پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یادداشتی بر فیلم Frozen (آدام گرین – ۲۰۱۰)

ترس از تنها ماندن، وحشت از فراموش شدن و حس نزدیکی به مرگ...

بهترین تریلر سال ۲۰۱۰ تابحال، فیلم نسبتاً ساده و کم خرجیه که در تنها یک لوکیشن و با حضور سه بازیگر اصلی ساخته شده. داستان فیلم دربارۀ سه دوست دانشجو هست که روز یکشنبه برای اسکی و خوشگذرونی به کوهستانی می رن اما آخرین دفعه ای که سوار تله سی می شن، به دلیل اشتباه مسئول دستگاه، بین زمین و هوا، روی صندلی معلق می مونن. دستگاه خاموش می شه، همه به خونه هاشون می رن و پیست برای پنج روز تعطیل می شه...

گرسنگی، برف، سرمای زیر صفر درجه، تاریکی، ناامیدی، ارتفاع زیاد و گرگ های گرسنه ای که روی زمین منتظرشونن، از مواردیه که باید باهاش دست و پنجه نرم کنن. 

داستان فیلم بیشتر از هر چیز یادآور اثر موفق چند سال پیشه:  Open Water. در اون فیلم تقریباً همین ماجرا برای چند نفر غواص اتفاق میفتاد که بر اثر یک اشتباه ساده توی دریا جا موندن و با ناامیدی منتظر کمک بودن.

اما به نظرم Frozen از خیلی جهات بر Open Water ارجحیت داره: کارگردانی بهتر، دکوپاژ مناسب تر، استفاده بهتر از موسیقی، ریتم سریعتر در تدوین و از همه مهمتر عدم استفاده از نماهای لرزان دوربین روی دست. در بعضی سکانس ها، نشون ندادن حادثه ای که داره اتفاق میفته و بجاش فیکس کردن دوربین روی صورت بازیگران و نمایش عکس العمل اونها، اثرگذاری صحنه های دلهره آور و ترسناک رو چند برابر کرده.

یکی از نماهای قشنگ فیلم جاییه که چراغ های پیست یکی یکی خاموش می شن و محیط در تاریکی مطلق فرو می ره. برای این نما، دوربین روبروی صندلی قهرمانان فیلم قرار داره. پشت سرشون دکل های بلند نگهدارندۀ کابل ها و صندلی های خالی دیده می شن که تا عمق قاب پیش رفتن. اونها در حال صحبت دربارۀ این هستن که نباید ناامید شد و به زودی دوباره صندلی ها به حرکت درمیاد که از انتهای تصویر چراغ ها شروع می شن به خاموش شدن. چراغ های نصب شده روی دکل ها یکی یکی خاموش می شن تا به دکل نزدیک بازیگران فیلم می رسه و محیط رو در تاریک فرو می بره...

این نما، با اینکه کوتاه و ساده اس، اما اثرگذاری فوق العاده ای داره. اینکه کارگردان تماشاگر رو یک قدم جلوتر از کاراکترها قرار داده (ما زودتر از اونها متوجه خاموش شدن چراغ ها و تعطیلی پیست می شیم) باعث می شه احساس ترس و وحشت زیادی به بیننده منتقل بشه و با کاراکترها همذات پنداری کنه.

فیلمنامه از فرم سادۀ "مقدمه، بدنه، پایان" پیروی می کنه و قابل پیش بینیه، اما در چنین فیلم هایی این داستان نیست که اهمیت داره، بلکه ساختار فیلمه و اینکه گروه موفق بشن حس کاراکترها رو از وحشت، سرما و ناامیدی به بیننده منتقل کنن... که به نظر من تا حد بسیار زیادی موفق بودن.

Frozen یک فیلم بی عیب و نقص نیست و در قسمت هایی اصطلاحاً "کم میاره". مثل جایی که جو بعد از آشنایی با یک دختر اسکی باز ازش شماره می گیره. بلافاصله این نما کات می خوره به چند ساعت بعد و اینکه پیست در حال تعطیلیه و ما سه نفر کاراکتر اصلی رو می بینیم که در حال التماس هستن به مسئول دستگاه که اجازه بده یکبار دیگه سوار بشن و بالا برن. تدوین این سکانس به شدت توی ذوق می زنه و با ریتم کلی فیلم هیچ هماهنگی نداره. اگر فیلم به طریقۀ ۳۵میلیمتری فیلمبرداری شده بود فکر می کردم ممکنه چند حلقه نگاتیو در لابراتوار خراب شده و کارگردان از روی ناچاری چنین کاری کرده!

