پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

نوروز ۸۷ مبارک!

ساقیا سایۀ ابر است و بهار و لب جوی
من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی

نوروز ۱۳۸۷ خورشیدی بر تمام دوستان، آشنایان و وبگردانی که اتفاقی از این صفحه عبور می کنن مبارک! امیدوارم سال ۸۷ برای تمام ایرانی ها – هر جای دنیا که هستین – سالی پر از شادی، سلامتی و هیجان باشه.

امیدوارم تعطیلات عید هر کجا که هستین بهتون خوش بگذره.

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار

من از یه روز قبل عید می رم مسافرت و تا آخر تعطیلات فرصت نمی کنم وبلاگ رو آپ کنم. احتمالا باز هم بعد از دو هفته با بدن درد ناشی از خماری اینترنت برمی گردم!

عیدتون مبارک!

فرهنگ لغات و اصطلاحات کامپیوتری

کامپیوتر: نوعی اسباب بازی؛ یک جور دکور خانگی؛ آرشیو فیلم و موسیقی؛ هووی الکترونیکی

سخت افزار: قسمتی از کامپیوتر که می توان آنرا با چکش خرد کرد

نرم افزار: قسمتی از کامپیوتر که فقط می توان به آن فحش داد

Motherboard: تخته ننه

RAM: نشانۀ برتری بر رفقا و خصوصاً پسرخاله؛ مال هر کی بیشتر باشه برنده اس

چت روم: جدیدترین اختراع بشر جهت وقت تلف کردن؛ مکانی که در آن ۹۹% کسانی که می گویند 18/f هستند سیبیل دارند چه جور؛ فضایی برای درد دل پیش هر کس و ناکسی؛ مکانی جهت بروز عشق های چند دقیقه ای و cyber-anything؛ وب کم از الزامات آن می باشد

اینترنت: یک مادۀ اعتیاد آور؛ ایمیل و چت از سرویس های آن است؛ دلیلی برای اشغال بودن تلفن و بروز دعواهای خانگی

وبلاگ: محل نوشتن انواع مزخرفات و چرندیات؛ همینجا؛ بعد از ۲۳ از نمونه های موفق آن می باشد، ولی احسان خداییش تو اینکاره نیستی کاسه کوزه ات رو زودتر جمع کن برو خلاص شیم از دستت

Email: امکانی جهت ارسال و دریافت آخرین جک های رشتی و قزوینی؛ اگه اینو ظرف ۵ ثانیه برای ۵۰۰۰۰۰ نفر forward نکنی سیفلیس می گیری می میری؛ مکانی مناسب جهت رشد و نمو انواع ویروس

گلناز: نام یک کاربر در اینترنت

تینا: خواهر شوهر کاربر فوق

Google: محل جستجوی عکس های ماتحت جنیفر لوپز و عروسی علی دایی؛ آینۀ دق مایکرسافت

مایکروسافت: بزرگترین شرکت کامپیوتری و دریافت کنندۀ بیشترین تعداد فحش های خوار مادر در روز

Windows: هنگ؛ restart؛ هنگ؛ restart؛ هنگ؛ restart؛.............

تنها توی ایرون، تنها توی تهرون...

!تنها توی تهرونبعضی چیزا هست که فقط و فقط توی تهرون وجود داره. آمستردام، ونکوور یا لوس آنجلس، هر جایی که باشی باید بشینی حسرت این چیزا رو بخوری بیچاره:

-          آب آشامیدنی مفته! کافیه شیر رو بازی کنی و هر چقدر می خوای بخوری،

-          می تونی هر نرم افزاری که اراده کنی رو با ۵۰۰ تومن از میدون انقلاب بخری!

-          فیلم (DVD یا VCD) هم مفته. نهایت ۱۲۰۰ تومن!

-          جوراب می خری ۵ تا ۹۰۰ تومن! شورت سه تا ۱۰۰۰، بی ادبی بند خانوما هم دو تا بزرگش ۱۲۰۰! البته شاید دست دوم باشه ها، بهتره قبل از مصرف یه بار بشوریش! گفته باشم، سیفلیس نگیری.

