پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یادداشتی بر Away from Her (سارا پولی - ۲۰۰۷)

Sarah Polleyفکر می کنم سارا پولی رو همه می شناسن: بازیگر نقش "سارا استنلی" در سریال "قصه های جزیره".

سارا پولی در سال ۱۹۷۹ متولد شد و بازیگری رو از شش سالگی در سریال Night Heat شروع کرد. بین سالهای ۹۰ تا ۹۶ در سریال قصه های جزیره بازی کرد و اولین فیلم کوتاهش به نام "The Best Day of My Life" رو در سال ۹۹ ساخت.

Away from Her اولین فیلم بلند سارا پولی در مقام نویسنده و کارگردانه:

فیونا و گرانت زن و شوهر پیری هستن که ۴۴ سال از ازدواجشون می گذره و عاشقانه همدیگه رو دوست دارن. بعد از اینکه مشخص می شه فیونا به آلزایمر خفیف دچار شده، باید برای جلوگیری از پیشرفت بیماری و انجام برخی تمرینات ذهنی، اون رو به مدت یک ماه در بیمارستان بستری کرد... گرانت در عیادت های روزانه متوجه تغییر رفتار همسرش می شه: فیونا به پیرمرد لال و فلجی که در بیمارستان بستریه و دوست پسر زمان نوجوانیش بوده، توجه خیلی زیادی نشون می ده... توجه بیش از حدی که به "خیانت" نزدیکه...

شاید بعد از فیلمنامۀ فوق العاده عالی سارا پولی، بزرگترین نقطه قوت فیلم بازی جولی کریستی در نقش فیونا باشه؛ بازیگر ۶۶ سالۀ هندی الاصل آمریکایی که در فیلم هایی همچون دکتر ژیواگو و فارنهایت ۴۵۱ نقش آفرینی کرده. بازی کریستی در نقش زنی که به تدریج حافظه اش رو از دست می ده بی نهایت روان و باورپذیره. وقتی قابلمۀ خالی رو در یخچال می ذاره یا مسیر خونه رو گم می کنه، چنان درماندگی در نگاهش وجود داره که تمام حس یک روح گمشده رو به انسان منتقل می کنه.

فیلمبرداری، موسیقی و تدوین به خوبی با فضای هر سکانس و ضرباهنگ نماها متناسبه و سارا پولی فیلمنامه رو به شکلی دکوپاژ کرده که حتی در طولانی ترین سکانس های پردیالوگ هم ریتم فیلم افت پیدا نمی کنه. کاملاً مشخصه که سارا پولی دوربین، رنگ و نور رو به خوبی می شناسه و می تونه اونها رو بطور کامل تحت کنترل دربیاره.

در یکی از سکانس های فیلم، جایی که گرانت همسرش رو نزد روانپزشک برده، دکتر سوالی مطرح می کنه که جوابش به خوبی بیانگر دیدگاه سارا پولی نسبت به سینمای گیشه ای هالیووده. دکتر می پرسه "اگه توی سینما باشی و سینما آتیش بگیره، اولین کاری که می کنی چیه؟"... فیونا جواب می ده: "من هیچوقت آشغال های هالیوودی رو تماشا نمی کنم!".

مطمئناً سارا پولی در فیلم های بعدی بهتر از این خواهد بود و به یکی از کارگردانان مطرح دنیا تبدیل خواهد شد؛ زیرا همین حالا هم فیلم او چیزی از فیلم های مثلاً سوفیا کاپولا کم ندارد.

فکر می کنم جولی کریستی برای این فیلم یکی از کاندیداهای بهترین بازیگر نقش اول زن در اسکار ۲۰۰۸ باشه.