در مجموع و به نسبت فیلم های سطح پایین سال ۲۰۱۰ که تابحال اکران شدن، این فیلم یک سر و گردن بالاتر از بقیه اس و ارزش دیدن داره.

امتیاز: ۷.۵ از ۱۰

نظرات 6 + ارسال نظر
Faezeh madani چهارشنبه 14 مهر 1395 ساعت 21:33

همین الان شبکه تماشا با کیفیت خیلی بهتر پخشش کرد و عجیبه این قابل پیش بینی بودنش ادم رو اذیت نمیکرد!

گلی جمعه 18 تیر 1395 ساعت 02:25

خسته نباشید

من خیلییییییییییییییییی دنبال این فیلم بودم ، ولی متاسفانه هیچ جا گیرم نیومده و خودمم فقط قسمتی از فیلم رو دیدم و دوس دارم ک پایان فیلم رو هم ببینم

میخواستم درخواستی کنم اونم مبنا براینکه اگر شما لینکی برای دانلود فیلم *خیلی از سایتها لینک دانلود دارن اما فیلم دانلود نمیشه* دارین برای من جیمیل کنین.

ممنون

سایت تاینی موویز این فیلمو داره. می تونین بعد از خرید اشتراک داونلودش کنین. البته با خرید اشتراک می تونین از کل آرشیو که حدود 15هزار فیلمه استفاده و داونلود کنین.

سحر شنبه 14 دی 1392 ساعت 14:21

من دیدیم وای ......خیلی داستان قوی و پایداری داره .

مسعود سه‌شنبه 10 دی 1392 ساعت 12:53

سلام،من چند سال پیش این فیلمو دیدم،دقیقا یادم نمیاد کی اما الان دنبال زیرنویسش بودم واسه یکی از دوستام که به این وبلاگ برخورد کردم،من یادمه این فیلمو چندین بار دیدم و به نظرم یه ذره تصمیماتی که این سه نفر گرفتن یه ذره عجیبه،اول اینکه طرز پریدن شخصیت اول داستان که فکر کنم جو بود اسمش خیلی احمقانه بود،باید به حالت افقی روی برفا میافتاد و از اول معلوم بود استخونای پاش به اون حال و روز درمیاد و دیگه اینکه چرا همون اول کار دین رو انجام نداد؟!یعنی میرفت از کابل آویزون میشد و به نردبون روی دکل پشتی میرسد. البته یقینا وقتی تو اون موقعیت قرار میگیری فکرت خوب کار نمیکنه

سلام.

همونطور که خودتون گفتین تو اون موقعیت فکر آدم ها درست کار نمی کنه، اما شاید هر کس دیگه ای هم بود فکر نمی کرد با پریدن روی برف ها (که قاعدتاً باید نرم باشه) استخون پا به اون وضع دربیاد. ضمن اینکه تا قبل از پایین پریدن از حضور گرگ ها - به این شکل - خبر نداشتن.

نکتۀ دیگه اینکه این فیلم از روی حادثۀ تقریباً مشابهی ساخته شده که البته برای جذابتر شدنش (!) یه کم سیرداغ پیاز داغش رو زیاد کردن!

محسن جمعه 7 آبان 1389 ساعت 04:08 http://filmamoon.blogsky.com

نه. ندیدمش. ولی طبق معمول فکر کنم همون اولی حرفای تازه ای برای گفتن داشت. خیلی وقتا به زور می شینم پای فیلمای بعد از موفقیت گیشه.

منم که ندیدم هنوز. اما منتظرشم.

محسن چهارشنبه 5 آبان 1389 ساعت 23:47 http://filmamoon.blogsky.com

آرتیستا کیا بودن؟ جدید بودن یا مشهورم توشون بود؟

هیچکدوم مشهور نیستن. یه چیزیه تو مایه های پارانورمال اکتیویتی. البته پرخرج تر از اون.

راستی، پارانورمال اکتیویتی ۲ هم اومد. ندیدین هنوز؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد