پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

دلداده - شاهرخ رزاقی

دلداده اسم اولین آهنگ از شاهرخ رزاقی هست که به تازگی آماده شده با شعری از آرشام و موزیک و تنظیم از خود شاهرخ. به نظرم بعنوان اولین آهنگ، کار خیلی خوبیه. ترکیب سازها، ملودی، متن آهنگ و صدای خود شاهرخ رو دوست دارم.

بعد از اتمام ضبط، شاهرخ با من تماس گرفت و گفت که می خواد براش یه موزیک ویدئو هم بسازه. یک سری تصاویر گرفته بودن که خوب هم بود، اما برای یه موزیک ویدئوی سه دقیقه ای کم بود. من سعی کردم در ادامۀ تصاویری که قبلا ضبط شده بود، تصاویر جدیدی بهش اضافه کنم و در نهایت کلیپ رو تدوین کردم.

دلداده با کیفیت ۱۲۸ (2.8 MB)

دلداده با کیفیت ۳۲۰  (7.2 MB)

موزیک ویدئوی دلداده (روی بلاگ اسکای)

موزیک ویدئوی دلداده (روی یوتیوب)  

باید منتظر آهنگ های جدید شاهرخ بود، من یکی دو تا که داره روشون کار می کنه رو شنیدم و به نظرم از آهنگ اول بهتر هستن. 

مروری بر چند فیلم اسکاری امسال – بخش اول

یکی دو ماه پایانی هر سال میلادی، زمان اکران فیلم های به اصطلاح "اسکاری" هست و اغلب کمپانی ها سعی می کنن فیلم های خوبشون رو در این مدت نمایش بدن. در این پست فیلم های مطرح و کاندیدای اسکاری رو که تابحال دیدم به طور خیلی خلاصه مرور می کنم و دربارۀ هر کدوم چند خطی می نویسم:

Moneyball (کاندید ۶ اسکار)
با اینکه به فیلم های با موضوع ورزشی خیلی علاقه ندارم، اما از این فیلم خوشم اومد. با اینکه سوژۀ فیلم تکراریه، اما فیلمنامه ای عالی داره و ساختار فیلم هم به گونه ای هست که اصلاً متوجه زمان طولانیش نشدم. تدوین فوق العاده اس و بازی هایی کاملاً یکدست داره.

War Horse (کاندید ۶ اسکار)
یه فیلم کاملاً اسپیلبرگی، با تمام مشخصات و مولفه های مخصوصش که سرنوشت یک اسب رو در خلال جنگ جهانی اول دنبال می کنه... فیلمبرداری این فیلم (که کار همراه همیشگی اسپیلبرگ، یانوش کامینسکی هست) از بهترین های امساله که واقعاً براش زحمت کشیده شده. در طول فیلم شما یک نمای ثابت نمی بینین، انتخاب قاب ها، حرکت دوربین و میزانسن صحنه بی نظیره. نمی دونم گروه سازندۀ این فیلم چقدر وقت گذاشتن تا تونستن همچین بازی هایی از اسب و غاز بگیرن! سکانس "آزاد کردن اسب از سیم های خاردار" توسط سربازان انگلیسی و آلمانی از بهترین سکانس های سینماییه که تابحال دیده ام، یعنی شاهکاره!

The Girl with the Dragon Tattoo (کاندید ۵ اسکار)
همین دو سال پیش بود که فیلم سوئدی "دختری با خالکوبی اژدها" رو دیدم و درباره اش نوشتم. وافعاً نمی دونم چرا وقتی فیلم خیلی خوب ساخته شده، کارگردانی مثل دیوید فینچر تصمیم می گیره همون رو، به همون شکل، با همون سبک، با همون اسامی و حتی در همون لوکیشن ها (!) دوباره بازسازی کنه. درسته که بازیگران این فیلم معروف تر هستن و امکانات و تجهیزات بیشتری هم در اختیار گروه بوده، اما در نهایت و در بهترین حالت همون فیلم اصلی داره تکرار می شه... فیلمبرداری این فیلم خیلی خوبه و بازی رونی مارا در نقش لیزبت سالاندر هم فوق العاده اس، اما بازسازی یک فیلم اونم بعد از دو سال واقعاً به نظرم بی معنیه.

Ides of March (کاندید اسکار بهترین فیلمنامۀ اقتباسی)
تریلر سیاسی به کارگردانی جورج کلونی که به خوبی ذات سیاست و سیاسیون رو به بیننده منتقل می کنه و پا به پای شخصیت اصلی فیلم (رایان گوسلینگ) بازیچۀ سیاستمداران فیلم قرار می گیریم. از سوژه و بازی های این فیلم خیلی خوشم اومد.

Midnight in Paris (کاندید ۴ اسکار)
فیلمی به سبک همیشگی وودی آلن... وودی آلن دوست داشتنی! شاید سوژه تکراری باشه اما همیشه چیزی که بیشتر از سوژه اهمیت داره نحوۀ پرداخت فیلمنامه هست که واقعاً عالیه. بازی ها، ساختار و پایان فیلم دقیقاً همونیه که از یک فیلم "وودی آلنی" انتظار داریم... قبلاً دربارۀ این فیلم اینجا نوشته بودم.

Tree of Life (کاندید ۳ اسکار)
من نتونستم با این فیلم ارتباط برقرار کنم. به نظرم وجود صحنه های مستند از پیدایش و تکامل زمین لابلای فیلمی واقعگرا به شدت آزاردهنده اس. دیالوگ های طولانی، نماهای ثابت چهل پنجاه ثانیه ای و در نهایت پیامی یک خطی که قراره بعد از دو ساعت و نیم به بیننده منتقل بشه، ارزش این همه زحمت و وقت تلف کردن رو نداره... البته این فیلم در بسیاری از جشنواره ها تقدیر شده و جایزه گرفته، اما با ذائقۀ سینمایی من جور در نمیاد.

Beginners (کاندید اسکار بهترین بازیگر نقش دوم مرد)
پیرمردی هفتاد ساله (کریستوفر پلامر) و رو به موت که ناگهان به پسرش (ایوان مک گرگور) اعلام می کنه در تمام عمرش گی بوده و قصد داره روزهای پایانی عمرش رو با دوست پسر جدیدش زندگی کنه! فضای فیلم با فرهنگ ما ایرانی ها زیاد جور نیست، اما به هر حال فیلمنامه به خوبی نوشته و پرداخت شده. بازی کریستوفر پلامر در نقش این پیرمرد هم از اون نقش هاییه که بسیار مورد توجه آکادمی قرار می گیره و به احتمال زیاد اسکار خواهد گرفت.

Bridesmaids (کاندید ۲ اسکار)
این فیلم یکی از بهترین کمدی های سال گذشته بود که با وجود درجۀ
R فروش بالایی هم داشت. پرداخت موقعیت های کمدی در فیلمنامه به خوبی پرداخت شده بود بود و یک سکانس فوق العاده خنده دار هم در انتها داشت که نظیرش رو در هیچ فیلمی ندیده بودم.

Harry Potter 7 – Part 2 (کاندید ۳ اسکار)
آخرین و بهترین قسمت از سری فیلم های هری پاتر که از لحاظ تکنیکی به واقع بی عیب و نقصه. جلوه های ویژۀ صوتی و تصویری، گریم و ترکیب صداها فوق العاده اس و به نظر من این فیلم باید تمام جوایز فنی امسال رو بگیره.

Jane Eyre (کاندید اسکار بهترین طراحی لباس)اقتباسی از داستان معروف جین ایر که به خوبی ساخته شده. بازی ها، موسیقی و طراحی صحنه و لباس فیلم به خوبی انجام شده که برای همین آخری هم کاندید اسکار هست که البته با وجود رقیبی مثل Hugo بعید می دونم بگیره.

Drive (کاندید اسکار بهترین تدوین صدا)
حقش بود این فیلم بیشتر مورد توجه آکادمی قرار می گرفت، چون به نظر من فیلمنامه، موسیقی، بازی، فیلمبرداری و تدوین بی عیب و نقصی داشت. البته یک قانون قدیمی و نانوشته در اسکار هست که نمی ذاره یک فیلم اکشن در تعداد زیادی رشته کاندید بشه. تا این حد که جایزه ای که تامی لی جونز سال 1994 بخاطر بازی در فیلم "فراری" گرفت واقعاً همه رو شگفت زده کرد. به هر حال
Drive جزو بهترین فیلم های امسال بود.

Transformers 3 (کاندید ۳ اسکار)
گروه جلوه های ویژه این فیلم قبلاً دو بار همین کارها رو انجام داده بودن: تبدیل ماشین هایی که در حال حرکت به آدم آهنی های غول آسا تبدیل می شن. جلوه های ویژه صوتی و تصویری این فیلم خوبه، اما اگر من حق رای داشتم بهش رای نمی دادم، چون کار جدیدی انجام ندادن.

Planet of the Apes (کاندید اسکار بهترین جلوه های ویژۀ تصویری)
طراحی، مدل سازی و انیمه کردن میمون های این فیلم با مهارت زیادی انجام شده و در اغلب صحنه ها انیمیشنی بودن آنها قابل تشخیص نیست. اما به هر حال صحنه هایی هم وجود داره که اضافه شدن این موجودات به صحنه لو می ره... در صورتیکه مثلاً در فیلم پارک ژوراسیک که 19 سال پیش ساخته شد، دایناسورها کاملاً باورپذیر هستن.

دربارۀ بقیۀ فیلم های اسکاری امسال هم در این پست نوشته ام.

ایستگاه قطار: یک فیلم بلند سینمایی

پنجشنبه و جمعۀ هفتۀ گذشته، قسمتی از یک فیلم بلند سینمایی رو در سه لوکیشن فیلمبرداری کردیم. همه چیز به خوبی پیش رفت و با همکاری فوق العادۀ بچه های پشت صحنه و بخصوص بازیگران، تونستیم علیرغم سرمای وحشتناک هوا، کار رو طبق برنامه پیش ببریم. 

تمام سایت های هواشناسی پیش بینی کرده بودن که از جمعه بارون و برف شروع می شه، اما نمی دونم اثر دعای چه کسی بود که بارش برف رو یک روز کامل عقب انداخت... 

این فیلم بلند، که با مشارکت فیلمسازان مستقل از 25 کشور مختلف در حال ساخته شدنه، نیمۀ دوم سال 2012 اکران خواهد شد.

من همینجا از همۀ بازیگران و بچه های پشت صحنه تشکر می کنم که توی اون سرما نهایت همکاری رو انجام دادن.