پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

اسکار ۲۰۰۸: بهترین فیلم های خارجی زبان

امروز فهرست اولیۀ کاندیداهای اسکار بهترین فیلم خارجی معرفی شد و طبق معمول اسمی از نمایندۀ ایران نیست.

متاسفانه انتخاب فیلم برای ارسال به آکادمی هنرهای زیبای آمریکا آنچنان شتابزده و احساساتی انجام می گیره که هیچوقت به نتیجه نمی رسه. امسال فیلم مرحوم "ملاقلی پور" (میم مثل مادر) رو فرستاده بودن که خب معلوم بود به فهرست نهایی راه پیدا نمی کنه.

فیلمی که برای ارسال به اسکار انتخاب می شه باید ویژگی های خاصی داشته باشه که (جدای از ساختار مناسب) مهمترینش اینه که حرف جهانی بزنه و مردم دنیا (بخصوص آمریکا) بتونن باهاش ارتباط برقرار کنن. "میم مثل مادر" فیلم خوبیه، اما برای ما ایرانی ها.

البته باید این موضوع رو هم در نظر گرفت که ما فیلم خوب خیلی کم داریم. مگه ما ظرف یکسال گذشته چند تا فیلم خوب داشتیم که شرایط ارسال به اسکار رو داشته باشن؟ اخراجی ها؟ خون بازی؟ اتوبوس شب؟ به نام پدر؟... کدوم یکی از اینها توان رقابت با فیلمی مثل Pan’s Labyrinth رو دارن؟

نمی دونم واقعاً اگه ما تصمیم گیرنده بودیم و می خواستیم یک فیلم رو برای اسکار بفرستیم کدوم رو انتخاب می کردیم...؟

تراوشات بعد از نیمه شب...

۱- No Country for Old Men رو دیدم. فیلم خوبیه ولی نه دیگه انقدر. نسبت به بهترین فیلم پارسال (Departed) چندین پله عقب تره. تامی لی جونز خوبه، اما نه در حد "فراری". خاویر باردم هم خوبه، ولی نه بهتر از "Collateral".

۲- دیدین گفتم جولی کریستی برای فیلم
Away from Her جایزه می گیره! گلدن گلاب رو که گرفت، حالا تا اسکار!

۳- توصیه می کنم به هیچ وجه موقع دیدن
Saw 4 شام نخورین!

۴- دیدن
Jackass 2 هم سر شام به هیچ عنوان توصیه نمی شه. احتمال بالا آوردن = ۸۳٪!

۵- آخ جون! از ۴شنبه هوا یه کم گرم می شه. فکرکنم دیگه "ننه سرما" داره میره!

۶- امروز سوار اتوبوس
BRT شدم (آزادی به فردوسی)، چقدر باکلاسه! انگار آدم رفته لندن! تازه بلیت هم نمی گیرن که! باید مثل با فرهنگا خودمون بندازیم توی سطل! (برای اطلاع از وضعیت فرهنگ مملکت به وبلاگ احسان یه سر بزنین)

۷- می گن به علت بارش برف و بعدش هم شروع ماه محرم و بعد هم دهۀ مبارکۀ فجر و بعد هم عید نوروز، مملکت تا اردیبهشت تعطیله!

۸- دارم کتاب "جنگ و صلح" تولستوی رو می خونم. چقدر طولانیه و چقدر جذاب.

۹- اگه گفتین توی عکس زیر یک دقیقۀ بعد چه اتفاقی می افته؟

جواب سوال این بود که متاسفانه هیچکس برنده نشد، اما جایزه ویژه ای به عمو اختصاص داده می شود که می توانند بیایند دریافت کنند:

 
این بابا سالهاست که اینجا زندانیه تا بحال هم n دفعه رفته توالت. قبل از شروع بکار اندازه ها رو صد دفعه چک کرده و دقیقاً می دونه چند سانت مستقیم بره بعد راهشو به سمت بالا ادامه بده.
بنابراین داره آخرین قاشق اینوری رو می کنه بعدش یهو شروع می کنه به کندن بالا سرش و بعد از یه کم تلاش به سطح زمین می رسه و درست جلوی در توالت میاد بیرون.
بقیۀ راه رو باید مخفیانه طی کنه تا برسه پای دیوار. دوستاش منتظرش هستن، براش یه طناب انداختن که بکشنش بالا. همۀ کارها به خوبی انجام می شه و زندانی تا بالای دیوار می ره. اما تا می رسه بالای دیوار یهو نگهبان می بیندش و شلیک می کنه. اولی بهش نمی خوره اما دومی می خوره به پای راستش. ممد جعفر (اسم یارو اینه که باید می گفتین) از اون بالا میفته پایین... اونور دیوار. دوستاش می گیرنش، میندازنش توی ماشین (پیکان سبز به شماره شهربانی ۵۳ط۱۹۷) و به سرعت فرار می کنن.

معرفی فیلم های خوب سال ۲۰۰۸

Burn After Reading: آخرین فیلم به نمایش درآمدۀ برادران کوئن (No Country for Old Men) تحسین تمام منتقدین سینمایی را برانگیخت و شانس زیادی هم برای بدست آوردن اسکار بهترین فیلم سال 2007 دارد. فیلم بعدی آنها داستان مردانی است که به یک دیسکت فوق محرمانه دست پیدا می کنند؛ یک دیسکت حاوی خاطرات مامور سابق سازمان سیا. جرج کلونی و براد پیت بازیگران اصلی فیلم هستند.

The Challenging: دعای یک مادر که فرزندش ربوده شده مستجاب می شود و پس از مدتی پسرش صحیح و سالم به خانه برمی گردد. اما به زودی شک می کند که آیا کسی که برگشته واقعاً فرزند اوست... . فیلم های اخیر کلینت ایستوود تماماً آثاری خوش ساخت و قابل تامل هستند. از حالا از این فیلم بعنوان بهترین فیلم سال ۲۰۰۸ نام می برند! در این فیلم آنجلینا جولی نقش اصلی را بر عهده دارد.

Speed Racer: آخرین ساختۀ برادران واچوفسکی (سری ماتریکس) دربارۀ مسابقات اتومبیلرانی با بازی کریستینا ریچی و سوزان ساراندون. آیا موفقیت گذشته تکرار می شود؟

Curious Case of Benjamin Button: جدیدترین ساختۀ دیوید فینچر با بازی براد پیت و کیت بلانشت. با آنکه زودیاک به هیچ عنوان فیلم خوبی نبود، اما باز هم باید این فیلم را دید.

The International
: آخرین ساختۀ Tom Tykwer با بازی کلایو اوون و ناومی واتس. یک تریلر پلیسی از کارگردان خلاق آلمانی و سازندۀ فیلم هایی همچون Perfume و Heaven.

Wall-E: آخرین ساختۀ اندرو استانتون (کارگردان Finding Nemo) دربارۀ یک روبوت در سال ۲۷۰۰! روبوتی که بعد از ۷۰۰ سال تازه متوجه می شود دلیل اصلی ساخته شدنش چه بوده... . خیلی ها بی صبرانه منتظر نمایش جدیدترین انیمیشن پیکسار هستند، از جمله خود من!

10,000 BC: فیلمی به کارگردانی رولند امریش (روز استقلال) با داستانی ماقبل تاریخی و جلوه های ویژۀ دیدنی.

Valkyrie: داستان ترور ناموفق هیتلر به کارگردانی برایان سینگر (مظنونین همیشگی) و بازی تام کروز و کنت برانا.

Australia: داستان فیلم دربارۀ حملۀ هوایی ژاپنی ها به استرالیا در جنگ جهانی دوم و بمباران داروین است. با توجه به سابقۀ کارگردانی Buzz Lehman (مولن روژ) و حضور بازیگرانی همچون هیو جکمن و نیکول کیدمن باید فیلمی باشد دیدنی.

