پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

دزدان دریایی اقیانوس هند: آغاز تصویربرداری

بعد از سه هفته که از شروع پیش تولید می گذره، بالاخره تصویربرداری سومین فیلم مستند به اسم "دزدان دریایی اقیانوس هند" رو از امروز شروع کردیم. دو تا مصاحبه داشتیم با مدیر فنی و افسر امنیتی ناوگان نفتکش ایران. فردا با ناخدای یکی از کشتی هایی که بهش حمله شده و موفق شده کشتی اش رو سالم از منطقه بیرون ببره قرار داریم که داستانش رو برامون تعریف کنه.

به احتمال زیاد هفتۀ آینده تصاویر مربوط به نیروی دریایی رو می گیریم و هفتۀ بعدش هم می ریم بندرعباس برای تصویربرداری از لوکیشن های خارجی: نفتکش، ناو جنگی و همینطور بازسازی بخشی از داستان ناخدا.

پدیدۀ دزدان دریایی سوژه ایه که می شه از چند زاویه بهش نگاه کرد. تحقیقات خوبی در این زمینه انجام دادیم و به نتایج جالبی رسیدیم. اینکه دزدان دریایی کی هستن، قبلاً چیکاره بودن و چرا به سمت دزدی دریایی کشیده شدن می تونه دستمایۀ یه فیلم بلند قرار بگیره.

پنج تا طرح داستانی دارم که امیدوارم تا تموم شدن مراحل پس تولید این فیلم حداقل یکی از اونها تصویب بشه و بتونیم توی پاییز شروع کنیم.

دلم برای حال و هوای فیلم داستانی خیلی تنگ شده.

یادداشتی بر فیلم ورود آقایان ممنوع (رامبد جوان – ۱۳۹۰)

وقتی فیلمی بدون حمایت دولت، بدون جایزه های عجیب و غریب و بدون حرکت جمعی سیاسی فروش می کنه، تنها دلیلش خوب بودن خود فیلمه.

"ورود آقایان ممنوع" هیچکدوم از سه عنصر بالا رو نداشت. نه مثل "اخراجی ها ۳" دولت ازش حمایت کرد و تمام ادارات و مراکز دولتی رو مجبور به خرید بلیت و توزیع بین کارکنانش کرد و نه مثل "جدایی نادر از سیمین" مسائل سیاسی باعث شد از حد نرمال خودش بیشتر فروش کنه.

من ارزش های بالای "جدایی نادر از سیمین" رو انکار نمی کنم، اما این رو هم می دونم که بسیاری از افراد تنها برای "پوز زنی" فیلم مسعود ده نمکی و برای حمایت از اصغر فرهادی چندین بار این فیلمو دیدن تا فروشش بالاتر بره.

به نظر من سه چیز باعث موفقیت "ورود آقایان ممنوع" شد:

۱.       فیلمنامۀ خوب پیمان قاسم خانی، که در حال حاضر بهترین فیلمنامه نویس کمدی ایرانه و فیلمنامه هاش از حد شوخی های سطحی و نازل سایر کمدی های ایرانی بسیار بالاتره و علاوه بر طنز کلامی، از طنز تصویری هم بهره می بره.

۲.       کارگردانی با دقت و پرحوصلۀ رامبد جوان

۳.       رضا عطاران!

به غیر از این سه مورد، انتخاب خوب اسم فیلم (که حس فمینیستی رو در مخاطب های مونث ایجاد می کنه و مردان رو مشتاق به دیدن فیلم)، تبلیغات حساب شده (مثل تابلوهای ورود آقایان ممنوعی که در خیابان ها نصب کردند) و همینطور تبلیغات دهان به دهان.

ما فیلم رو چند روز پیش، حدود یک ماه و نیم بعد از شروع اکرانش توی سینما آزادی دیدیم... برام خیلی جالب بود که در انتهای فیلم تماشاگران چند ثانیه دست زدند. کاری که حتی برای بعضی فیلم های جشنواره هم انجام نمی دن!

ظاهراً طبق آخرین آمارها این فیلم تا هفتۀ قبل تونسته رکورد فروش تمام فیلم های سال ۹۰ رو بزنه و در تهران بالای دو میلیارد و سیصد میلیون تومن فروش کنه. با احتساب فروش شهرستان ها و ادامۀ اکران فیلم، بعید نیست موفق بشه چند رکورد دیگه رو هم جابجا کنه.

ظاهراً ایرانی ها این روزها بیشتر از هر چیز به فیلم های کمدی علاقه دارن و تنها فیلم های کمدیه که خوب می فروشه... مردم نیاز به خندیدن دارن... و سرگرمی.