یک ویروس بسیار خطرناک

اگه روی کامپیوترتون آنتی ویروس ندارین، هر چه سریعتر نصب کنین. سعی کنین آخرین نسخه رو تهیه کنین. تا جایی که می تونین ایمیل های مشکوک رو باز نکنین و به pmهای ناآشنا جواب ندین.... اصلاً کامپیوتر رو برای یه مدت روشن نکنین...
!عکس تزئینی است
این ویروس در اولین قدم به فایل ها و فولدرهای کامپیوتر حمله می کنه، اسامی فایل ها رو تغییر می ده، اونها رو جابجا یا بالکل پاک می کنه.
در مرحلۀ بعد، فایل های شاخۀ
system32 مورد عنایت قرار می گیرن که خراب شدن اونها به معنی از کار افتادن ویندوزه. نهایتاً کار به جایی می رسه که مجبور می شین هارد رو format و ویندوز رو مجدداً نصب کنین.
این ویروس فقط با کامپیوتر کار نداره که... بعدش:

- هر گونه دستگاه برقی، الکتریکی و الکترونیکی رو در کوتاه ترین زمان ممکن از کار میندازه.
- از حساب کارت بانکی شما مبالغ هنگفتی کم می کنه. حتی ممکنه رمزش رو عوض کنه که دیگه خودتون نتونین ازش استفاده کنین.
- دیگه نمی تونین کانال های مورد علاقه تون تماشا کنین، هر جایی می زنین برمی گرده روی سریال هایی که خودش دوست داره!
- فکر فیلم دیدن با آرامش رو از سرتون بیرون کنین، کاری می کنه که اصلاً نفهمین چی دیدین!
- وسایل خونه رو به سلیقۀ خودش جابجا می کنه.
- مجبورین لباسی رو بپوشین که به نظر اون خوب میاد.
- ناچار می شین غذاهای سوخته، بی مزه، بدمزه، شور و بی نمک رو بخورین و جیک نزنین!
- مجبورتون می کنه هر هفته کاسۀ توالت رو با ناخون و اسکاچ بسابین!
- ناچار می شین به همه بگین چقدر زندگیتون قشنگتر شده!
- بعضی چیزایی که باهاش یه عمر خاطره داشتین و با هزار بدبختی نگه داشته بودین رو میندازه دور!
- اگر ظرف ده ثانیه کارایی رو که بهتون می گه انجام ندیدن دهان مبارکتون رو همچین مورد عنایت قرار می ده که تا عمر دارین فراموش نکنین!

نهایتاً شما رو تبدیل می کنه به منبع جدیدی برای ارسال این ویروس. خودش رو از زبون شما به تمام دوستان و آشنایان (مجرد) منتقل می کنه و باعث می شه اونها هم به این درد مبتلا بشن!

اگه دنبال راهی برای مبتلا نشدن به این ویروس می گردی، باید بگم بیخود زور نزن، هیچ راهی نداری بدبخت!

*** آسیب های جدید این ویروس هر روز از نقاط مختلف دنیا گزارش می شه و ظاهراً تمومی نداره! اگر کسی نشونۀ دیگه ای ازش می دونه لطفاً بگه، شاید بشه براش anti-virus پیدا کرد!

سه نمونه خبر... باعث شرمندگی!

جان من به این سه تا خبر دقت کنین:

نزاع دسته جمعی جوانان تهرانی بر سر یک دختر (متن خبر)
خدایی مردم کشورهای دیگه این خبرو بخونن چی فکر می کنن؟!

نمایی از فیلم پرسپولیسشروع طرح برخورد با بدپوششی ویژه زمستان از فردا (متن خبر)
چکمه بلند، کاپشن بجای مانتو و کلاه به جای روسری ممنوع! پلیس های زن اسکی باز با پوشش کامل اسلامی در پیست های اسکی حضور خواهند داشت (یعنی آخر فاطی کماندو!)

ردپای قاچاقچی سوخت در باند سرقت کارتهای سوخت (متن خبر)
مرسی! هم از توبره می خورده هم از آخور!

تا دلتون بخواد باز هم از اینجور آبروریزی ها توی اخبار پیدا می شه!