Blindness: از Fernando Meireles فیلم های خوبی همچون City of God و Constant Gardener را دیده ایم. این فیلم با داستانی ماوراء طبیعی و عجیب به احتمال زیاد از فیلم های خوب ۲۰۰۸ خواهد بود.

 

فیلم های دنباله دار:

Indiana Jones and the Kingdom of the Crystal Skull: بالاخره طلسم ساخت قسمت چهارم ایندیانا جونز توسط استیون اسپیلبرگ شکسته شد و این فیلم با بازی هریسون فورد و کیت بلانشت در تاریخ ۲۲ می به نمایش درخواهد آمد.

Harry Potter and the Half-Blood Prince: قسمت ششم هری پاتر به کارگردانی David Yates.

The Dark Knight: قسمت جدید بتمن به کارگردانی کریستوفر نولان.

The Chronicles of Narnia: Prince Caspian: قسمت دوم افسانۀ نارنیا.

The Mummy: Tomb of the Dragon Emperor: یکی دیگر از سری فیلم های مومیایی به کارگردانی راب کوهن و بازی برندان فریزر و جت لی. جالب اینکه اینبار داستان نه در مصر بلکه در چین اتفاق می افتد!

James Bond 22: قسمت بیست و دوم جیمز باند با بازی دانیل کرایاگ و کارگردانی مارک فارستر.

SAW V: قسمت پنجم از مجموعه فیلم های اره.

فیلم های بازسازی شده:

Scanners: بازسازی نسخۀ قدیمی (۱۹۸۱) فیلمی به همین نام به کارگردانی Darren Lynn Bousman (کارگردان قسمت های دوم تا چهارم Saw).

The Day the Earth Stood Still: بازسازی نسخۀ قدیمی (۱۹۵۱) با بازی کیانو ریوز و جنیفر کانلی.

 اگه می تونستین فقط سه تا از فیلم های بالا رو برای دیدن انتخاب کنین، کدوم ها رو انتخاب می کردین؟

یادداشتی بر فیلم Perfume: Story of a Murderer

از سالها پیش کتاب Perfume اثر نویسندۀ معروف آلمانی Patrick Susking توجه فیلمسازان بسیاری را به خود جلب کرده بود اما هیچکس جرات ساخت فیلم بر اساس آن را نداشت. هنگامی که فیلمنامه نوشته شد، آنرا برای کارگردانان بزرگی همچون اسکورسیزی، میلوش فورمن و کوبریک ارسال کردند اما هیچیک حاضر به کارگردانی آن نشدند. حتی کوبریک گفته بود "این کتاب قابل تبدیل به فیلم نیست".

داستان این کتاب دربارۀ پسر جوانی است که بطور ذاتی استعداد خارق العاده ای در شناسایی عطرهای مختلف و ترکیب آنها با هم دارد. هنگامی که وارد صنعت عطرسازی می شود بطور غریزی بوهای مختلف را با هم ترکیب می کند و بهترین عطرهای اروپا را تولید می نماید. او قادر است عطر هر جسم خوشبویی را تهیه کند و تا جایی پیش می رود که می خواهد عطر بدن انسان را نیز استخراج نماید و "عطری جاودانی" بسازد.

نوشتن کتاب دربارۀ مفاهیمی همچون "عطر" کاری است دشوار و به تصویر کشیدن آن دشوارتر. چطور می توان حس استشمام "عطر" را به بیننده منتقل کرد؟

هنگامی که Tom Tykwer کارگردان معروف آلمانی کارگردانی این پروژه را به عهده گرفت هیچکس تصور نمی کرد نتیجه تا این حد رضایتبخش باشد. Tom Tykwer را با فیلم Run Lola Run (۱۹۹۸) می شناسیم، فیلمی که در آن داستان به شیوه ای کاملاً جدید روایت می شد و تدوین عجیبی داشت. پس از آن فیلم Heaven (۲۰۰۲) را ساخت، یک تریلر جنایی با موضوع انتقام. سبک جدید فیلمبرداری و نماهای هوایی خیره کننده و استثنایی این فیلم باعث شهرت جهانی Tykwer گردید. وی یکی از اپیزودهای فیلم Paris, Je T'aime (۲۰۰۶) با نام Faubourg Saint-Denis را نیز کارگردانی کرد.

فیلم با سکانس اعدام ژان به جرم قتل فجیع ده ها زن و دختر آغاز می شود. در حین انتقال ژان از زندان به میدان شهر، با یک فلاش بک طولانی با داستان زندگی وی – از تولد تا امروز – آشنا می شویم: پسری که مادرش او را پس از تولد "دور انداخت" و تنها با یک معجزه زنده ماند... زنده ماند تا جان ده ها انسان بی گناه را بگیرد.

Ben Wishaw در نقش ژان کاملاً موفق است و داستین هافمن حضوری کوتاه اما بسیار موثر دارد. سبک فیلمبرداری – مانند دیگر ساخته های Tykwer – کاملاً متناسب با داستان و فضای فیلم می باشد. موسیقی ساختۀ خود Tykwer است و جالب اینکه سال ها پیش "نیروانا" ترانه ای را با الهام از این کتاب ساخته و خوانده بود (Scentless Apprentice) که تم آن دستمایۀ ساخت برخی قطعات موسیقی فیلم قرار گرفته است.

وجود چنین فیلم هایی نشانگر زنده بودن سینمای اروپاست و اثبات اینکه بدور از زرق و برق سینمای هالیوود هم می توان مخاطب را سرگرم کرد و به تفکر واداشت.

مزایای برف را بنویسید (شرح، شکل، محاسبه)

زمستان یکی از فصول سال می باشد که چیزی در حدود ۸۹ روز است. وقتی زمستان می آید هوا سرد می گردد و از آسمان یه چیزای سفید رنگی می بارد که بعضی ها بهش می گن برف. این برف قرار است برای ما برکت بیاورد اما نمی دانیم چرا هروقت می آید با خودش ترافیک و لغزندگی و گل و شُل هم می آورد.

شهردار ما که یک آقای کچل خوش اخلاق است قول داده بود بارش برف باعث ترافیک نشود، اما پارسال آبجی خانوم ما به همراه آقاشون ساعت ۷ عصر یه تک پا از خانه بیرون رفتن و خوردن به ترافیک... فردا صبحش برگشتن!

ما فکر می کنیم اگر دو سال و نیم پیش ملت به این آقای کچل خوش اخلاق رای داده بودند الان مثل ** پشیمان نبودیم که چرا این ***  ***  ******** انتخاب شده و داره مملکت رو به ** ****! (جاهای خالی را به میل خودتان پر کنید)

یکی از مزایای برف زمستان این است که رارنده تاکسی ها کرایه هایشان را n برابر می کنند و حالشو می برن! پریروز ریفیق ما می خواست از میدان ولی عصر برود تجریش مجبور شد ۶۰۰۰ تومن کرایه بدهد! یک مورد دیگر درباره تاکسی ها هم این است که در زمستان وقتی آدم در تاکسی بخاری دار می نشیند دیگر هیچ رقمه دلش نمی خواهد به مقصد برسد.

ما برف بازی را دوست نداریم چون برفی می شویم، اما از اینکه کنار خیابان بایستیم و زمین خوردن مردم را تماشا کنیم خیلی خوشمان می آید. آن زمان که صدا و سیما بودیم پیاده روهای خیابان ولی عصر – روبروی جام جم – جون می داد برای اینکار! یه بار یه آقاهه با *** خورد زمین بنده خدا استخون لگنش شکست... ما اول خندیدیم بعد فهمیدیم موضوع جدی است خجالت کشیدیم برگشتیم داخل سازمان.

از دیگر مزایای برف این است که گاهی اوقات مدارس را تعطیل می کنند و ما در خانه می مانیم و عمو پورنگ می بینیم. البته این ****های **** انقدر دیر اعلام می کنند که باید تا مدرسه برویم تا بفهمیم امروز تعطیل بوده است! کاش زودتر می گفتند که از زیر لاحاف گرممان بیرون نمی آمدیم.

یک نکتۀ دیگه اینکه دانشمندای خارجی می گن به خاطر افزایش تصاعد گازهای گلخانه ای ناشی از سوخت فسیلی دمای کرۀ زمین به تدریج بالاتر می ره و تا ۲۰۰ سال دیگه، برف بی معنی خواهد شد. ما که نیستیم، خوش به حال آدمای اون موقع، همیشه هوا بهاره. راستی گفتم بهاره، یاد دختر خاله جانمان افتادیم که او هم برف را دوست ندارد.

آهان یه چیز دیگه... ما یک دوستی داریم که اهل آمستردام است و می گوید یک اصطلاحی دارند که می گویند: Spit an Ice!، شانون می گوید در زمستان هوا انقدر سرد می شود که اگر تف بندازی تا برسه زمین یخ می زنه. من فکر می کردم فقط پیاده روهای تهرون مملو از تف های رنگارنگ هست اما ظاهراً هلندی ها هم تف آبدار میندازن حالشو می برن اسیدی.

یک ضرب المثل هم یادمان آمد که می گوید هر که بامش بیش، برفش بیشتر؛ یعنی هر چی پولدارتر باشی بدبخت تری. ما این موضوع را قبلاً از برنامه های صدا و سیما هم فهمیده بودیم خودمان.

تمام شد!

پلان های روزانه یک ساله شد!

یک سال از شروع وبلاگ نویسی بنده می گذره. توی این مدت از هر دری نوشته ام و درباره هر موضوع مربوط و نامربوطی اظهار فضل کرده ام.

ظرف یکسال گذشته کلاً ۱۶۴ مطلب نوشتم (یعنی هر دو روز یه پست) و بطور میانگین روزانه ۹۳ نفر از وبلاگم دیدن کردن.

بعضی ها پای ثابت این وبلاگ هستن و هروقت هرچی پست می کنم برام می نویسن، خیلی ها هم میان و می رن و چیزی به جز آدرس IP از خودشون بجا نمی ذارن!

درسته که من اینجا برای خودم می نویسم و شماها انقدر بیکارین که میاین می خونین، اما اگه نظری، انتقادی، پیشنهادی، چیزی دارین که به بهتر شدن وبلاگ کمک می کنه بفرمایین ببینم چیکار می تونم براتون بکنم... بستگی داره اخلاقم چطوری باشه!

راستی بفرمایین کیک!

ترین های سینمایی ۲۰۰۷

سال ۲۰۰۷ سال چندان خوبی برای صنعت سینما نبود. از کم تعداد بودن فیلم های مطرح گرفته تا اعتصاب فیلمنامه نویسان هالیوودی (که همچنان ادامه داره) و عدم ظهور استعدادهای سینمایی، همه از عواقب گیشه ای شدن نگاه تهیه کننده هاس که حاضرن همه چیز رو فدای سود بیشتر بکنن.

و اما "ترین"های سینمایی ۲۰۰۷:

بدترین فیلم: زودیاک! نمی دونم چه حسی به فینچر دست داد که از یلمنامۀ زودیاک خوشش اومد. شاید فقط به این دلیل که یه کم شبیه Seven بود و فینچر می خواست موفقیت گذشته رو تکرار کنه.

فجیع ترین: Hostel 2. با اینکه اصلاً فیلم خوبی نیست اما باز هم فجیع ترین فیلم امسال همینه. اگه دلتون می خواد دراومدن چشم با گازانبر رو تماشا کنین، Hostel 2 انتخاب خوبیه.

کمدی ترین: چند ساله فیلم کمدی خوب ساخته نمی شه، نه اینکه نباشه، هست، اما خیلی حال نمی ده. در این رشته هیچ فیلمی شایستۀ دریافت جایزه تشخیص داده نشد.

هیجان انگیزترین: Die Hard 4. این فیلم به همه ثابت کرد هنوز هم بروس ویلیس می تونه توی نقش های اکشن ظاهر بشه و دو ساعت و نیم سرمون رو گرم کنه. شاید بشه این فیلم رو "خوش ساخت ترین فیلم گیشه ای ۲۰۰۷" هم لقب داد.

راضی کننده ترین: هری پاتر و فرمان ققنوس. قسمت پنجم هری پاتر انتظار طرفداران این فیلم ها رو کاملا برآورده می کنه. امسال آخرین جلد کتاب هری پاتر هم منتشر شد تا سرنوشت این جادوگر دوست داشتنی مشخص بشه.

بهترین انیمیشن: خداییش امسال هیچ انیمیشنی به پای Ratattoille نمی رسه. از همه نظر فوق العاده اس و به احتمال خیلی زیاد اسکار بهترین انیمیشن رو هم می گیره. قبلا درباره این فیلم اینجا نوشته ام.

هترین بازیگر زن: جولی کریستی در Away from Her. بازی کریستی در این فیلم خیره کننده اس. قبلا درباره اش اینجا نوشته ام.

بهترین بازیگر مرد: فقط جانی دپ! امسال به غیر از دزدان دریایی کارائیب ۳ توی آخرین ساختۀ تیم برتون (Sweeny Todd) هم بازی کرده که باید فیلم خیلی خوبی باشه. اصلاً مگه می شه تیم برتون و جانی دپ با هم کار کنن فیلم بد بشه؟ احتمال کاندید شدن جانی دپ برای اسکار هم خیلی زیاده.

بدترین دنباله سازی: Hostel 2. یه دنباله سازی به شدت سطح پایین از فیلم اصلی. اگر از Hostel خوشتون اومده ترجیحاً این فیلمو نگاه نکنین که مایوس می شین.

بهترین دنباله سازی: دزدان دریایی کارائیب ۳. شاید این فیلم مثل قسمت ۲ هیجان انگیز و مدی نباشه، اما فیلمنامۀ خیلی خوبی داره که به بهترین شکل ممکن داستان رو تموم می کنه. بازی جانی دپ مثل همیشه عالیه و جلوه های ویژه هم فوق العاده اس. طراحی و اجرای مفهوم " ته دنیا " هم بی نهایت هوشمندانه صورت گرفته.

اسکاری ترین: No Country for Old Men و Atonement با هم. امسال اسکار بین این دو فیلم تقسیم می شه و البته سهم کمی هم به فیلم جدید تیم برتون می رسه.

بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان: My Blueberry Nights ساختۀ وونگ کار وای کارگردان بسیار خوب کره ای.

بهترین استعداد نوظهور: سارا پولی بعنوان کارگردان (Away from Her)

ضدایرانی ترین فیلم: صد رحمت به 300! خدا پدر و مادر فرانک میلر رو بیامرزه که سپاه ایرانیان رو اونجوری نشون داد! آقا برین فیلم Perspolis رو ببینین حساب کار دستتون بیاد! این فیلم انیمیشن، دربارۀ یه دختربچه اس توی ایران در دهۀ شصت... چی بگم... حرف حساب جواب نداره!

غافلگیرکننده ترین خبر سینمایی: درخشش همایون ارشادی در یکی از نقش های اصلی فیلم "بادبادک باز".

اینطور که به نظر می رسه سال ۲۰۰۸ سال خوبی برای سینما و فیلمبازها خواهد بود؛ فیلم های خوبی در نوبت اکران هستن، ساخته های جدید کارگردانان بزرگ آمادۀ نمایشه و همه چیز نوید یک سال پربار سینمایی رو می ده...

دربارۀ فیلم های دیدنی سال  ۲۰۰۸ جداگانه خواهم نوشت.