پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

سلیقه به سبک ایرانی: فرانسوا تروفو vs. جواد رضویان

حتماً دیدین فیلم های جدیدی رو که بدون توجه به اکران سینمایی، تنها برای تماشاگران خونگی ساخته می شن و از طریق سوپرمارکت ها و بقالی ها به فروش می رسن. فیلم هایی مثل "لیمو ترش" و "ول کن دستمو" که جواد رضویان و علی صادقی و احمد پورمخبر پای ثابت همه شون هستن.

سطح کیفی این سریال ها در پایین ترین حد ممکن و نزدیک به صفر قرار داره. یه سوژۀ تکراری در پیت به همراه مسخره بازی های فیزیکی یه عده بازیگر. جالب اینکه اینجور فیلم ها فروش می ره، خوب هم فروش می ره. مردم فکر می کنن بجای اینکه نفری سه چهار هزار تومن بدن برن سینما توی سالن های غیراستاندارد چند ساعت وقت تلف کنن، می شینن پای کولر و با ۱۵۰۰ تومن یکی از اینها رو می خرن و دور هم تماشا می کن می خندن.

جدای از اینجور فیلم ها، سریال های نازل شبکه های ماهواره ای هم هست که شده یکی از سرگرمی های ثابت این روزهای مردم. سریال هایی که علاوه بر پایین کشوندن سطح سلیقۀ مخاطب، بدآموزی های زیادی هم دارن.

جالب اینکه همین کسانی که "زندگی شیرین" تماشا می کنن و هر شب "سالوادور" می بینن، وقتی حرف از سینمای روز جهان می شه چنان صحبت می کنن که انگار به کمتر از تروفو و گدار قانع نیستن. فیلم هایی مثل Amores Perros رو دیدن و کیف کردن، منتظر Inception هستن و از تماشای Mulholland Drive لذت بردن!

هر وقت به اینجور آدم ها برخورد می کنم، فکر می کنم سلیقۀ واقعی این آدم کدومه؟ چرا هر دو سبک رو می بینه و از هر دو هم به یک اندازه لذت می بره؟ شاید فیلم های سطح پایین رو از ناچاری تماشا می کنه یا شاید هم از فیلم های سطح بالا بخاطر کلاس قضیه تعریف می کنه؟

چون به نظر من از روی نوع فیلم هایی که هر کس می بینه (و در شکل کلی تر از روی نوع فیلم هایی که هر جامعه می پسنده) می شه به خصوصیات اخلاقی و روحی اون شخص (جامعه) پی برد، دلیل چنین اختلاف سلیقۀ فاحشی هم کاملاً معنی پیدا می کنه.

مگه ما همون کسانی نیستیم که سوار ماشین های آخرین مدل چند صد میلیونی می شیم و ابتدایی ترین قوانین رانندگی رو هم نادیده می گیریم؟ مگه همون کسانی نیستیم که با کت و شلوار و کراوات می ریم مهمونی و وقتی دو تا لیوان نوشیدنی خنک (!) می خوریم حرف هایی می زنیم که لات های چاله میدون هم نمی زنن؟ مگه ادعای فرهنگمون نمی شه و از منشور کوروش حرف نمی زنیم اما حاضر نیستیم به کوچکترین قوانین شهروندی تن بدیم؟

حالا که فکر می کنم، همه چیز معنی پیدا می کنه...

نظرات 25 + ارسال نظر
محسن شنبه 16 مرداد 1389 ساعت 15:21

خدا خیرت کنه. الاهی هرچی می خوای گیرت بیاد. الاهی دشمنات یکی یکی برن گمشن. الاهی....
به امید دیدار.

کوروموزوم نا معلوم جمعه 15 مرداد 1389 ساعت 13:01 http://xxxy.blogsky.com

نمیدونم کلا ما ایرانیا موجودات چند منظوره-مولتی تسک (نمیدونم دقیقا چه لغتی باید براش بگم) هستیم با این حال من هیچ وقت با فارسی وان مخالف نبودم همه که نمیتونن بشینن فیلم خوب ببینن یا اصلا یه خانواده که میخوان بشینن دور هم یه سریالی ببینن بهتر نیست به جای این سریالای مزخرف روحیه خراب کن افسرده ساز که همش تو تلویزیون ایران نشون میده بشینن فارسی وان ببینن؟یا اصلا همین تهاجم فرهنگی که میگن فارسی وان مردم ایرانو بی حیا کرده من از این موضوع خیلی هم خوشحالم مردم ایران اصلا لازم دارن که یکم بی حیا شن خیلی مسائل واسشون حل نشدست تو کتابای آسیب اجتماعیمون هزار تا نمونه قتل ناموسی داریم که به خاطر این اتفاق افتاده که دخترک بیچاره نهایتا دوست پسرشو دیده حالا فارسی وان میاد نشون میده که دو نفر همدیگرو دوست دارن باهمم فقط دوستن و مردمم دوسشون دارن خیلی هم رابطشون براشون اوکی هست و این روشون تاثیر میذاره که حداقل اگه دو روز دیگه دخترشونو پسرشونو دیدن تو خیابون با یکی دیگه این اتفاقای وحشتناک نیفته.
یکی دیگه از خوبیاش برای آدمای پیره مامانی من یه پیرزن تنهاست تو خونه که گاه و بیگاه حالا یه بیرونی بره یا نره تنها سرگرمیش تلویزیون بود و سریالاش خیلی هم افسرده بود خیلی وقتا میزد زیر گریه به خاطر تنهایی و اینکه حوصلش سر رفته بود از وقتی براش ماهواره گرفتیم و فارسی وان میبینه به طرز وحشتناکی روحیش عوض شده یعنی میگم وحشتناک یه چیز خیلی خیلی مشهودیه خوب وقتی چند تا سریال گیرم که هزاریم چیپ و مسخره بتونن یه آدمیو اینقدر شاد کنن خوب نیستن؟به نظر من که این واقعا خوبه.

زاویه نگاهت به فارسی وان برام جالبه و دفاعت قابل قبول. من هم اصلا با تماشای این کانال مخالف نیستم. حرفم اینه کسانی که به فیلم های خوبی که گفتی دسترسی دارن و ادعای روشنفکری می کنن میان می شینن سالوادور هم تماشا و از اونم تعریف می کنن. آخه ببین شاتر آیلند کجا، ویکتوریا کجا؟ اگه کسی از یکی تعریف می کنه جای تعجب داره که از اون یکی هم به همون اندازه خوشش بیاد.

در ضمن مراقب مادربزرگت باش خیلی هم فارسی وان تماشا نکنه. ما حواسمون به مادربزرگمون نبود این اواخر می نشست پای وب کم چت هم می کرد!

ترانه پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 17:01

ولی من در این باره همون نظری رو دارم که درباره سبک آهنگ داشتم. آدم بعضی وقتا تو یه مودی هستش که می تونه از هر چیزی لذت ببره.البته خودمم با فیلمای خونگی مطلقا حال نمی کنم ولی خوب تو همین فیلمای هالیوودی هم خیلی فیلم ها هستن که اصلا ارزش دیدن ندارن ولی آدم تا تهشو نگاه می کنه. مثلا مثل فیلم آرتور در سرزمین می نی مویز ها. یا خیلی فیلمای دیگه. سریال ها رو هم آدم به خاطر جذابیتش دنبال می کنه. البته یه جورایی از سر بیکاریه وگرنه مگه آدم مرض داره وقتی هزار تا کار برای انجام دادن داره بشینه سالوادور رو نگاه کنه؟

محسن پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 16:41

من اگر این محمد رو نداشتم چه می کردم.
در ضمن اگه یک روزی من تو رو دیدم هم میتونی فیلمو بهم بدی؟

فیلمو براتون کپی کردم. فکر کنم به زودی می بینیمتون.

محمد پنج‌شنبه 14 مرداد 1389 ساعت 12:05 http://mohamed.blogsky.com/

به روح فردین قسم میخورم من تا الان حتی یه قسمت یا نیم قسمت یا دو دقیقه از هیچ کدوم از سریالای فارسی وان رو ندیدم.یه دقیقش رو دیدم چون جایی مهمونی بودیم چند نفر با کله رفته بودن تو تلویزیون! البته محسن جان شکسته نفسی فرمودین.شما هم صداتون و هم دلتون خیلی جوونه!

محسن چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 17:07

Inland Empire رو اینجا دیدم یادم افتاد که بگم چقدر هوای یک فیلم دیوید رو کرده. شی وکنم؟ اینشم ندیدم. چند بار خواستم دانلودش کنم با تورنت ولی انگار هر کی اینو داره ۲۶ مگابایت رو بیشتر نداره.

من دارم براتون میارم دفعه بعد. به شرطی که ببینین و به منم بگین داستانش چیه اصلا!

محسن چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 15:53 http://sedahamoon.blogsky.com/

به محمد:
خب با رفتن من به فارسی وان کلاس فارسی وان بالا میره. نه برعکسش. بعدشم خودم میشینم و دوبله ملکوتی خودم گوش میدم.
راستی توی فارسی وان فیلمی هست که کاراکتری داشته باشه که صدای من بهش بخوره. یا همه جونن و ...... اینا.

عمو چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 14:22

بابا عجب بحث داغی!
والله ماکه این فارسی وان رو ندیدیم اصلا، حالا نمیدونم نصف عمرمون برفناست یا همه اش!
بابا حسام شما هم سخت نگیر! خب بعضی ها بسته به شرایط لابد برنامه های مختلف نگار میکنن، مثل همو ن موسیقی ای که توی یکی از پست های قبلیت داشتی، حالا بند تنبونیاشون هم لابد طرفدارای خودشو داره دیگه!

ما که خیلی وقته سینما نرفتیم،‌ ببینم این فیل Inception خوبه بریم ببینیم یا این که چی؟!!

آخه فارسی وان رو ندیدین که... تا نبینین نمی دونین چی می گیم ماها.

امسال تابحال بهترین فیلمی که اکران شده همین Inception هست. فرصت کردین ببینین.

محمد چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 12:19 http://mohamed.blogsky.com/

به محسن عزیز:
محسن جان مردم میرن فارسی وان شروع میکنن بلکه کارشون بعدا بگیره حالا شما میخوای اول کارت بگیره بعد بری فارسی وان.) حق بده طرفدارات یه خورده تعجب کنن و ازت توضیح بیشتری بخوان. )

منا چهارشنبه 13 مرداد 1389 ساعت 11:18 http://8daily.blogsky.com/

حسام امروز چهل روزکه توبه کردم و دیگه حتی گوشه چشمی هم به فارسی وان ننداختم الان دیگه میتونم نظرمو راجع به Shutter Island بگم نه؟
میشه گفت یکی از شاهکارهای سینمای سال 2010 باشه با بازی فوقالعاده دیکاپریو!چقدر قشنگ نقشش را بازی میکرد
فکرشو میکردی که جک تایتانیک یه روز همچین فیلمی بازی کنه!
اما احساسات متفاوت من موقع دیدن فیلم به ترتیب:
کنجکاوی - ترس - شک و سردرگمی و شوک!
آخرشم با عصبانیت گفتم!!!!!NO WAY

دیکاپریو خیلی بازیگر خوبی شده. از الماس خونین به بعد هر فیلم بهتر شد تا امروز رسیده به اینجا. فیلم جدیدش اینسپشن هم ظاهرا فیلم خیلی خوبیه.

شما چقدر خارجی هستین!‌ موقع عصبانیت چه با کلاس می شین!

محسن سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 22:09

به محمد:
ممنون از تعریفت از صدا. قراره اگه کارم بگیره برم بشم دوبلور فارسی وان.

فارسی وان؟!

حمیدرضا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 20:34

اخ زدی تو خال.منم گیر یکی از این ادما افتادم که هر کار میکنم ول کنم نیست.اول که باهاش اشنا شدم از گدار میگفتو برگمان.پازولینی ودسیکا.گفتم عجب ادم با حالیه خیلی حالیشه.اوایل میگفت من فقط کارهای کلاسیک میبینم و کارهای شاهکار سینمای دهه های اخیر.اینقدر قشنگ حرف میزد که من فکر کردم دارم با خود راجر ابرت حرف میزنم.ولی کم کم سلیقشو فهمیدم.به خودم فحش دادم که عجب گهی خوردم با این دوست شدم.محبوب ترین فیلماش بی وفا و پیشنهاد بی شرمانه هستند.فارسی ۱ رو میپرسته.از کارهای کلاسیک هم فقط کازابلانکا و بر باد رفته رو دیده.از گدار و برگمان و پازولینی و دسیکا هم فقط اسماشونو شنیده بود.وقتی سر اسکار امسال با هم سر هرت لاکر و اواتار بحث کردیم میگفت اواتار بهترین فیلمه.من با این نظر کاملا مخالفم و دلیل موجه اوردم.ایشون هرت لاکرو مزخرف ترین فیلم سال دونستند و گفتند دلیلشون برای اینکه اواتار بهتره اینه که پاندورایی ها با تیر کمون میزدند به شیشه هلیکوپتر انسانها.(منم بهش گفتم اینکارو رامبو هم کرد.تازه اون هلیکوپتر سقوط کرد.باید بهش اسکار داد)حالا موندم چطوری باید این سریشو جدا کرد.هی میگه برام فیلم بیار ولی من موندم چی بهش بدم.اخرین بار شکستن امواج و فیل رو بهش دادم که بهم کلی فحش داد.(حیف این فیلمهای به این خوبی که دادم به این احمق)بهم گفت این فیلمای ساده و بی مفهومو به من نده.من فقط فیلمهای سنگین میخوام!میخوام فلسفش بالا باشه.ترا خدا راهنماییم کن.
راستی ممنون لیست فیلماتو فرستادی خیلی بهم حال دادی.این خوش قولیت منو کشته حاجی.

این دفعه دو تا فیلم از دیوید لینچ بهش بده می ره تو کف دیگه ازت فیلم نمی خواد. Inland Empire رو بده بهش بگو ببین تفسیر کن بهم بگو!

بعدم خب وقتی آدرس ایمیل نمی دی من چطوری برات لیست بفرستم؟!

آراد سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 15:01

اولا عمو محسن حرص نخور ... درست میشه ...
دوما ... من اسکار نگاه می کردم ... خیلی هم کیف داشت ...
سوما ... inceotion رسید ؟
چهارما ... این ضرغامی که میگین کی هست ؟
پنجما ... منظور از شربت مهمونی همون آب شنگولیه ؟
ششما ... رانندگی بین دو خط چه ربطی به فارسی وان داره؟
هفتما ... ااا؟ اسکار شروع شد ...

فکر کنم اشتباهی اومدی اینجا داداش، یه آدرس بهت می دم برو توش جواب همه سوالات هست:

ask.com

اینم هست:

wikipedia.com

منا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 12:58 http://8daily.blogsky.com/

قووووول میدم دیگه تکرار نشه!!!
این ریفیقت محمد که چند روزه حسابی از دست رفته نمیدونم رفیقه کدوم رفیق ناباب شده !دریابش!!!!

محمد کلا بگیر نگیر داره! از اولم همین بود... یه مدت بگذره عادت می کنی بهش!

منا سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 10:57 http://8daily.blogsky.com/

۱-اینروزها همه دنبال فرکانس فارسی وان میگردن شما چطور؟!!
میگن کاره نصاب های ماهواره اینروزا حسابی گرفته و بهش زنگ میزنن ۲ به بعد وقت داره بیاد ۲ نصفه شب فکرشو بکن برداشته اومده خونشون تا ساعت ۴.۳۰ صبح داشته بشقاب ماهوارشون میچرخونده تو فضا که فرکانسهای فارسی ۱ را پیدا کنه !اینو دیروز یکی از همکارهای به اصطلاح خیلی خیلی روشنفکر و های کلاس ما تعریف میکرد!
۲- طرف فقط فقط! رمانهای فلسفی و روانشانسی میخونه و هروقت میره بازار اول میره یه ۳۰ و۴۰ تومنی بابت کتابا میده و میشینه فیلمهای روز دنیا رو دانلود میکنه و بعد با آب و تاب راجع به فیلم و کتاب حرف میزنه همیشه هم یه سرش تو سیاست و بحث های سیاسی روزه ....
ولی ولی اول صبح تا پاش رو میذاره تو اتاق شروع میکنه :دیشب دیدی سالوادور چیکار کرد؟ افسون افسونگرو دیدی؟خوشت اومد ویکتوریا چطور تموم شد!
هروقتم بهش میگی چطور میتونه صدای افتضاح دوبلراشو تحمل کنی ؟میگه واست عادی میشه!

همه چی عادی میشه شاید ما ایرانیها عادت کردیم که همه چی با هم داشته باشیم و از هرچیزی مزه مزه کنیم!

پ.ن. دیشب Shutter Island را دیدم اما نظری راجع بهش نمیگم چون من چند قسمت از سفری دیگر را دیده بودم!(آیکون تقصیر رفیق ناباب!!!)

چطور می تونی راجع به شاتر آیلند نظر ندی؟ به اسکورسیزی و دی کاپریو خیانت می کنی با این کارت!

ببینم اون رفیق نابات محمد نبود؟!

محمد سه‌شنبه 12 مرداد 1389 ساعت 09:20 http://mohamed.blogsky.com/

نه محسن جان.کار نمیکنه. همش تو خونس.

درچشم باد که تموم شد.یه سریال مثلا تاریخی بود. من از خط داستانیش و ساختش خوشم میومد وگرنه به نظر من تاریخ ۹۹ درصدش دروغ محض و برداشتای شخصیه! خیلی خوش ساخت بود و منم شخصیتاش رو و نوع عشقشون رو خیلی دوس داشتم.همین.

راستی! محسن! صداتون هم همچین بد نیستا! با حسام و ترانه اصلا یه گروه هنری تشکیل بدین. شمام بشو خوانندشون.)

محسن دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 17:14

به محمد. کارم میکنه؟ شبانه روزش مگه چند ساعته.
نه. خوبه. بد نیست اوضات.
حالا در چشم باد چیه دیگه؟ من نشنیدمش. کجا نشونش میدن؟ فارسیه یا خارجی. اسمش که خیلی شیکه.

محمد دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 08:53 http://mohamed.blogsky.com/

اما باور کن محسن من حداقل یه نمونه مثال نقض برا نظر شما سراغ دارم. وقتی راجع به لاست حرف میزنه رگ گردنش میزنه بیرون و وقتی هم ساعت سریالاش تو فارسی وان میرسه یه نعره میزنه و بیهوش میشه! در ضمن تمام فیلمای روز دنیا رو که من باید به طور اتفاقی چند سال دیگه ببینمشون همون سال میبینه! اسکار و جوایز فیلما رو دنبال میکنه! کلی هم روشنفکر و امروزی و اینا به نظر میرسه! باور کن عزیزم. خب همه جور جنسی هست دیگه. یکی هم مثل منه که مثلا یهو گیر میدم سریال در چشم باد رو نیگا میکنم. یا مثلا پرستاران رو . لاست رو هم ندیدم. دنبال فیلمای روز دنیا هم نیستم. وبلاگم دارم. فارسی وان رو اصلا نمیدونم با چه ط ای مینویسن. خییییییییلی روشنفکر نیستم من!نه؟

آرش دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 07:44

http://en.wikipedia.org/wiki/IQ_and_the_Wealth_of_Nations

http://t0.gstatic.com/images?q=tbn:-CQMegOiqgtc9M:http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/0/0f/Exactly.png

محسن دوشنبه 11 مرداد 1389 ساعت 01:37 http://after23.blogsky.com

در باره شاتر آیلند تز می داد یا تر میداد؟
بی ادفی کردم.

همین بی ادفی هاس که حال می ده دیگه!

محسن یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 23:17

من با محمد اصلند موافق نیستم. مگه میشه کسی که لاست میبینه بیاد و مثلن فارسی وانم ببینه. اصلن وخت میکنه؟ گیرم که دلشم بخواد. خب کی شام بخوره؟ وخت دیدن سریال؟ مزه نمیده که. کی وبلاگ آپ کنه؟ کی کامنت جواب بده؟ کی به زن و بچه برسه؟
فارسی وان مال کساییه که وبلاگ ندارن. اینترنت ندارن. صدا و سیمان ضرغامی ندارن. کوفت ندارن. .... مار ندارن. ..... ندارن.
.... هیچچی ندارن.
ولی اگه همه اینارو هم نداشتن و فارسی وان داشتن اصلن جرم مرتکب نشده. اصلن ما می خوایم بگیم که هر کس هر کاری که دلش میخواد بکنه. مشتشو اصلن توی هوا بچرخونه ولی تا وختی که به قول اینگیلیسیای خبیث تا وختی که مشتش دماغ من رو مورد لطف خودش قرار نده.
فهم این برای بینندگان هر برنامه ای حتا بیانات گهربار قرائتی نباید خیلی سخت باشه.
صدام میاد؟ شماره خونه رو بده با تلفن خونه زنگ بزنم. من گوشیم مال عهد تیرکمون شاهه. سه مدل بالاترش رو توی علاء الدین میدن 70 هزار تومن.
قط شد سگ مصصب. خدا کنه مخابرات باهام حساب نکنه . بیچاره میشم.

منم بعید می دونم کسی که لاست می بینه فارسی وان هم ببینه. اما خیلی ها نه برای لذت بردن از سریال که برای ژست روشنفکری گرفتن و خالی نموندن عریضه شون وقتی که توی جمعی حرف لاست هست می شینن تماشا می کنن. شاید هیچ هم خوششون نیاد، اما به ناچار تماشا می کنن که از قافله عقب نمونده باشن.

چند وخت پیش با یکی صحبت می کردم که سریال ویکتوریای فارسی وان نگاه می کرد. بعد که حرف فیلم های روز دنیا شد دیدم شاتر آیلند (اسکورسیزی) رو هم دیده و داره درباره اش تز می ده!!!

محمد یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 13:53 http://mohamed.blogsky.com/

من که خودم اصلا و ابدا اهل هییچ سریالی نیستم ولی میبینم ادمایی رو که هم مثلا لاست و از این تیپ سریالا میبینن و هم فارسی وان! اونوقت به سریالای خود تلویزیون خودمون فحش میدن! نیگاه میکننا ولی فحشم میدن! اینا دیگه نوبرن! خی عقل کل ! نیگا نکن! همه چی رو که نباید دید! تو این دوره زمونه همه چی تخصصی شده به نظر من و این موضوع تو سریالها و فیلما و تخصصی شدن مخاطبا هم صادقه! یعنی اصلا از اول تهیه کننده و سازنده بازار هدفش رو میشناسه و مثلا میدونه این سریال رو برا بیننده ی جهان سومی میسازه! یا سریالسازای خودمون میدونن که خیلیها حالشون از سریالاشون به هم میخوره ولی خب خیلیها هم از خانواده های متوسط یا تو شهرستانا یا دخترای دم بخت و اینا از سریالاشون خوششون میاد! چقدر حرف زدم! اما حرف اصلیم موند! هر کی تو جامعه ی فعلی که من توش زندگی میکنم بگه: فرهنگ! من میگم: الو! آنتن نمیده! بلندتر!

آره واقعا. خیلی از فرهنگ به دور هستیم همه مون، ولی چیزی که زیاد داریم ادعاس. ادعای فرهنگ و روشنفکری.

محسن یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 09:05 http://sedahamoon.blogsky.com

دربست با تمام نوشته ات موافقم. درست ترین ضرب المثل ایرانی اینه:
ما همه چیزمان باید به همه چیزمان بیاید.
جالب اینجاست که ماشینا هرچی مدلشون بالاتره کمتر بین دو خط رانندگی می کنن.
یه چیز حالبی که این روزا می بینم اینه که طرف با کلی ادعا ازت فرکانس فارسی وان میپرسه. هنوز بهش ندادی یا دادی، توضیح میده که:
البته من خودم نگاه نمیکنم ها! خانم بچچه ها خواستن.
خب عشقی خانم بچچه ها خودشون لالمونی گرفتن از دوستاشون بپرسن؟ مرتیکه خرس گنده با کلی ادعای روشنفکری از من فرکانس فارسی وان میخواد. اصلن به گروه خونی من میخوره که اینو بدونم؟ حالا منم از لج صدا و سیمای ضرغامی از زیر مازیلا و اینترنت اکسپلورر پنجم که شده براش گیر میارم بهش میدم ها ولی این که میگه برای خودم نمیخوام از صدتا فحش خواهر و مادر بدتره واسه آدم.
اگه فقط یه چیز این وسط سرجاش بود خیلی خوب میشد. و اونم این که خودمون میدونستیم
یک: کجا ایستاده ایم
دو: مهمتر از یک این که، این جایی که ایستاده ایم احساس شرم نمی کردیم.

همین ادعاس که لج آدمو درمیاره. اگه طرف خودش باشه مساله ای نیست. اما وقتی بعد از کلی ادعای روشنفکری فرکانس می خواد دیگه آدم طاقت نمیاره.

هادی یکشنبه 10 مرداد 1389 ساعت 03:25 http://playtime.blogsky.com/

من تا حالا از این آدمایی که شما میگی ندیدم.
هم بیاین هندوانه شب یلدا نگاه کنن و هم Amores Perros و Mulholland Drive ..
من که واقعا تا حالا ندیدم یا برخورد نداشتم باهاشون..

هندوانه شب یلدا دیگه چیه؟ فیلمه اینم؟

همون شنبه 9 مرداد 1389 ساعت 21:12

کلا دو راه برای جذاب کردن فیلم و سریال های درپیت ارزان وجود داره: ۱- استفاده از طنز و دلقک بازی مثل فیلم های ایرانی
۲- استفاده از عنصر *** مثل سریال سالوادور

این که می بینی سلیقه ی ما ایرانی ها اینطوریه برای اینکه مجبوریم و صنعت سینما و سرمایه مثل هالیوود در کشورمون نیست.
کلا ما ایرانی ها تو سری خور ترین آدم های روی زمین هستیم چون به بی فرهنگی و بی قانونی به اسم آزادی عادت کردیم و صدامون هم در نمیاد...یا بهتره بگم عادتمون دادن تا صدامون در نیاد...

اگر کسی فقط زندگی شیرین و سالوادو ببینه و خوشش بیاد حرفی نیست. می گیم سلیقه اش اینه. اما همین آدم مثلا می شینه از درباره الی هم کلی تعریف می کنه. اونوقته که آدم شاخ درمیاره! یا این یا اون... هر دو که نمی شه.

با اینکه به بی فرهنگی و بی قانونی عادت کردیم موافقم. به نظرم شرایط سیاسی و احتماعی ایران (از ۲۰۰ سال پیش به اینطرف) باعث شده ما ایرانی ها به هیچکس اعتماد نکنیم و در تمام شرایط تنها به خودمون فکر کنیم. به هیچ وجه برای دیگران حقوقی قائل نیستیم. حتی ممکنه با خیلی چیزها مخالف باشیم اما وقتی به سمتی مقامی پستی چیزی می رسیم دقیقا همون کارهایی که ازش انتقاد می کردیم رو تکرار می کنیم. درست مثل کتاب چرخدنده (سارتر).

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد