پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

فیلم های به یادماندنی قدیمی: 10 فیلم عالی از دهۀ 50 تا 70 میلادی

بعضی فیلم های قدیمی انقدر خوب و خوش ساخت هستن که هنوز هم بعد از 50، 60 سال تازه به نظر می رسن و از خیلی فیلم های امروزی بهترن. البته تعداد این فیلم ها خیلی زیاده و بعضی هاشون انقدر معروف هستن که نیازی به معرفی ندارن. من ده تا از اونهایی رو که شاید کمتر شناخته شدن رو اینجا معرفی می کنم. مطمئن باشین از دیدنشون پشیمون نمی شین و هیچوقت فراموششون نمی کنین:


Cactus Flower (جین ساکس – 1969): کمدی عاشقانه با بازی والتر ماتیو، اینگرید برگمن و گلدی هاون


Private Life of Sherlock Holmes (بیلی وایلدر – 1970): داستان معمایی/جنایی با تم کمدی و فیلمنامه ای عالی که تا آخر شما رو میخکوب می کنه!

 

Avanti! (بیلی وایلدر – 1972): کمدی عشقی دربارۀ انتقال یک جسد از ایتالیا به آمریکا. فیلمنامۀ بدون نقص و بازی های عالی و ماندگار.

 

How to Steal A Million (ویلیام وایلر – 1966): پیتر اوتول و آدری هیپورن به دنبال سرقت یک مجسمۀ تقلبی ونوس!

 

Charade (استنلی دانن – 1963): کری گرانت، آدری هیپورن و والتر ماتیو در فیلمی جنایی/معمایی با پایانی غافلگیرکننده

 

Roman Holiday (ویلیام وایلر – 1953): کمدی عاشقانۀ بی عیب و نقص با بازی گریگوری پک و آدری هیپورن

 

Dial M for Murder (آلفرد هیچکاک – 1954): بهترین فیلم جنایی هیچکاک با بازی گریس کلی

 

Apartment (بیلی وایلدر – 1960): یه کمدی عشقی دیگه با بازی شرلی مک لین و جک لمون

 

Blowup (آنتونیونی – 1966): درام معمایی/جنایی که هنوز هم تازه به نظر میرسه و اصلاً حس نمی کنین دارین یه فیلم 50 سال پیشو تماشا می کنین. (این فیلم صحنه هایی داره که برای بچه ها مناسب نیست)

 

A Countess from Hong Kong (چارلی چاپلین – 1967): کمدی/عشقی بسیار خوب از چارلی چاپلین با بازی مارلون براندو و سوفیا لورن


* تمام این فیلم ها رو می تونین از این سایت داونلود کنین.

یادداشتی بر فیلم Life of Pi (آنگ لی – ۲۰۱۲)

تنها فیلم مهم به جا مونده از سال ۲۰۱۲ رو دیشب دیدم و باید بگم واقعاً لذت بردم. "زندگی پای" از فیلم هاییه که موفق شده با حفظ جذابیت روایی/بصری، از لحاظ مفهومی هم بسیار پربار باشه.

داستان فیلم دربارۀ پسر جوانیه که در یک حادثه دریایی خانواده اش رو از دست میده و بیش هشت ماه روی یک قایق زندگی میکنه، البته به همراه یک ببر بزرگ و وحشی!

وجود تصاویر زیبا و چشم نواز (به لطف جلوه های ویژۀ کامپیوتری)، موسیقی فوق العاده و تدوین عالی از ویژگی هاییه که در همون سکانس های ابتدایی توجه بیننده رو به خودش جلب می کنه. اما در ادامه، موقعیت های مختلف دشواری که برای پای بوجود میاد و باعث میشه با شرایط سخت دست و پنجه نرم کنه، به عنصر اصلی پیش برندۀ فیلم تبدیل میشه.

در همون سکانس ابتدایی فیلم، جایی که پای می خواد داستان عجیب نجات یافتنش از روی قایق رو برای نویسندۀ کانادایی تعریف کنه، میگه که "من داستانی دارم که باعث میشه شما به خدا اعتقاد پیدا کنین". تمام حوادثی که در مدت ۲۷۷ روز شناور بودن پای روی دریا بوقوع می پیونده اثباتیه بر همین جمله.

(اگر فیلم رو ندیدین و دوست ندارین که داستان لو بره، لطفاً پاراگراف آبی رنگ رو نخونین)

سر اینکه واقعاً چه اتفاقی برای پای افتاد و آیا پای به همراه یک ببر، گورخر، کفتار و اورانگوتان روی قایق بود یا اینکه این حیوانات نمادی هستند از آدم های اطرافش (ملوان، یک زن و آشپز بدجنس) چیزیه که شاید هر کس به شکلی که دوست داره برداشت کنه.

آیا واقعاً پای با چهار حیوان روی قایق تنها بود؟

به نظر من پای برای جبران شوک شدیدی که از دیدن صحنۀ غرق شدن کشتی (به همراه تمام عزیزانش) بهش وارد شده بود و برای تسکین غم و اندوه خودش، سایر آدم ها رو به شکل حیواناتی می دید و خودش رو به شکل اون ببر ناآرام و عصبانی.

در واقع هر حیوان، نمادی از خصایل اخلاقی اون شخص هستن؛ جسم خودش به شکل یک ببر و روحش به شکل ناظر کل ماجرا. بعد از تنها شدن، روح و جسم به هم کمک می کنن تا از پس مشکلات بربیان و نجات پیدا کنن.

اون جزیرۀ اسرارآمیز (که بوضوح به شکل بودای خوابیده اس) نمادیه از دین: به شما زندگی و امید میده، اما اگر بیش از حد بهش تکیه کنین وجودتون رو از بین میبره. جزیره در طول روز بخشنده و مهربانه اما در شب ترسناک و کشنده. به همین دلیل پای بعد از یک شب جزیره رو ترک می کنه... .

در مجموع این فیلم چیزیه که برای هر بیننده ای جذابیت های خودش رو داره. توصیه می کنم این فیلم رو فقط و فقط با کیفیت عالی تماشا کنین (نسخۀ اوریژینال – منو اصلی – به همراه پشت صحنه ها در حال حاضر به تهرون رسیده) و از دیدن نسخه های با کیفیت پایین تر به شدت خودداری نمایید! در پشت صحنه ها می تونین ببینین که برای خلق هر پلان چه زحمتی رو متحمل شدن و از چه افکت های خارق العاده ای استفاده کردن.

"زندگی پی" اسکار بهترین کارگردانی، موسیقی، فیلمبرداری و جلوه های ویژۀ امسال رو گرفت که در هر چهار رشته واقعاً هم استحقاقش رو داشت.

امتیاز: ۸.۵ از ۱۰

یادداشتی بر فیلم Cloud Atlas

از مدتها پیش منتظر دیدن این فیلم بودم، به چند دلیل: قرار داشتن واچوفسکی ها و تام تیکور بعنوان کارگردان، بازی هر بازیگر در هفت هشت نقش مختلف و البته سوژۀ کنجکاوی برانگیز.

شاید داستان و ساختار این فیلم با سلیقۀ خیلی ها همخونی نداشته باشه، اما اگر کسی به سینمای مدرن معناگرا علاقه داشته باشه، از این فیلم لذت می بره.

Cloud Atlas از چندین خط داستانی مختلف تشکیل شده که به شکل موازی با هم پیش میرن. هر داستان در دورۀ زمانی خاصی اتفاقی میفته (از قرن نوزدهم تا آینده ای دور) و کاراکترهای هر داستان با گریمی متفاوت در داستان های دیگه هم حضور دارن.