من اشتباه نمی کنم!

یکی از خصوصیات آدم های ضعیف و کسانی که اعتماد به نفس کافی ندارن اینه که هیچوقت قبول نمی کنن اشتباه کرده ان.

اینجور آدم ها چون به خودشون و توانایی هاشون اطمینان ندارن، فکر می کنن اعتراف به اشتباه از شخصیت و وجه ای که دارن کم می کنه. آدم هایی که به این بیماری مبتلا هستن با شنیدن هرگونه انتقاد، نظر مخالف و یا اعتراض (حتی به نرم ترین زبان)، فوری از کوره در می رن و هزار دلیل جور می کنن تا ثابت کنن اشتباهی مرتکب نشدن و ایراد از بقیه اس!

یکی دیگه از نشونه های اینجور آدم ها اینه که مدام سعی دارن از بقیه ایراد بگیرن و جملات و نظرات و حرف های اطرافیان رو تصحیح کنن.

مطمئناً هر چقدر اعتماد به نفس، دانش و فرهنگ یه آدم بیشتر باشه، راحت تر اشتباهاتش رو می پذیره. چون به خودش مطمئنه و می دونه گفتن جملۀ "من اشتباه کردم" هیچ چیز از خودش و توانایی هاش کم نمی کنه.

اگه یه آدم اینجوری دور و برتون باشه می دونین من چی می گم!

چرندیات ۱۲ شب به بعد...

۱-      دانشمندهای بیکار اومدن از چند تا بچه شامپانزۀ پنج ساله و چند تا دانشجوی آدم بیست ساله تست حافظه گرفتن، دیدن میمون ها به طرز قابل توجهی باهوش ترن! تازه آدم می فهمه چرا بعضی ها انقدر خودشونو قبول دارن و فکر می کنن خیلی باهوشن!

۲-      چقدر بد بود این فیلم Zodiac. دیوید فینچر هم شده مثل شیامالان. واقعاً دو ساعت و نیم وقتم تلف شد. مسخره!

۳-      یه سریال از پریشب داره پخش می شه به اسم "ساعت شنی" از کانال دو. من که ندیدم ولی ظاهراً سریال خیلی خوبیه.

۴-      آخرین کشف بنده: سرکار خانم Emma de Caunes. یه بازیگر فرانسوی، از همه نظر توپه! فیلم های Ma Mere و Science of Sleep رو ازش دیدم. دختر خانم خیلی خوبیه، تا حالا هر کی برده راضی بوده!

۵-      یه نمایشنامه خوندم از نیکولای گوگول به اسم "قماربازان". عجب داستانی، عجب پرداختی و عجب پایان غافلگیرکننده ای.

۶-      بعضی کارها ذاتاْ خنده دارن. اصلا لازم نیست تو کاری بکنی، خود به خود کمدی از آب درمیاد!‌ یکیش آزمایش ادرار و مدفوع! هر کی رفته باشه حداقل یه خاطره باحال داره که تعریف کنه!

۷-      کی تابستون می شه؟ یخ زدیم بابا!

یادداشتی بر فیلم Ratatouille (براد برد – ۲۰۰۷)

شاید تا قبل از سال ۱۹۹۵ که "داستان اسباب بازی" اکران بشه، هیچکس فکرشو نمی کرد یه روز کیفیت فیلم های انیمیشن تا این حد بالا بره و در فهرست بهترین فیلم های سال – و تاریخ سینما – قرار بگیره.

بعد از "داستان اسباب بازی" کیفیت محصولات پیکسار با سرعت سرسام آوری بالا رفت و با هر فیلم جدید به شکلی بیننده رو غافلگیر کرد. فیلمنامه های فوق العاده هوشمندانه و انیمیشن عالی از نقاط مشترک تمام تولیدات این کمپانی محسوب می شه. "شرکت هیولاها" فیلمنامه ای داشت که حتی به عقل جن هم نمی رسید و تصاویر دنیای زیر آب "در جستجوی نیمو" همه رو متحیر کرد.

امسال پیکسار یه سورپرایز دیگه رو برامون آماده کرده: Ratatouille!

داستان فیلم در پاریس می گذره و دربارۀ یه موشه به اسم Remy که به شدت به آشپزی علاقمنده! از خوردن آشغال و زباله متنفره و دلش می خواد سر آشپز بشه! Remy می ره به معروفترین رستوران شهر و با لینگویینی – نظافتچی رستوران – آشنا می شه. اونها با کمک هم (و البته مخفیانه!) غذاهایی درست می کنن که توجه تمام مردم شهر رو به خودش جلب می کنه. غذاهای جدیدی که درست کردنشون تنها از عهدۀ Remy برمیاد...

فیلمنامه نویسان و هنرمندان پیکسار به همین داستان ساده چنان شاخ و برگ می دن که یک ساعت و چهل دقیقه بیننده رو به هیجان میاره، نگران می کنه و می خندونه. کیفیت انیمیشن انقدر بالاست که بعضی وقتها اصلاً یادمون می ره داریم کارتون نگاه می کنیم و چنان سرگرم می شیم که برای مدتی با موش های خیابون همذات پنداری می کنیم!

لزوم وجود اعتماد به نفس برای رسیدن به موفقیت، رو راست بودن با خانواده و دوستان، اعتقاد به هدف و ناامید نشدن از جمله مواردیه که پیکسار قصد داره با این داستان به بیننده منتقل کنه. انگار پیکسار با فیلم هاش می خواد ثابت کنه همیشه در بدترین شرایط هم – اگر ناامید نشیم و فکرمونو بکار بندازیم – می تونیم یه راه حل جدید پیدا کنیم.

یه بار توی یکی از جلسات آسیفا (انجمن انیمیشن سازان ایران) یکی از کارمندان پیکسار اومده بود و دربارۀ نحوۀ تولید فیلم هاشون صحبت می کرد. می گفت از زمانی که پیش تولید یه فیلم انیمیشن شروع می شه، تک تک کارمندان فیلمنامه رو می خونن و هر ایده ای که به ذهنشون می رسه رو داخل یه صندوق میندازن. خیلی از ابتکاراتی که توی فیلم ها بکار برده شده نتیجۀ همین ایده هاس.

Ratatouille مطمئناً یکی از بهترین انیمیشن های تاریخ سینماست و یکی از بهترین فیلم های چند سال اخیر. امتیاز بالای این فیلم روی سایت معتبر imdb و قرار گرفتنش در فهرست صد فیلم برتر تاریخ سینما نشون می ده که تونسته هم نظر بیننده ها رو جلب کنه و هم منتقدین سینمایی رو.

این فیلم علاوه بر فیلمنامۀ عالی و انیمیشن خیره کننده، موسیقی متن خیلی زیبایی هم داره که کاملاً درست و بجا استفاده شده. تم و سازهای فرانسوی بکار رفته در موسیقی به جذابیت فیلم اضافه کرده و ایده های هوشمندانه و ظریف حتی تا تیتراژ پایانی هم ادامه پیدا می کنن!

مطمئناً این فیلم یکی از شانس های اصلی اسکار بهترین انیمیشن امسال خواهد بود.

مصاحبه

اول از همه خودتو خیلی کوتاه معرفی کن!
حسام دهقانی، ۳۰ ساله، مهندس سخت افزار.

شغل؟
کارشناس IT در مرکز تحقیقات سایپا.

تو هم بعنوان مهندس کامپیوتر فعالیت داشتی و هم بعنوان کارگردان فیلم های کوتاه.
در مقاطع مختلف بین این دو نوع کار سوئیچ کردم. دو نوع کاری که یکیش مربوط به رشته ام می شه و اون یکی به علاقۀ شخصی. جالب اینکه این دو کار کاملاً با هم در تضاد هستن: رشتۀ خودم فقط با منظق و فرمول های ثابت سر و کار داره، اما در کارهای هنری تنها چیزی که معنی نداره عقل و منطقه!