-          هر روز یه سورپرایز شیرین در انتظارته، مثلاً کوچه ای که ده سال از اینور یه طرفه بود یهو فرداش از اونور یه طرفه می شه، هیچ تابلویی هم نمی زنن که حسابی بخندی!

-          صد هزار تومن هم که خلاف کنی، با ۵۰۰۰ تومن زیرمیزی به آقا پلیسه موضوع حل می شه،

-          یه برف میاد یه هفته می شینی توی خونه با توپ های مبارکت ور می ری حال می کنی (باز هم توضیح بدم؟ بابا منظورم از این توپ های چینیه که برای تقویت اعصاب اومده. بی ادب، بی تربیت!)

-          در ماه مبارک رمضون ساعت کاریت می شه ۹ صبح تا ۲ بعد از ظهر، حقوق کامل هم می گیری حالشو می بری،

-          شب ها نیم ساعت می شینی پای اخبار به افاضات مقامات مملکت گوش می دی کلی می خندی خستگی هات در میره،

-          می ری داروخانه به آقای "نسخه پیچ" می گی چه مرگته اون هم خودش تشخیص می ده و بهت قرص می فروشه، پول ویزیت دکتر رو میذاری جیبت حال می کنی،

-          اگه فک و فامیلت یه کاره ای باشن که دیگه حسابی صفا سیتی، یه روزه می شی مدیر فروش یه شرکت و پول مفت درمیاری،

-          اگه شانس بیاری توی یه مهمونی بگیرن ببرن شلاقت بزنن، چند تا عکس از ماتحت مبارکت می گیری، یه سوته کارت ردیفه، میری یه کشور اروپایی پناهنده می شی ماتحت بقیه رو می سوزونی،

-          لازم نیست زحمت درس خوندن و دانشگاه رفتن بکشی، میری چهار راه ولی عصر هر مدرکی حال کنی می خری قاب می کنی می زنی دیفال (!) اتاقت

موارد زیاده ولی برای اینکه دق نکنی دیگه نمی گم.

خلاصه که تنها توی ایرون، تنها توی تهرون... آخ جون!

تهران: فاجعه

زلزلۀ شدیدی تهران را لرزاند.

سازمان مطالعات ژئوفیزیک اروپا مرکز این زمین لرزه را بیست کیلومتری جنوب تهران و قدرت آنرا هفت و نیم درجه در مقیاس ریشتر گزارش کرده است. هنوز هیچ آماری از تلفات و خسارات ناشی از این زمین لرزه منتشر نشده، اما برخی گزارش های اولیه حاکی از کشته شدن هزاران نفر و تخریب بخش های وسیعی از پایتخت است.

تصاویر هوایی نمایانگر باز شدن  گسلی است که از شمال تهران تا مناطق جنوبی آن امتداد می یابد. کلیۀ خانه ها و ساختمان هایی که در شعاع چند صد متری این گسل قرار داشتند به کلی ویران شده اند و هزاران هزار کشته برجای گذاشته اند.

شکستگی لوله های گاز و نشت آن باعث بروز آتش سوزی های وسیعی در مناطق مختلف شده و فرو نشستن خیابان ها و معابر اصلی مانع از هر گونه امداد رسانی به مجروحان حادثه گشته است. هزاران نفر در متروی تهران زیر آوار مدفون شده اند. باند فرودگاه مهرآباد آسیب جدی دیده و امکان فرود هواپیماهای امدادرسانی را غیرممکن کرده است.

برق کل شهر قطع و سیستم مخابراتی مختل شده. هیچ سیگنالی از رادیو تلویزیون دریافت نمی شود.

برخی خبرگزاری ها این زمین لرزه را بزرگترین فاجعۀ قرن نامیده و تعداد کشته شدگان را بیش از پنج میلیون نفر تخمین زده اند.

با گذشت زمان و فرا رسیدن سرمای شب، مطمئناً بر تعداد جان باختگان فاجعه افزوده خواهد شد. هنوز محل و نحوۀ دفن کشته شدگان مشخص نیست اما به دلیل وسعت تلفات احتمال دارد اجساد بصورت دسته جمعی دفن شوند.

متن بالا سکانس افتتاحیۀ فیلمنامۀ تخیلی کوتاهی بود به نام "تهران: فاجعه" که سال ۸۰ برای شبکۀ اول نوشتم. تهیه کننده فیلمنامه را پذیرفت اما مدیر وقت شبکه این جمله را پاراف کرد:

"به دلیل وحشت آفرین بودن داستان، در حال حاضر ساخت این فیلم به صلاح نیست."

مایوی اسلامی + قدرت برتر جهان + سال کبیسه

این هم آخرین شیرین کاری دولت: طرح مایوی اسلامی خانوم ها برای شرکت در مسابقات جهانی (منبع خبر):

فکر کن! خدایی مردم دنیا بهمون نمی خندن؟ اصلاً مگه با این مایوها می شه شنا کرد؟
(ببین اون خانوم وسطیه عجب عشوه ای اومده!)

اینم یه حرف بسیار بسیار کارشناسانه و گهربار:

علی اکبر جوانفکر، مشاور مطبوعاتی جناب رئیس جمهور: ایران به لحاظ فکری، تمدنی و رهبری قدرت برتر جهان است (!) (منبع خبر)

حالا حداقل بگو منطقه... آخه جهان؟؟؟

راستی هیچ دقت کردین امسال باید کبیسه می بود؟ اول فروردین میفته ۲۰ مارس و تمام تاریخ های میلادی یک روز جابجا می شه!

یادداشتی بر سنتوری (داریوش مهرجویی)

"سنتوری" بیش از هر چیز روایتگر سرنوشت هنر و هنرمند در جامعۀ امروز است؛ هنرمندی که باورهای نادرست مذهبی و محدودیت های فرهنگی استعدادش را می خشکاند و او را از اوج هنر و افتخار پایین می کشد تا در ردۀ خوارترین اعضای اجتماع – معتادان خیابانگرد – قرار گیرد.

"سنتوری" نه تنها داستان سرنوشت نافرجام یک نوازنده و خواننده، بلکه قصۀ تمام هنرمندانی است که در شرایط نابسامان فرهنگی جامعۀ امروز برای حذف و سانسور نشدن تلاش می کنند. "سنتوری" داستان محسن چاووشی است، اصلاً داستان خود مهرجویی است... "سنتوری" کوتاه شد، سانسور شد، تعویض شد، توقیف شد و بطور غیرمجاز توزیع شد تا تمام سرمایۀ تهیه کننده (مهرجویی) بر باد رود.

"علی، خواننده و نوازندۀ سنتور به دلیل عدم دریافت مجوز آثارش با مشکلات جدی مواجه می شود. او برای گذران زندگی ناچار است شبها در مجالس عروسی آواز بخواند و همین شرایط او را به تدریج به سمت مواد مخدر می کشاند..."

من دیده ام جوانانی مثل "علی سنتوری" را که با شور و شوق و استعداد فراوان کارشان را شروع کرده اند و به دلیل حمایت نشدن از سوی دستگاه های فرهنگی کشور و مواجهه با مشکلات معیشتی آنچنان تغییر کرده اند که حتی شناختن چهرۀ آنها غیرممکن است. همانطور "هانیه" در پایان فیلم "علی" را دید و باور نکرد.

چرا سنتوری توقیف شد؟ بسیار ساده: به دلیل نمایش عریان حقیقت، حقیقتی تلخ که متاسفانه در جامعۀ امروز کشورمان حکمفرماست. تا بحال هیچ فیلم ایرانی به این شکل به ریشه های یک معضل اجتماعی نپرداخته بود.

باید از نوشتن دربارۀ نکات فنی فیلم صرفنظر کرد، زیرا اگر همه چیز سر جایش نبود، فیلم تا این حد – روی مسئولان فرهنگی جامعه – اثر منفی نمی گذاشت و آنها را به این شکل عصبی نمی کرد. آنها از نمایش فیلم واهمه دارند که نکند تماشاگران – مردم – متوجه برخی ریشه ها شوند.

تا وقتی عقاید خشک متحجرانه و نظارت بی ضابطه در کشور جاری باشد، تعداد "علی سنتوری"ها روز بروز افزایش خواهد یافت...

حمایت از فیلم