خیلی ها داستان این فیلم رو تبلیغی برای تناسخ دونستن و از دید مذهب بهش پرداختن. درسته که هر شخصیت در دوره های مختلف زندگی می کنه و در اغلب موارد هم از یک روح خبیث به روحی تعالی میرسه، اما یکپارچه بودن روح بشر و تاثیر اعمال و تصمیمات هر شخص بر سرنوشت تمام انسان هاست که پیام اصلی فیلم رو تشکیل میده. همونطور که می بینیم، تاثیر یک عمل نیک در طول قرن ها انعکاس پیدا می کنه و باعث بروز خیر برای آیندگان میشه.

من جدولی پیدا کردن از سیر تحول روحی کاراکترهای این فیلم (برای دیدن عکس در ابعاد اصلی، عکس رو روی کامپیوتر ذخیره و بعد بازش کنین).

جدای از داستان فیلم، که میشه درباره اش خیلی زیاد حرف زد، چهره پردازی، طراحی لباس و البته جلوه های ویژۀ فیلم هم به بهترین شکل انجام گرفته. تدوین چنین فیلمی با اینکه بسیار سخت و پیچیده اس اما بیننده رو گمراه نمی کنه.

در مجموع فکر می کنم واچوفسکی ها ثابت کردن که هنوز هم ایده های فلسفی جالبی برای به تصویر کشیدن دارن، گرچه که سه گانۀ "ماتریکس" به دلیل جلوه های ویژۀ منحصربفرد و داستان سر راست تر با استقبال بیشتری روبرو شد.

امتیاز: ۸ از ۱۰

فیلم های به یادماندنی: In a Better World

اگه تو دوران مدرسه کسی برات قلدر بازی درمیاورد و اذیتت می کرد چیکار می کردی؟

اگه الان کسی حرف زور بزنه یا بهت بی احترامی کنه چه عکس العملی نشون می دی؟

مقابله به مثل یا سکوت؟

In a Better World، محصول دانمارک که امسال اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان رو گرفت، با انتخاب یه داستان به ظاهر ساده، سعی می کنه نتیجۀ تصمیم ما برای تلافی یا چشم پوشی رو نشون بده.

فیلم به شکلی پیش می ره که تا اواسط فیلم با کار بچه ها، یعنی انتقام گرفتن از کسی که اذیتشون کرده، کاملاً موافقیم و پدر کریستین رو فردی ترسو می دونیم که نمی تونه از خودش دفاع کنه... اما از میانه های فیلم به بعد نظرمون کاملاً عوض می شه و متوجه "درست تر" بودن تصمیم پدر می شیم. در پایان فیلم، باز هم نظرمون عوض می شه و از عکس العمل پدر نسبت به سردستۀ خلافکارها لذت می بریم و دلمون خنک می شه...

این فیلم مطمئناً تا مدتها در ذهن بیننده باقی می مونه و در شرایط مشابه (که ممکنه هر روز هم برامون پیش بیاد) نتیجۀ هر تصمیم رو بهمون یادآوری می کنه.

شاید اینطور برداشت کنین که In a Better World قصد داره درس های اخلاقی بزرگی بهمون بده، اما اینطور نیست. اتفاقاً هیچ راه حل مطلقی رو جلوی روی بیننده قرار نمی ده و انتقام یا گذشت رو نسبی می دونه. این فیلم با روایت یک داستان ساده و ساختاری قوی و منسجم، کاری می کنه تا خودمون به برداشتی که مورد نظر نویسنده و کارگردان بوده برسیم: خلق دنیایی بهتر.

امتیاز: 8.5 از 10

فیلم های به یادماندنی: جدایی نادر از سیمین (اصغر فرهادی)

آخرین ساخته اصغر فرهادی، اولین فیلم سینمایی من در سال جدید محسوب می شه که تماشای اون به همراه محسن و ترانه می تونه نویدبخش سال سینمایی خوش یمنی باشه... 

