پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

آخه دختر، چرا می کنی کل کل؟!

یه دادگاه در پاکستان حکم به سانسور یه آهنگ داد!

آدم اینا رو می شنوه یه کم به مملکت خودش امیدوار می شه!

ظاهرا یکی از خواننده های معروف پاکستانی به نام "ابرارالحق" یه آهنگ خونده که توش اسم "پروین" رو میاره. یه دختری هم توی لاهور رفته شکایت کرده که سر کلاس پسرها اذیتم می کنن و وقتی رد می شم این آهنگ رو برام می خونن! دادگاه هم حکم داده که ابرارالحق باید اسم "پروین" رو از توی آهنگش دربیاره!

اصولا این قسمت از دنیا اتفاقاتی می افته که نمونه اش هیچ جای دیگه پیدا نمی شه!

 

فکر می کنین توی آهنگ های ایرانی برای چند تا اسم دختر شعر خونده شده؟

 

تا حالا با کمک دوستان شده ۸۰ تا اسم:

 

نیلوفر، شقایق، لیلا، آمنه، سپیده،

شیرین، بهاره، نازنین، نگار، فرنگیس،

شهلا، سایه، ژینا، زلیخا، مریم،

گلنساء، بهناز، یاسمن، فریده، پری،

زهره، مهین تاج، عافت، شهپر، مهوش،

پریوش، ریحان، گلی، حمیده، شیوا،

لاله، سحر، بهار، ترانه، نسترن،

سوگل، دوریس، فریبا، فیروزه، شمسی

سوگند، گلنار، عسل، هانی، ماری،

فاطمه، لیلی، فرشته، دریا، گلپری،

رویا، سایه، زینو (زینب)، حنا، Hena،

آرزو، ستاره، آلاله، پونه، شادی،

شبنم، نوشین، پریچهر، گلناز، نازی،

طلا، طناز، شراره، گل اندام، آهو،

بانو، سکینه، خورشید، بنفشه، نیره،

غزل، الهه، ربابه، پرستو، مهتاب

 

 بابا ایول! بازم هست؟؟؟

فیلم های مطرح تابستان ۲۰۰۷

سال هاست که اکران فیلم های سینمایی در آمریکا از فرمول خاصی پیروی می کنه: تابستان، فصل فیلم های اکشن و پرفروش؛ پاییز، فیلم های ترسناک؛ زمستان، هنری و اسکاری؛ بهار، هر چی از قبل جا مونده باشه بعلاوۀ برندهای تجاری معروفی (مثل اسپایدرمن) که هر وقت بیاد فروش می کنه.

تابستان امسال هم فیلم های زیادی به نمایش درمیاد که می شه از همین الان پرفروش بودن بعضیاشونو پیش بینی کرد. نمایش فیلم در سینماهای آمریکا چنان طبق برنامه صورت می گیره که مثلا طرفداران هری پاتر از شیش ماه قبل می دونن تاریخ دقیق نمایش قسمت پنجم چه روزیه و می تونن آنلاین بلیت رزرو کنن.

و اما مهمترین فیلم های تابستان:

 

1- دزدان دریایی کارائیب 3: تمام علاقمندان به جک اسپارو منتظرن ببینن چطور دوستاش می خوان با سفر به انتهای دنیا، اونو نجات بدن و به این دنیا برگردونن. مطمئنا فیلم پرفروشی خواهد بود، پر از جلوه های ویژۀ جذاب و پر از هیجان. جانی دپ واقعا فوق العاده اس.

 

2- هری پاتر و فرمان ققنوس: قسمت پنجم از فیلم های هری پاتر با همان بازیگران و عوامل قبلی مطمئنا یکی دیگه از پرفروش های تابستان خواهد بود. چندین بار صحبت از تغییر دانیل رادکلیف (بازیگر نقش هری پاتر) شده بود که نهایتا این اتفاق نیفتاد. تهیه کننده اعتقاد داره چهرۀ این بازیگر خیلی تغییر کرده و مناسب نقش یه پسر پونزده/شونزده ساله نیست. اما نهایتا به نظر طرفداران فیلم احترام گذاشتن و قرارداد بازی در این قسمت و دو قسمت باقی مونده رو یکجا باهاش امضاء کردن.

 

3- Zodiac: فیلم جدید دیوید فینچر که در جشنوارۀ کن مورد استقبال منتقدین و مردم قرار گرفته. ظاهرا در این فیلم باز هم سراغ یه داستان جنایی (شبیه فیلم "هفت") رفته. سبک فیلمبرداری و ساختار فیلم کاملا جدیده و همین موضوع باعث جذابیت زیاد فیلم شده. من از Panic Room زیاد خوشم نیومد، اما به شدت منتظر این یکی ساختۀ دیوید فینچر هستم.

 

4- Hostel 2: در قسمت دوم، سه تا دختر دانشجو از طریق یه همکلاسی وارد همون مسافرخونه می شن؛ بی خبر از اینکه طعمه یک سری جراح دیوانه هستن که قصد دارن زنده زنده اعضای بدنشون رو در بیارن و اونا رو به فجیع ترین شکل ممکن شکنجه کنن! کارگردان قسمت دوم باز هم Eli Roth هست که قسمت اول رو کارگردانی کرده بود. این فیلم مطمئنا خفن ترین فیلم امسال خواهد بود.

 

5- Mr. Brooks: در این فیلم کوین کاستنر نقش یه جنتلمن واقعی رو بازی می کنه که دارای شخصیت مخفی دیگه ای هم هست: یک قاتل حرفه ای! کوین کاستنر یکی از هنرپیشه های خوب هالیووده که یه مدت از بازیگری دور افتاده بود، اما سال 2002 با فیلم فوق العاده زیبای Dragonfly به سینما برگشت (اگه این فیلمو ندیدین حتما ببینین، فیلم به شدت خوبیه!).

 

چند تا فیلم نسبتا مهم (و نه لزوما خوب) دیگه هم اینان:

The Invasion (علمی/تخیلی، با بازی نیکول کیدمن)، The Last Legion (تاریخی، با بازی آیشاواریا دختر شایستۀ هند در اولین فیلم هالیوودیش)، Ocean’s 13 (آخرین ساختۀ سودربرگ با یه لشکر بازیگر)، 1048 (برای این فیلم ترسناک خیلی تبلیغ شده)، Bug (ترسناک، با بازی اشلی جاد)،  Live or Die Hard (قسمت چهارم Die Hard با بازی بروس ویلیس)، Shrek 3 (نمی دونم چرا از این فیلم خوشم نمیاد!) و Rush Hour 3 (با بازی همون دو تا مسخره!).

 

* هر سال یه سری فیلم هم نمایش داده می شه که از قبل هیچ ذهنیتی درباره اش وجود نداره، اما وقتی میاد کلی سر و صدا می کنه و مهم می شه.

 

** نسخۀ با کیفیت این فیلم ها با سه چهار ماه تاخیر دست ما می رسه، مگر اینکه به دیدن نسخه های به اصطلاح روپرده ای قانع باشیم. اما من توصیه می کنم اگه شیش ماه هم شده صبر کنیم تا اصلش بیاد، با این فیلم های روپرده ای خیلی چیزا رو از دست می دیم.

مرسی سایپا! مرسی علی دایی!

مرسی داریوش یزدانی و محسن خلیلی و مومن زاده! مرسی همۀ بازیکنان و کادر فنی سایپا!

حال کردم! علی دایی خوب روی قرمز و آبی رو کم کرد و تیم سایپا رو قهرمان لیگ برتر فوتبال ایران کرد.

علی دایی که بعد از بازی های جام جهانی پارسال –  به ناحق –  از همه طرف هدف حمله قرار گرفته بود، با قرار گرفتن در سمت مربی سایپا، تونست علاوه بر پیاده سازی فوتبال حرفه ای در این تیم، جام قهرمانی رو هم بدست بیاره.

بازی های سایپا از قشنگ ترین بازی های لیگ امسال بود و علی دایی این توانایی رو داشت که با شناسایی نقاط ضعف تیم حریف در نیمۀ اول، تاکتیک بازی رو در نیمۀ دوم طوری تغییر بده که باعث شکست تیم مقابل بشه.

این تیم در اوایل نیم فصل دوم یه کم افت کرد (اون هم بخاطر یک سری مسائل حاشیه ای)، چندین بازی پیاپی رو مساوی کرد و صدر جدول رو از دست داد که اگه حتی یکی از اون مساوی ها رو برده بود، از مدتها پیشتر به قهرمانیش مطمئن بود و کار به بازی های هفتۀ آخر نمی کشید.

علی دایی هم مثل خیلی های دیگه دوران اوج و فرود زیادی رو گذرونده، به نظر من برخورد مردم و فدراسیون باهاش بعد از جام جهانی پارسال به هیچ عنوان درست نبود؛ تیم نتیجه نگرفت، همه چی رو  سر علی دایی و برانکو (که واقعا نابغۀ مربیگریه) خراب کردن...

این یکی از خصوصیات ما ایرانیاس که اگه قهرمانمون نتونه موفق بشه، به کلی طردش می کنیم و می شیم دشمن خونیش! این کارو با خیلی های دیگه هم کردیم...

علی دایی بازیکن و مربی بزرگیه، ای کاش مسئولان قدر چنین کسی رو بدونن و ازش استفاده کنن.

چند تا سوتی از فیلم های هالیوودی!

من هیچوقت به قصد ایراد گرفتن فیلم نگاه نمی کنم، اما بعضی وقتا یه سوتی هایی هست که واقعا نمی شه ازش گذشت!

البته اگه کسی به این چیزا دقت کنه می تونه از هر فیلم کلی سوتی در بیاره. از اومدن میکروفون توی کادر گرفته تا افتادن سایۀ عوامل پشت صحنه روی دیوار؛ از به هم خوردن راکورد صحنه تا انواع غلط دیکته ای فیلمسازی (مثل شکسته شدن خط فرضی).

بیشترین سوتی، سوتی های مربوط به منشی صحنه اس که در همه فیلم ها وجود داره. مثلا ساعت روی دیوار از این زاویه یه عددی رو نشون می ده و از زاویۀ دیگه یه عدد دیگه؛ بازیگری که مثلا سمت راست سرش زخم شده، در نمای بعدی زخمش منتقل می شه سمت چپ؛ اسلحه ای که دست بازیگره بعد از عبور از در به اون یکی دستش منتقل می شه و... .

 

چند تا از سوتی هایی که خوب یادم مونده ایناس:

 

آپوکالیپتو: بعد از سکانس خورشید گرفتگی، همان شب، تصویری از ماه نشون داده می شه که بصورت قرص کامل داره می درخشه، در صورتیکه خورشید گرفتگی همیشه اول ماه اتفاق می افته و حتما باید ماه رو بصورت هلال نشون می دادن! به غیر از این، در نمایی که جگوار از آبشار می پره پایین زخم روی پهلوش یهو غیب می شه، وقتی از آب میاد بیرون دوباره زخم سر جاشه!

 

300: از داخل کادر اومدن متعدد صدابردار و فیلمبردار دوم که بگذریم، از همه بیشتر دندون های پر شدۀ لیونایدوس وقتی که عربده می کشه تو چشم می زنه، اونم 2400 سال پیش! جالبتر اینکه اگه دقت کنین روی بازوی اکثر سیاهی لشکرها جای واکسن کزاز به وضوح دیده می شه! در سکانسی که پسر کاپیتان کشته می شه هم وقتی باباهه میاد بالای سرش شمشیرش کاملا تمیزه در صورتیکه در نمای قبلی کلی آدم کشته بود و شمشیر کاملا خونین بود!

 

گلادیاتور: در سکانس جنگ ژرمن ها و اسپانیایی ها، دست خیلی از سیاهی لشکرها ساعت مچی بسته شده!

 

جیغ (Scream): این فیلم پر از ایراده! مثلا در سکانس پارتی، وقتی قاتل توی زیرزمین به دوست سیدنی حمله می کنه، دختره با بطری می کوبه توی سر قاتل، بطری می شکنه و لباس یارو خیس می شه، در نمای بعدی لباس کاملا خشکه! یه جای دیگه وقتی پلیس (دیوید آرکوئت) داره با زن خبرنگار توی جنگل حرف می زنه، سیگاری که دستشه از نماهای مختلف اندازه های مختلفی داره. بدترین ایراد هم زمانیه که جنازه روی سقف ماشین سیدنی (نیو کمپبل) افتاده: سیدنی ماشین رو روشن و به جلو حرکت می کنه، بعدش جنازه از روی سقف می افته روی شیشۀ جلو! طبق قانون اینرسی سکون، وقتی ماشین می ره جلو قاعدتا باید جنازه بره عقب!

 

دزدان دریایی کارائیب 2: وقتی اوایل فیلم دنبال جک اسپارو می گردن، بعضی از دوستاش می گن اطراف "سنگاپور" دیدنش، در صورتیکه اسم "سنگاپور" اوایل قرن بیستم روی این جزیره گذاشته شده (داستان فیلم مربوط به قرن هجدهمه!)

 

Amelie: تصویر فیلمبردار و صدابردار در اغلب نماهای داخل کافه (محل کار املی) روی پیشخوان و شیشه ها افتاده! یه مورد دیگه اینکه در سکانس کودکی نینو، روی برد مدرسه نوشته "جمعه، 7 آوریل 1980" در صورتیکه هفت آوریل در سال 1980 دوشنبه بوده نه جمعه!

 

Eyes Wide Shut: بوم صدابردار در سکانس صحبت بیل (تام کروز) با دوستش در اتاق بیلیارد چندین بار وارد کادر می شه. در همین سکانس جای توپ های روی میز به دفعات تغییر می کنه، بدون اینکه کسی بهشون دست زده باشه. از همه مهمتر اینکه داستان فیلم در نیویورک می گذره، اما تابلوهای راهنمایی رانندگی خیابون ها کاملا نشون می ده که توی لندن فیلمبرداری شده!

 

Saw 3: در سکانس پایانی وقتی جف به آماندا شلیک می کنه، خون به کابینت سفید رنگ پشت سرش می پاشه اما در نمای بعدی کابینت کاملا تمیزه. این پلان رو از دو زاویه گرفته ان که از یکی به کابینت خون پاشیده و از دیگری نپاشیده!

به یاد دوم خرداد ۷۶...

آفاق را گردیده ام

مهر بتان ورزیده ام

خوبان فراوان دیده ام

اما تو چیز دیگری...

 

سید محمد خاتمی در ایتالیا

 

<< دهمین سالگرد اندیشه دوم خرداد مبارکباد >>