا (دافنه دو موریه)
6. ناتور دشت (سالینجر)
7. خانوم (مسعود بهنود)
8. صد سال تنهایی (مارکز)
9. معبد سکوت (اسپالدینگ)
10. کوری (ساراماگو)

دلداده - شاهرخ رزاقی

دلداده اسم اولین آهنگ از شاهرخ رزاقی هست که به تازگی آماده شده با شعری از آرشام و موزیک و تنظیم از خود شاهرخ. به نظرم بعنوان اولین آهنگ، کار خیلی خوبیه. ترکیب سازها، ملودی، متن آهنگ و صدای خود شاهرخ رو دوست دارم.

بعد از اتمام ضبط، شاهرخ با من تماس گرفت و گفت که می خواد براش یه موزیک ویدئو هم بسازه. یک سری تصاویر گرفته بودن که خوب هم بود، اما برای یه موزیک ویدئوی سه دقیقه ای کم بود. من سعی کردم در ادامۀ تصاویری که قبلا ضبط شده بود، تصاویر جدیدی بهش اضافه کنم و در نهایت کلیپ رو تدوین کردم.

دلداده با کیفیت ۱۲۸ (2.8 MB)

دلداده با کیفیت ۳۲۰  (7.2 MB)

موزیک ویدئوی دلداده (روی بلاگ اسکای)

موزیک ویدئوی دلداده (روی یوتیوب)  

باید منتظر آهنگ های جدید شاهرخ بود، من یکی دو تا که داره روشون کار می کنه رو شنیدم و به نظرم از آهنگ اول بهتر هستن. 

یادداشتی بر کتاب "نماد گمشده" (دن براون – ۲۰۰۹)

سومین کتاب دن براون با شخصیت محوری رابرت لانگدون (استاد نمادشناسی دانشگاه) رو به تازگی تموم کردم و ازش خوشم اومد. دن براون در این کتاب هم سعی کرده با استفاده از یک سری نمادها، افسانه ها و اشارات تاریخی، پرده از رازی بزرگ برداره... رازی که می تونه بر سرنوشت کل انسان ها تاثیر بذاره.

البته به نظرم هنوز "رمز داوینچی" بهترین اثر این نویسنده اس، به این دلیل که نقاشی شام آخر داوینچی رو قبلاً همه دیده بودیم ولی به نکاتی که رابرت لانگدون (با بازی تام هنکس) درباره اش گفت دقت نکرده بودیم.

داستان "نماد گمشده" دربارۀ افسانه های فراماسونریه و آن "خرد گمشده"ای که "جایی" مخفی شده و کسانی که از وجودش خبر دارن به دنبالش هستن. خردی که در صورت آشکار شدن می تونه صاحبش رو تا مرتبۀ خدایی بالا ببره.

در این کتاب هم رابرت لانگدون ناخواسته درگیر ماجرا می شه و مجبوره به خاطر نجات جان دوست قدیمیش رمزهایی رو باز کنه. رمزهایی که در دل نقاشی ها، نمادها و استعارات قدیمی پنهان شدن.

یک نکتۀ جالب دربارۀ این کتاب اینه که تمام داستان ۷۰۰ صفحه ای "نماد گمشده" ظرف تنها چند ساعت اتفاق میفتن. چند مورد بسیار زیبای غافلگیری هم در کتاب هست که خیلی خیلی هوشمندانه طراحی شده. یعنی جاهایی هست که داستان به نظر از حالت منطقی خارج می شه و کارهایی که شخصیت ها انجام می دن به نظر بی معنی میاد... اما در پس این بی منطقی ها "نقشۀ" بسیار ماهرانه ای نهفته که به وقت آشکار شدن خواننده رو حسابی شوکه می کنه. به هر حال خود دن براون هم از نویسنده هایی با ضریب هوشی خیلی بالاس.

اگر کسی از دو کتاب (یا فیلم) قبلی خوشش اومده باشه یا به داستان های معمایی علاقمند باشه، قطعاً از خوندن این کتاب لذت می بره.

خواننده های اینوری و اونوری!

سه هفته پیش تولد تینا بود. اومدم یه سری آهنگ جدا کنم رایت کنم رو cd برای بزن برقص ها. کارم که تموم شد دیدم تمام آهنگ هایی که انتخاب کردم از خواننده های زیرزمینی داخلیه. آهنگ هایی از امیر تتلو، رضایا، بر و بکس، علی هایپر، اشکین 0098، ساسی مانکن، طعمه، 2afm و... .

وقتی فکر می کنم می بینم خیلی وقته اصلاً از خواننده های اونوری (یعنی لوس آنجلسی) خبری نیست. نه آلبومی نه آهنگی... شاید بعضی ها تک و توک یه چیزایی بیرون می دن اما در کل رفتن تو سکوت!

چند سال پیش وقتی خواننده های داخلی با کمترین امکانات داخل استودیوهایی که توی زیرزمین خونه هاشون راه انداخته بودن آهنگ هاشون رو ضبط می کردن، کسی فکرشو نمی کرد بتونن انقدر پیشرفت کنن و همه جا رو قبضه کنن. الان اگه دقت کنین توی اکثر مهمونی ها و پارتی ها آهنگ های همین خواننده های داخلی پخش می شه و دیگه کسی امید و شهریار و سندی و لیلا فروهر گوش نمی ده.

شاید خواننده های اونوری توان رقابت با اینوری ها رو ندارن که یه مدته اینجور غلاف کردن! شاید هم بخاطر کپی های غیرمجازی که از کارهاشون می شه، رغبتی به هزینه کردن بابت آلبوم های جدید ندارن. هر چی که باشه، برای شنیدن جدیدترین آهنگ های خواننده های داخلی – که خیلی هاشون واقعاً مزخرفن و بعضی هاشونم واقعاً خوب – کافیه توی سایت های داونلود آهنگ یه چرخی بزنین تا کلی آهنگ مطابق سلیقه تون پیدا کنین.

از بین خواننده های اینوری، به نظرم کارهای امیر تتلو رو خیلی دوست دارم. هم از آهنگ های شادش خوشم میاد (مثل "جیگیلی"، "ماری جون" یا این آخری "بگو بینم ندیدیش؟") و هم آهنگ های آرومش رو (مثل "یکی بهش زنگ بزنه"). تازه وقتی پارسال در حمایت از سبزها آهنگ "ایران سبز" رو خوند بیشتر ازش خوشم اومد).

در هر حال امیدوارم رقابت بین اینوری ها و اونوری ها باعث پیشرفت موسیقی پاپ ایرانی بشه و خواننده های خوب اونوری هم زودتر خودشونو با ذائقۀ ما هماهنگ کنن و هم توی نحوۀ ساخت کلیپ ها و هم اشعارشون تغییر و تحول لازم رو ایجاد کنن.

کنسرت علیرضا عصار و فواد حجازی

آخرین کنسرتی که رفتم فکر کنم آریان بود چهار یا پنج سال پیش، قبل از سختگیری های جناب صفارهرندی برای اهالی موسیقی. بعد از اون یکی دوبار برای کنسرت های مختلف (مثل گروه پارت) بلیت خریدم که لغو شدن.

قبل از این یکبار کنسرت عصار رفته بودم سال ۸۳ سالن میلاد که اجرای خیلی باشکوهی داشت. این بار کنسرت عصار در سالن وزارت کشور اجرا می شد. ما ساعت ۷ روز پنجشنبه اونجا بودیم تا شاهد برگزاری اولین سئانس از دومین روز اجرای این کنسرت باشیم.

از ماجراهای بازرسی بدنی خانوم ها قبل از ورود به سالن چیزی نمی نویسم، چون ربطی به موضوع اصلی حرفم نداره. می خوام دربارۀ خود کنسرت بگم و نحوۀ اجرای ترانه ها.

نمی دونم سالن وزارت کشور رو دیدین یا نه، اما به نظرم اصلاًٌ برای کنسرت مناسب نیست. نه امکانات نورپردازی داره و نه باندهای باکیفیت. سن سالن انقدر کوچیک بود که اعضای گروه به سختی جا شده بودن و وقتی برای یکی از آهنگ ها شیش نفر نوازندۀ دف روی سن دعوت شدن بیچاره ها رفته بودن تو دل و رودۀ همدیگه.

کیفیت صدای سالن به شدت پایین بود و اصلاً نمی شد صدای سازها رو به تفکیک شنید. مثل این بود که داری از روی رادیوی ماشین به آهنگ گوش می دی، البته با صدای بلند.

ترتیب اجرای آهنگ ها مثل دفعۀ قبل خوب بود. عصار و فواد حجازی اجرای خوبی داشتن (که البته می تونست بهتر هم باشه). به نظرم گروه اونقدر که باید با هم تمرین نکرده بودن و یک جاهایی سوتی های ریزی می دادن. نتی رو اشتباه می زدن یا یه کم ناهماهنگ عمل می کردن.

آهنگ های "حال من بی تو" و "ای عاشقان" با تشویق و همراهی شدید مردم اجرا شد. خود من وقتی اومدیم بیرون تازه فهمدیم چه گلودردی گرفتم!

عصار آهنگ "خیال نکن نباشی..." رو بعنوان آخرین آهنگ اجرا کرد و کنسرت درست ساعت ۹ تموم شد.

کنسرت خوبی بود، اما در حد و اندازه های علیرضا عصار نبود.

کوزۀ بشکسته: کتابی جدید از مسعود بهنود

دیروز در کمال تعجب و ناباوری، پشت ویترین کتابفروشی کلک (سعادت آباد) چشممون خورد به کتابی جدید از مسعود بهنود: کوزۀ بشکسته.

این رمان، قسمت سوم از تریلوژی مسعود بهنود بعد از "امینه" و "خانوم" هست که بعد از مدتها انتظار، بالاخره مجوز گرفته و این هفته در تیراژی محدود چاپ شده. این کتابفروشی تنها یک نسخه از کتاب رو موجود داشت و به گفتۀ صاحبش به هر کتابفروشی بیشتر از پنج نسخه ندادن.

به سرعت کتاب رو ورق زدم و در هممون نگاه اول متوجه شدم این کتاب هم (مثل قبلی ها) داستانی امروزی رو روایت می کنه با فلاش بک های متعدد به گذشته (دورۀ قاجاریه) برای تعریف قصۀ اصلی.

من هنوز کتاب رو نخوندم چون تقدیمش کردیم به مادر گرامی بعنوان عیدی که فکر کنم از دیشب تا حالا خونده باشدش!

به نظر من مسعود بهنود یکی از بهترین داستان نویس های ایرانیه که تمام کتاب های داستانیش قابلیت تبدیل شدن به فیلم رو دارن. چه داستان های کوتاهش در "ضد یاد"، چه رمان های بلندی مثل "خانوم" (بهترین کتاب ایرانی که تابحال خونده ام). فقط حیف که خیلی کم می نویسه و فعالیت های روزنامه نگاری و تحلیل خبرش بیشتر از داستان نویسیشه.

"کوزۀ بشکسته" در ۴۰۰ صفحه و به قیمت ۸۵۰۰ تومن به فروش می رسه.