 

جدایی نادر از سیمین رو باید قطعا بیشتر از یکبار ببینم تا بتونم یادداشتی در شأن فیلم براش بنویسم... 

الان فقط می تونم اینو بگم که سینما یعنی همین! 

* یادداشت زیبای محسن بر این فیلم رو اینجا بخونین.

فیلم های به یادماندنی: Black Swan (دارن آرونوفسکی – ۲۰۱۰)

دارن آرونوفسکی تابحال تنها پنج فیلم ساخته. پنج فیلمی که هر کدومش رو می شه بیشتر از یکبار تماشا کرد و از کشف لایه های جدیدش لذت برد. Requiem for a Dream و The Fountain همیشه در فهرست فیلم های مورد علاقۀ من جا داشتن و حالا می تونم به راحتی Black Swan رو هم بهشون اضافه کنم.

داستان فیلم دربارۀ یک گروه نمایش باله در نیویورک هست که قصد دارن برای فصل بعد نمایش "دریاچۀ قو" رو اجرا کنن. کارگردان این نمایش (وینسنت کسل) باید برای نقش اصلی بازیگری رو انتخاب کنه که بتونه همزمان در نقش قوی سفید (نمایانگر شخصیت پاک و معصوم) و قوی سیاه (شخصیت اغواگر و بدذات) بازی کنه. نینا (ناتالی پورتمن) که همیشه مورد توجه کارگردان و تماشاگران بوده برای این نقش کاملاً مناسب به نظر می رسه. نینا در بازی نقش قوی سفید هیچ مشکلی نداره اما شخصیت کودکانه و معصومانۀ خودش مانع این می شه که بتونه به همون خوبی نقش قوی سیاه رو هم ایفا کنه... با ملحق شدن اریکا (میلا کونیس) به گروه، نینا احساس خطر می کنه. چون اریکا دختریه که قادره به راحتی نقش قوی سیاه رو بازی کنه و ممکنه کارگردان اون رو جایگزین نینا کنه. دوستی اونها که با رقابتی سخت همراهه، باعث وارد اومدن صدمات روحی و فیزیکی جدی به نینا می شه..

تصویر و موسیقی. شاید بهترین کلمات در وصف این فیلم همین ها باشن. آرونوفسکی در Black Swan به خوبی تنها با تکیه بر تصاویر، و بدون نیاز به دیالوگ های طولانی، داستانش رو پیش می بره. در طول تماشای فیلم قدم به قدم وارد دنیای نینا می شیم و شاهد نگرانی ها و اضطراب هاش هستیم.

برای بدست آوردن نقش اصلی نمایش، نینا (که مادرش همیشه مثل بچه ها باهاش رفتار کرده) باید یاد بگیره بزرگ بشه. خودش رو بشناسه. خود روحی و خود فیزیکیش رو. باید بتونه اغواگرانه برقصه. تحریک آمیز، با عشوه های زنانه. کاری که هیچوقت انجام نداده... باید بتونه لذت جن – سی رو کشف کنه و بتونه در بازیش به نمایش بذاره.

همین ویژگی ها باعث می شه نقش نینا به یکی از سخت ترین نقش های سال گذشته تبدیل بشه. نقشی که ناتالی پورتمن تونسته به خوبی از عهده اش بربیاد و بازی یکدست، باورپذیر و خوبی رو ارائه بده.

به غیر ار ناتالی پورتمن (که واقعاً شایسۀ دریافت تمام جوایز بهترین بازیگر نقش اول سال 2010 هست)، سایر بازیگران فیلم هم بازی های خیلی خوبی رو به نمایش می ذارن. حتی میلا کونیس هم – که فکر نمی کنم تابحال نقشی جدی بازی کرده باشه – تونسته بازی فوق العاده ای داشته باشه.

همیشه فیلمبرداری و موسیقی از نقاط قوت فیلم های آرونوفسکی بودن که در Black Swan هم تکرار شده. تم اصلی موسیقی فیلم همون تم "دریاچۀ قو" هست که به اشکال مختلف اجرا شده.

از اواسط فیلم، جایی که فیلم به تریلر تغییر ژانر می ده هیجان خاصی به سکانس ها اضافه می شه که با ریتمی تند شونده تا پایان ادامه پیدا می کنه.

در مجموع Black Swan یکی از بهترین فیلم های سال ۲۰۱۰ و جزو آثار به یادماندنی آرونوفسکی محسوب می شه.

امتیاز: ۸.۵ از ۱۰

فیلم های به یادماندنی: Inception (کریستوفر نولان – ۲۰۱۰)

مسافرت ما همزمان شد با اکران Inception و خوشبختانه تونستم این فیلم رو توی سالن سینما و روی پردۀ بزرگ، با کیفیت عالی صدا و تصویر تماشا کنم. Inception بدون شک بهترین فیلم سال ۲۰۱۰ تابحال و یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینماست. فیلمنامۀ عجیبی که ساختش تنها از عهدۀ کارگردانی مثل کریستوفر نولان برمیاد و جلوه های ویژۀ خیره کننده ای که نظیرش رو در هیچ فیلمی ندیده بودم. 

شاید بشه بزرگترین امتیاز فیلم رو در فیلمنامه اش دید. فیلمنامۀ ساده ای که با پیشرفت داستان، قدم به قدم پیچیده تر می شه. داستان فیلم دربارۀ کسانی هست که به کمک یک تکنولوژی پیشرفته توانایی ورود به خواب افراد رو دارن و می تونن کاری کنن که طرف چیزی رو ببینه که اونها می خوان... در این بین مردی اونها رو استخدام می کنه تا با کمک این تکنولوژی وارد خواب رقیب تجاریش بشن و در خواب سناریویی رو پیاده کنن که طرف دست به تصمیم خاصی بزنه...

داستان از جایی پیچیده می شه که این تیم 5 نفره کارشون رو شروع می کنن و تصمیم می گیرن که از سیستم خواب در خواب استفاده کنن. یعنی طرف خواب ببینه که داره خواب می بینه که خواب می بینه... تا چهار لایه!

اعضای تیم از واقعیت هایی که دربارۀ خواب وجود داره حداکثر استفاده رو می برن. مثلاً اینکه ما هیچوقت ابتدای یک خواب رو به یاد نمیاریم و همیشه قسمت های میانی تا پایانی (جایی که از خواب بیدار می شیم) رو یادمون میاد. یا اینکه اگر داستانی یک ساعته رو خواب ببینیم این زمان در دنیای واقعی در واقع ۵ دقیقه بوده... حالا اگر طرف خواب ببینه که داره خواب می بینه این زمانها در هم ضرب می شن. یعنی ۵ ثانیه زمان واقعی برابره با یک دقیقه در خواب اول، ۱۲ دقیقه در خواب دوم و حدود دو ساعت در خواب لایۀ سوم!

بازی لئوناردو دی کاپریو در نقش اصلی واقعاً فوق العاده اس و الن پیچ (Juno) هم در نقش معمار فضای خواب عالیه. اما شاید بهترین بازی به ماریون کوتیلارد تعلق داره که نقش همسر دی کاپریو رو بازی می کنه.

فیلمبرداری و تدوین چیزی به جز اینی که هست نمی تونست باشه و جلوه های ویژۀ صوتی و تصویری به بهترین شکل ممکن پیاده شده. فیلم هر چی به پایان نزدیکتر می شه هیجانش هم بیشتر می شه تا جایی که دقایق پایانی فیلم رو باید به زور روی صندلی نشست!

Inception رو حتماً ببینین، اما صبر کنین تا نسخۀ اصلیش بیرون بیاد. دیدن این فیلم با کیفیت پایین واقعاً حیفه.

امتیاز: ۹ از ۱۰