پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

اول مهر...

 

ای مرده شور ببره این جشن شکوفه ها رو از بیخ و بن! اَه!

 (از حرف های دیروز یک کلاس اولی)

نظرات 14 + ارسال نظر
zahedeh سه‌شنبه 13 مهر 1389 ساعت 20:40

khaterate jalebi bud,ma k az sob raftim faghat dar morede shahida harf zadim,koli ham b ye pesare k dasht az barnamamun aks migereft khandidim,rasti ye soal,darsaye sevom riyazi sakhte?!!!!
man k hese khubi nesbat beheshun nadaram makhsusan jabresh....!
ye jurayi zade hale...
asan shomaha riyazi mikhunid k bedunid man chi migam??????!!

کلا همه درسها ضدحالن... در ضمن بعله، رشته منم ریاضی بود. حالا صبر کن، ایشالله می رسی به دانشگاه و ریاضی مهندسی اونوقت حساب کار میاد دستت!

محسن شنبه 3 مهر 1389 ساعت 10:00 http://after23.blogsky.com

آغاز مدرسه فصل شکفتن است
فصل رهایی و بیداری من است
درهای مدرسه در کوچه های شهر
در انتظار یک دریای غنچه است
در دل دارم امید
بر لب دارم سلام
همشاگردی سلام همشاگردی سلام
لای لای لای لالالالالاالا لای لای
ای در کنار ما
آموزگار ما
چون شمع روشنی
در کوچه سار ما
روشن ز روی تو
کاشانه دلم
در زندگی تویی
حلال مشکلم
در دل دارم .....
***
البته یکی دوجاشو که خودم یادم رفته با کمک ترانه درست کردیم و روزایی که پیاده می رفتیم مدرسه با هم می خوندیمش

همینجور که می خوندم یادم میومد. قشنگ بود.

همون شنبه 3 مهر 1389 ساعت 00:48

منظورم از دمرو این این بود گاهی می ذاشتن بشینیم کف زمین و ما نیز....

آهان، از اون لحاظ!

بد می گی آدم دچار سوء تفاهم می شه.

محسن جمعه 2 مهر 1389 ساعت 20:08 http://filmamoon.blogsky.com

همشاگردی سلام. همشاگردی سلام
لای لای لای لالالاللالایای لای لای لای.
من از سال تحصیلی از این آهنگ فقط خوشم میاد که تازگیا انگاری این فیلتر شده و پخش نمیشه. فک کنم مال زمان حاکمیت سران فتنه بوده باشه.

منم این آهنگو درست یادم نیست. فقط یادمه می خوند:

آغاز مدرسه، با شادی و سرور
همگام و همصدا، حرکت به سوی نور

همین!

ترانه جمعه 2 مهر 1389 ساعت 01:29

اتفاقا ما هم یه ساعت و نیم زیر آفتاب بودیم و یک نفر داشت برامون از ارزش های انقلاب می گفت. جای همگی خالی!

معلما انگار دیرشون میشه! همین هفته اول شیمی و عربی امتحان داریم! برای این که سطح دست معلما بیاد! زورشون میاد خودشون در طول سال بفهمنا!

این معلمم نرسیده بهمون حمله ور شد! جرئت نداشتی موقعی که حرف می زد به جزوه هایی که داده بود نگاه کنی!

کلاس زبان هم ثبت نام کنی اولش یه امتحان تعیین سطح ازت می گیرن که دستشون بیاد. خب اینام می خوان سطح شیمی و عربی دستشون بیاد دیگه. تازه، مگه شما پارسال شیمی داشتین اصلا؟

تازه صبر کن نوبت به فیزیک و ریاضی برسه، حالت جا میاد... این معلمان عزیز تا تمام تابستون با بیدار موندنای شبانه و تماشای هافمن و جیگساو رو از دماغت در نیارن ول کن نیستن!

(می گم حالا خوبه هم مامان خودت دبیره هم بابای من!)

همون پنج‌شنبه 1 مهر 1389 ساعت 17:44

حالا این یه روز زودتر رفتن به کنار...زمان ما وقتی از جشن مشنا برگزار میشد یک ساعت ما رو زیر آفتاب سرپا (یا گاهی به صورت دمرو :دی) نگه می داشتن تا یه بابایی بیاد در مورد نمی دونم به به بودن مدرسه و فلسفه ی درس خوندن و.... حرف بزنه....
ما نمی دونستیم از اینکه ساعت کلاس هامون میپره خوشحال باشیم یا از اینکه زیر آفتابیم و مجبوربم گل واژه بشنویم ناراحت!!!

من متن ارسالی شما رو چند بار خوندم، همه اش رو درک کردم بغیر از اون قسمتی که فرمودین شما رو زیر افتاب به صورت دمرو نگه می داشتن!

یعنی چی اونوقت؟

ترانه پنج‌شنبه 1 مهر 1389 ساعت 16:26

به تازه کجاشو دیدی!