اگه به آمار فروش فیلم ها نگاه کنیم می بینیم ظرف چندین سال گذشته همیشه فیلم های کمدی در صدر پرفروش ترین فیلم های سال قرار گرفتن. به همین علته که تهیه کننده ها از فیلمنامه های کمدی استقبال می کنن.

شاید خیلی دیر دارم دربارۀ این فیلم می نویسم و تا همین حالا هم خیلی ها "ورود آقایان ممنوع" رو دیده باشن، اما اگر هنوز ندیدین، فرصت رو از دست ندین. خندیدن توی سالن سینما تجربۀ بسیار خوبیه که با تماشای فیلم توی خونه قابل مقایسه نیست.

امتیاز: ۶.۵ از ۱۰

یادداشتی بر فیلم Scream 4 (وس کراون – 2011)

سال 1996 فیلم Scream رو از یه آقایی که هفتگی برامون فیلم میاورد گرفتم، اولش رو گذاشتم ببینم کیفیتش چطوره که نشستیم تا آخرش رو تماشا کردیم! Scream رو بارها دیدم، چون با فیلم های ترسناک اون موقع خیلی فرق می کرد. هم هیجان داشت، هم غافلگیری.

قسمت دوم و سوم به خوبی قسمت اول نبودن اما باز هم دوسشون داشتم. وقتی شنیدم دارن بعد از ده سال قسمت چهارم "جیغ" رو می سازن، همون حسی بهم دست داد که خبر ساخته شدن ایندیانا جونز 4 رو شنیدم: امیدوارم خاطرۀ خوب سه گانۀ اصلی رو خراب نکنن.

امشب فیلمو دیدم... و باید بگم انتظاراتم تا حد زیادی برآورده شد. سکانس افتتاحیه غافلگیری های خوبی داره و همینطور پایان فیلم هم غیرقابل پیش بینیه.

10 سال بعد از حوادث قسمت سوم، سیدنی به شهر برمی گرده تا از کتابش رونمایی کنه... با ورود سیدنی به شهر قتل هایی درست مشابه قتل های قبل اتفاق میفته و...

با اینکه کوین ویلیامسون فیلمنامه ای به روز و مطابق شرایط امروز (فیس بوک، تویتر، اس ام اس،...) نوشته، اما وس کراون همون ساختار قبل رو ادامه داده. به نظرم فیلمنامه با دقت و حوصله نوشته شده و روی جزئیات قتل ها تمرکز شده، اما در ساخت کمی عجله وجود داشته.

مثلاً در فیلم Scream (اصلی)، سکانس افتتاحیه (قتل کیسی، که شرحش رو قبلاً اینجا نوشته ام) و قتل دوست سیدنی (در پارکینگ خانه) دکوپاژی بسیار حساب شده و عالی داشت. در این فیلم هم سکانس هایی وجود داشتن که می تونستن به همون خوبی دربیان اما انگار کارگردان حوصلۀ تمرکز روی جزئیات رو نداشته.

با این وجود، قسمت چهارم Scream فیلم ترسناک خوبیه که هیجان و غافلگیری های زیادی داره و می تونه طرفداران "جیغ" رو راضی کنه.

امتیاز: 6.5 از 10

یادداشتی بر فیلم Rango (گور وربینسکی – 2011)

Rango آفتاب پرستیه که تصادفاً وسط بیابون از ماشین صاحبش بیرون میفته و گم می شه. در جستجوی آب، به دهکده ای می رسه که شهردارش لاک پشت مرموزیه و مردم در حساب بانکیشون آب پس انداز می کنن!

Rango (با صدای جانی دپ) بعد از کمی خالی بندی، خودش رو قهرمانی معرفی می کنه که با انواع موجودات شرور مبارزه کرده و پیروز شده. به سرعت، رنگو تبدیل می شه به قهرمان مردم شهر برای بدست آوردن آب. آبی که زمانی به راحتی در دسترس همه بود...

وربینسکی (کارگردان آثاری همچون دزدان دریایی کارائیب و Mexican)، این انیمیشن رو در ژانر وسترن (با تمام مولفه هاش) ساخته که انصافاً خوب هم دراومده.

اما شاید چون ما به انیمیشن های خلاقانه و بسیار هوشمندانۀ پیکسار/دیسنی عادت کردیم، انیمیشن هایی که در هر سکانس و حتی هر پلانش نکتۀ جالب توجهی وجود داره، نمی تونیم "عاشق" این فیلم بشیم. سکانس هایی وجود داره که کمی طولانی به نظر می رسه و داستان فیلم هم کاملاً از همون ابتدای ورود رنگو به شهر تا پایان قابل پیش بینیه.

نکتۀ دیگه اینکه شاید بچه ها زیاد از این فیلم خوششون نیاد، چون شوخی هاش براشون قابل درک نیست.

امتیاز: 7 از 10