از آخرین فیلم کوتاهی که ساختی بیشتر از سه سال می گذره، قصد نداری دیگه فیلم کوتاه کار کنی؟
من از سال ۷۷ تا ۸۳ در ۱۵ پروژه فیلم  کوتاه بعنوان نویسنده و کارگردان همکاری داشته ام؛ از انیمیشن و کلیپ گرفته تا مستند و داستانی. اگر بخوام فیلم کوتاه دیگه ای کار کنم، مایلم پروژه ای باشه که منو بطور کامل جذب خودش بکنه. در ضمن باید شرایطش هم فراهم باشه.

منظورت از "شرایط" بودجه است؟!
بودجه و فیلمنامه!

یعنی هیچکدوم از فیلمنامه هایی که اخیراً نوشتی این ویژگی رو ندارن؟
فیلمنامه ای دارم به نام "عبور از سایه ها". این پروژه تا مرحلۀ انتخاب بازیگر هم پیش رفت اما به دلیل مشکلات فنی متوقف شد. حدود ۷۰ درصد داستان داخل یه ماشین می گذره که با سه سرنشین توی یه جادۀ جنگلی خارج شهر در حال حرکته. علاوه بر این، بارون و رعد و برق هم داریم که مجموع اینها تصویربرداری رو عملاً غیرممکن می کنه. اگر راه حلی برای تصویربرداری این سکانس پیدا بشه مطمئن باش کار ظرف دو هفته کلید می خوره!

ظاهراً زیاد فیلم می بینی!
تا جایی که بتونم!

تا حالا چند تا فیلم دیدی؟
حساب دقیقش رو که ندارم. اما از ۱۵ سال پیش که منظم تر شده، هر ماه حدوداً ۲۰ تا می بینم.

چرا بعضی ها نمی تونن از دیدن فیلم های خوب تاریخ سینما لذت ببرن؟ مشکل کجاس؟
سه تا مشکل اصلی هست: ۱- پیشداوری ۲- فیلم دیدن به قصد مقایسه ۳- کم فیلم دیدن.
ببین، بذار یه مثال بزنم: بچه هایی که به دیدن کارتون های عجیب غریب جنگی/فضایی جدید عادت کردن، دیگه نمی تونن با کارتون هایی مثل آنت و لوسین یا چوبین ارتباط برقرار کنن. اونها به این جنس انیمیشن عادت کردن و دیگه انیمیشنی مثل فانتازیا (که سنگ بنای تمام کارتون های امروزیه) براشون بی معنیه.
این موضوع درمورد فیلم های ترسناک، اکشن، درام و ... هم صادقه. کسانی که به فیلم های ترسناک و فجیع امروزی مثل
Hostel و Saw عادت کردن دیگه قادر نیستن با فیلم هایی مثل "شمال از شمالغربی" یا "بچۀ رزمری" ارتباط برقرار کنن.
مقایسه فیلم ها با همدیگه هم کار درستی نیست. ما که در حال داوری توی جشنواره نیستیم. بعضی ها به محض تموم شدن یه فیلم می گن خوب بودها، اما فلان فیلم بهتر بود!

من چند ماه پیش یه مطلبی توی وبلاگم نوشته بودم با عنوان "چگونه از فیلم دیدن لذت ببریم؟" و توضیح دادم که برای لذت بردن از یه فیلم چه کارهایی باید و چه کارهایی نباید کرد! توصیه می کنم این مطلب رو یه بار دیگه بخونین!

خودت چه نوع فیلم هایی رو بیشتر می پسندی؟
من همه جور فیلمی نگاه می کنم و اصلاً به دسته بندی فیلم ها اعتقادی ندارم. فیلم خوب، خوبه... چه قدیمی چه جدید، چه اکشن چه کمدی.

بهترین فیلمی که تا بحال دیدی؟
فیلم خوب که زیاد دیده ام. توی وبلاگم یه بخشی هست به اسم "فیلم های به یادماندنی". یه سر بهش بزن تا ببینی اخیراْ از چه فیلم هایی بیشتر خوشم اومده!

مشکل سینمای ایران در چیه؟
فیلمنامه. در واقع ما اصلاً فیلمنامه نویس حرفه ای نداریم و اغلب کارگردان ها خودشون فیلمنامه هم می نویسن. اگر فیلمنامۀ خوبی هم دیده می شه به نحوی از فیلم های خارجی کپی برداری شده.

حالا چند تا سوال غیرسینمایی... بزرگترین معضل جامعۀ ایران در حال حاضر؟
قانون اساسی و نفت!

قصد مهاجرت نداری؟
راستش خودم هم جواب این سوال رو نمی دونم! گاهی فکر می کنم الان که می تونم و امکانش هست برای مهاجرت به یه کشور خارجی اقدام کنم. ببین، من چندین ماه اونجا زندگی کردم و می دونم که شرایط زندگی در کشورهای خارجی – هر جا که باشه – با ایران خیلی متفاوته. امنیت، آرامش خاطر، اطمینان به آینده و احترام اجتماعی فقط چند تا از مواردیه که در کشورهای دیگه وجود داره و در ایران کاملاً بی معنیه. اگر کسی این تفاوت ها رو ندونه، زندگی در ایران براش سخت نیست. اما اگر کسی به این چیزها اهمیت بده اونوقت زندگی اینجا براش می شه جهنم!
فکر می کنم بالاخره یه روزی اینکارو می کنم، حالا کی و کجا؟ هنوز نمی دونم!

نظرت دربارۀ وبلاگ هایی که به تو و دوستات فحش می دن چیه؟
از اینکه بعضی ها این همه وقت و فکر و انرژی رو صرف توهین به دیگران می کنن تعجب می کنم. به نظر من انرژی های منفی خیلی زیادی باید درون یک آدم نهفته باشه که بتونه آگاهانه اون رو صرف ناراحت کردن دیگران بکنه. اگر کسی با توهین و فحش دادن خالی می شه خب بذار ادامه بده، واقعاً چه اهمیتی داره؟

اگر خاتمی برای نمایندگی مجلس کاندید بشه بهش رای می دی؟
شخصیت خاتمی خیلی بزرگتر از اینه که بخواد نامزد نمایندگی مجلس بشه و من امیدوارم اینکارو نکنه. اما اگر خودش به این نتیجه برسه که با بدست گرفتن ریاست مجلس می شه به روند اصلاحات کمک کرد، مطمئناً بهش رای می دم و مثل دوره های قبل عضو ستاد انتخاباتیش می شم.
متاسفانه زمانی که خاتمی رئیس جمهور بود، خیلی ها به جای حمایت از تصمیمات و برنامه هاش مدام غُر می زدن و قبولش نداشتن. بعضی از همون آدم ها حالا شدن طرفدار خاتمی و از اینکه مثلاً یه بار فلان جا دیدنش خوشحالن! به نظر من اینجور افراد فقط برای ژست گرفتن، اون موقع باهاش مخالفت می کردن و حالا هم شدن طرفدار.
اصلاحات به کسانی نیاز داره که قلباً بهش معتقد باشن، نه اینکه بخوان با موافقت یا مخالفت خودشونو روشنفکر نشون بدن.

و آخرین سوال: شباهت زرّافه و کامپیوتر در چیه؟
(چند ثانیه فکر) به هر دوتاشون وقتی دستور می دی نمی تونی مطمئن باشی که همون کارو انجام می دن یا نه!

مصاحبه از نیلوفر