امروز اولین روز مدرسه بود! اصلا هم جالب نبود. معلم عربی به محض این که اومد تو کلاس اینو گفت:

زنگ قبل شیمی داشتین؟ خوب با عربی ادامش می دیم. من - حالا یه اسمی- هستم و دبیر عربیتون. کسایی که دفتر نیاوردن یه چرک نویس باز کنن که درسو شروع کنیم!

اون موقع ما باید چه فکری بکنیم؟ اصلا این کلاس اولیه خوب گفته!

هول بود اونوقت این معلمه؟ اونم عربی. حالا ریاضی فیزیک بود یه چیزی... توی دانشگاه هم روز اول هیچ استادی درس نمی ده!

این کلاس اولیه با اینکه خشن و بداخلاقه اما یه وقتایی حرفای جالبی می زنه... فکر کنم تو هم بشناسیش!

نونوش پنج‌شنبه 1 مهر 1389 ساعت 11:55

طفلکی چه دید بازی داره از حالا
منم واسه مدرسه مامانم آهنگ باز آمد بوی ماه مدرسه ... بوی بازی های راه مدرسه رو دانلود کردم....
دلم واسه بچه مدرسه ای ها میسوزه مخصوصا شکوفه ها

آره دیدش واقعا بازه. باید ببینیش!

من دلم واسه این کلاس اول دومی ها می سوزه باید مقنعه کنن سرشون با مانتو تو گرما برن سر کلاس. بعد که خیلی لطف بهشون می کنن یکی یه گل گنده بی ریخت می چسبونن به مقنعه هاشون. آدم مقایسه می کنه با بچه های خارجی دلش کباب می شه.

سونیا پنج‌شنبه 1 مهر 1389 ساعت 11:33 http://allalone.blogsky.com

من که وقتی اول دبستان بودم از خوشحالی یک ماه زودتر هم حاضر بودم برم! از یه سال قبل هی تو خونه نق می زدم بفرستنم مدرسه!

یه ماه زودتر؟

من دوران دبستان و راهنمایی رو توی شهرک اکباتان گذروندم. انقدر با بچه ها برنامه های مختلف داشتیم که اصلا دلمون نمی خواست تابستون تموم بشه.

هر هفته اجرای تئاتر داشتیم برای بچه های شهرک. معمولا نمایش های مسابقه ای شبیه هوشیار بیدار (یادته؟ علیرضا خمسه بازی می کرد) داشتیم... یه بار دیگه خیلی جدی گرفتیم اعلامیه پخش کردیم برنامه این هفته با شرکت لورل و هاردی! قرار بود من بشم لورل یکی از دوستام هاردی. بعد جمعه صبح رفتیم دیدیم پونصد نفر اومدن نشستن، نصف بیشترشون هم آدم بزرگ! فکر کرده بودن قراره واقعا لورل و هاردی بیان برنامه اجرا کنن!!! ما دیدیم اگه بریم جلو می گیرن کتکمون می زنن فرار کردیم رفتیم!

خوبیش این بود که وقتی مدرسه شروع می شد هم با همون بچه ها می رفتیم یه مدرسه. یعنی بااینکه تابستون و غیرتابستون زیاد فرقی برامون نداشت اما تابستون رو بخاطر شیطنت ها و برنامه های دیگه اش خیلی بیشتر دوست داشتیم.

چقدر حرف زدم.

ترانه چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 20:56

بیخ و بن براش نزاره الهی!
حداقل مرده شوره یه لقمه نون بخوره!

من فکر کنم کار و کاسبی مرده شورها حسابی رونق پیدا کنه انقدر این چند روزه از اینجور دعاهای خیر برای برگزارکنندگان این جشن شکوفه ها فرستاده شده!

محسن چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 15:58 http://after23.blogsky.com

من نمی فهمم وقتی یک اول مهری میافته ۵ شنبه و میگن این شکوفه ها یه روز زودترم برن یعنی چی. اصلن فلسفه اول مهر از روز اول مدرسه رفتن براشون میشه جهنم.
شایدم قصد اینه که شکوفه ها رو از هرچی درس و مشقه بیزار کنن.
پس منم میگم:
مرده شور ببره این جشن شکوفه ها رو.

به نظر منم مسخره اس بچه های کلاس اول دبستان از ۳۱ شهریور برن مدرسه. تازه امروز هم خیلی ها حواسشون به ساعت نبود یه ساعت زودتر رفتن پشت در مدرسه یه ساعت معطل شدن!

البته کسی که این حرفو گفت خودش از همون اول مهر می ره مدرسه!

هادی چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 14:32 http://playtime.blogsky.com

اون وقت این کلاس اولی بزرگ بشه چه کار می کنه تو این مملکت..؟!!

محمد چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 13:03 http://mohamed.blogsky.com/

چه خشن! به نظرم بچه هه دختر باشه.)

دختر هست، خشن هم هست تا دلت بخواد!

tt چهارشنبه 31 شهریور 1389 ساعت 10:13 http://darkhiyalto.blogsky.com/

salam eyval
be ma ham sar bezanin

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد