پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یک درجۀ لعنتی: پیش تولید

برای گرفتن مجوز از نیروی انتظامی به معرفی نامه از یه شرکت فیلمسازی احتیاج هست. ما معرفی نامه رو از خانۀ سینماگران جوان گرفتیم و به همراه یه کپی از فیلمنامه و خلاصۀ یک صفحه ایش بردم ناجی هنر. یک روز بعد مجوز ما برای مدت ۱۵ روز صادر شد (که البته ما فقط چهار روز لازم داریم). در ضمن، صدور مجوز هیچ هزینه ای نداره.

یک جلسۀ طولانی داشتیم با کاوه مظاهری (تصویربردار) برای درآوردن حس کلی سکانس ها از جهت نورپردازی و زوایای دوربین. جلسۀ خوبی بود. کاوه (که فیلم های زیادی کار کرده) نظرات خوبی داشت که با تصاویر ذهنی من کاملاً همخونی داشت.

یک روز هم رفتیم برای انتخاب لوکیشن ها. برای این فیلم (مثل داستان عجیب...) مجموعاً ۱۱ تا لوکیشن لازم داریم که برای یک فیلم کوتاه خیلی زیاد محسوب می شه. خوشبختانه همه انتخاب شدن و وسایل نورپردازی لازم برای هر لوکیشن مشخص شد.

یکی از لوکیشن های ما داخل پلاتو (استودیو) هست که اون رو هم از تروکاژ فیلم آفیش کردیم برای روز آخر. دفتر تروکاژ فیلم رو باید ببینید یه قسمت داره برای تفریحات: یه آشپزخونه که توش انواع حیوانات مختلف پیدا می شه. از طوطی سخنگو گرفته تا سنجاب و همستر!

جلسۀ اول آشنایی اعضای گروه با هم دیشب برگزار شد. از بازیگران تست دوربین گرفتیم (برای پیدا کردن بهترین زاویۀ چهره) و دربارۀ فیلمنامه، جنس بازی و شخصیت هر کدوم از بازیگران توضیحات مختصری داده شد تا برای جلسۀ تمرین هفتۀ آینده پیش زمینۀ ذهنی داشته باشن.

نظرات 9 + ارسال نظر
فرشته سه‌شنبه 31 فروردین 1389 ساعت 09:55 http://freshblog.blogsky.com/

کلا فیلم و یا آهنگ و یا هر کار هنری ساختنش و یا خلقش خیلی سخته و اصلا راحت نیست ولی لذتش در آخرشه که میشینی و کار رو تماشا میکنی و پیش خودت می گی : من این کار رو کردم؟؟؟؟

دقیقا.

همیشه سخت ترین بخش کار پیش تولیدشه. هماهنگی ها، برنامه ریزی ها، فکرها... از شروع تصویربرداری به یعد دیگه همه چی مثل برق و باد می گذره.

احسان سه‌شنبه 31 فروردین 1389 ساعت 07:50

دو هفته دیگه نه... اما ایشالله اول خرداد میام....بهتر که همه چی عقب بیفته ... منم میرسم

سونیا دوشنبه 30 فروردین 1389 ساعت 20:51 http://allalone.blogsky.com

نه ندیدمش! ولی به هر حال الان قرن بیست و یکمه و قانون سلطنتی ای هم برای منع زن ها از بازی کردن وجود نداره! :)

سونیا دوشنبه 30 فروردین 1389 ساعت 14:00 http://allalone.blogsky.com

wow!
12 تا لوکیشن واسه یه فیلم کوتاه؟!
ای ول!

ملت سریال می سازن همه اش توی یه خونه می گذره، راحت!

ما یعنی بیچاره شدیم ها...

ر و ز ب ه دوشنبه 30 فروردین 1389 ساعت 09:49

دیییینگ دییینگ !!
آغاز شد..
داستان باحالیه. من تا پایانش هستم.. :دی

کوروموزوم نا معلوم یکشنبه 29 فروردین 1389 ساعت 22:42 http://xxxy.blogsky.com

یادمه واسه یه فیلم دیگه به جای قانقاریا نوشته بودین وبا:دی

خب هر پروژه فرق می کنه!

احسان جمعه 27 فروردین 1389 ساعت 16:52

جلسه معارفه منو بذار وقتی اومدم... راستی کی ایشالله میرین برای فیلمبرداری؟؟؟ یه وقتی بذار ما هم برسیم ایشالله...

جات خیلی خالیه احسان.

فیلمبرداری دو هفته دیگه اس.

پت پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 20:16 http://iampat.keykoja.com

اول که نوشتی، لعنتی فکر کردم کار گره خورده. اما حالا دقیق خواندم فهمیدم که نه اوضاع گوش شیطون کر خوبه. آقا ما منتظر اسکاریم زود باش :)

اوووووه! حالا ببینیم اصلا کار کلید می خوره!

ر و ز ب ه پنج‌شنبه 26 فروردین 1389 ساعت 18:11

چه قدر راحت !!
نمی دونستم به این راحتیه !!

تازه من سختش کردم. راحت تر از این حرفهاست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد