پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

معمولی... مثل همیشه!

چه خبر؟ امروز چیکارها کردی؟

بارها و بارها پیش اومده که این سوال رو ازمون پرسیدن و ما به اشکال مختلف بهش جواب دادیم. بعضی وقت ها با "هیچی" و "معمولی" و بعضی وقت هام شروع کردیم با آب و تاب تعریف کردن ماجراهای اون روز.

به نظر من طول زندگی هر کی رو باید با تعداد دفعاتی سنجید که داره با هیجان اتفاقات روزش رو تعریف می کنه. یا برعکس. باید تعداد دفعاتی رو که گفته "هیچی، معمولی... مثل همیشه!" از روزهای عمرش کم کرد.

بعضی روزها، خیلی بیشتر از اونکه به نظر میان مهم هستن و حتی ممکنه مسیر زندگی رو عوض کنن؛ چیزی که سالها بعد متوجه اش می شیم. بعضی لحظات انقدر شیرین هستن که آدم دلش می خواست می شد دکمۀ Pause روی کنترل رو فشار بده و انقدر نگه داره تا سیر بشه... بعضی ساعت ها انقدر دوست داشتنی هستن که از چند روز قبل برای رسیدن بهش دقیقه شماری می کنیم...

در چنین لحظاتی، هیچ چیز مهم نیست به غیر از حس خالص اون لحظه. هیچ چیز، حتی چند نگاه متعجب! امروز برای من چنین روزی بود...

نظرات 19 + ارسال نظر
ها؟ شنبه 30 مرداد 1389 ساعت 01:49

سلام. خواستم بگم به شدت کم کاری میبینم برای آپ کردن بلاگ :)

چند روزی مسافرت بودم. تازه برگشتم.

کوروموزوم نا معلوم جمعه 1 مرداد 1389 ساعت 20:55

این ادامه ی همون داستان بود دقیقا اگه دقت کرده باشین مرد هم همون مرد بود

آخه آخر اون یکی که شماره رو دیده بود.

آراد پنج‌شنبه 31 تیر 1389 ساعت 19:05

آقا من تازه رسیدم ... اینجا چه خبره ؟

هیچی. سلامتی!

کوروموزوم نا معلوم چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 18:09

اینجور وزا خوبن و البته خیلی هم کمن طوری که آدم بیشتر روزای عمرشو که معمولیم هستن با خاطرات این روزا سپری میکنه

البته بهتره که آدم هیچوقت درباره این روزها چیزی ننویسه تا فقط توی ذهنش باقی بمونه... مثل چند وقت پیش که خودت یه روز خیلی به یادموندنی داشتی... وقتی می نویسی کلیشه ای به نظر میاد.

منا چهارشنبه 30 تیر 1389 ساعت 08:41 http://8daily.blogsky.com/

سلام حسام چه خبر؟
خواستم بگم با دیدن عکست اون گوشه حس کردم اومدم تو وبلاگ یکی از معروفترین کارگردانای هالیوود!
دنیا را چه دیدی شاید چن سال دیگه ....آقا تا سرت شلوغ نشده همینجا یه امضا بده نگه دارم بد نیس!
یعنی امیدورام اینقدر تو فیلمسازیت موفق بشی که این حس به واقعیت بپیونده انشاا...

اذیت نکن!

خودمم امیدوارم! امید که بر جوانان عیب نیست، هست؟!

محمد دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 18:28 http://mohamed.blogsky.com/

هر کی از من بپرسه حالت چطوره؟ میگم از این بهتر نمیشه!

اونجا هم کلی کارای خوب کردم خیر سرم.)

از این بهتر نمی شه دو معنی کاملا متضاد می تونه داشته باشه، بستگی داره چه جوری بیان کنی!

سونیا دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 16:22 http://allalone.blogsky.com

دوست داشتم می تونستم بعضی از لحظه ها را بکنم توی یک جعبه و درشون را محکم ببندم که نتونند فرار کنند! اون وقت همیشه داشتمشون!
واقعا هر کدوم از ما چند روز "زندگی" می کنیم؟
بی اجازه لینکتون کردم!

چرا بی اجازه؟ اینجا خونه خودتونه! منم به زودی لینکت می کنم.

نونوش دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 13:55

من تا یه ساعت بعد از اینکه برسم خونه از همه چی میگم.... کار...درس ... دوستام...همکارام ....خیابونا....راه و مسیر
پر حرف نیستم ها ولی خب تعریف کردنی زیاد دارم همیشه
البته بستگی داره کی شنونده باشه واسه همین دوستم که گفتم رغبت نمیکنم یه جمله بگم مثلا

شنونده خیلی مهمه. اصلا آدم به عشق شنونده اس که حرف می زنه...

نونوش دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 13:51

یه دوستی دارم همیشه از مامانش میشنوم چه کارا میکنه مثلا سر کار میره...دانشگاه قبول شده...نامزد کرده! بعد وقتی با خودش حرف مزنم ۲۰ دقیقه پای تلفن میگه هیچی..سلامتی...بد نیست...معمولیه

منم دقیقا یه دوست داشتم همینجوری. جالب اینکه اونم زنگ می زد ولی تا آخر هیچی تعریف نمی کرد!

منا دوشنبه 28 تیر 1389 ساعت 09:47 http://8daily.blogsky.com/

منکه همیشه میگم هیچی سلامتی!فرقیم نداره زندگیم به طول بگذره یا عرض یا شادم طول *عرض !!!

محسن یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 19:47

بازم میگم سلامتی.
یعنی من مریضم؟
یعنی از روحیه شادی برخوردار نیستم؟

چرا اتفاقا! ماشالله چیزی که شما زیاد دارین روحیه شاده.

محمد یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 14:35 http://mohamed.blogsky.com/

سلام
حس اون لحظت رو فریز کن و برو تو عرض زمان! اونقدر برو تا زمان برات بی معنی شه! اون لحظه یعنی همون زندگی!

سلام، رسیدن بخیر مش ممد!
شما تعریف کن چی کارها کردی؟!

ترانه یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 14:30

چه خیر؟ امروز چی کارار کردی؟ :)

آی کنت تل یو، ایتز ا سیکرت!

محسن یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 12:22 http://after23.blogsky.com

من میگم:
سلامتی

اگه بپرسن خب دیگه چه خبر چی؟!

عمو یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 12:20

کانکت میشم؟؟!! بابا عمو ژان اعتیاده دیگه! ایشالله که گرفتارش نشی!
این لا مروت که وقت و بی وقت و تعطیلان و اینا نمیشناسه که!
ولی جدای از شوخی من کلی اینجا دفتر و دستک و سیستم برای خودم ست آپ کردم و بقول رزیتا یه دفتر کار اینجا برای خودم راه انداختم!
ای بسوزه پدر این اعتیاد،‌تاژه ژغال خوبم بی تاثیر نیشت!

به به! می گن اتفاقا اینجور چیزا تو هوای مرطوب بیشتر صفا می ده! حالشو ببرین اساسی... کاش یه وبلاگ هم راه مینداختین دربارش بیشتر می نوشتین.

عمو یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 11:12

به سلامتی! امیدوارم هر روزن همینحوری باشه.
خب پس حالا که اینطوره، چه خبر؟ امروز چیکارها کردی؟!

شما از اونجا هم کانکت می شین؟ جل الخالق!

تازه، فعلا شما باید تعریف کنین چه خبر، امروز چیکارها کردین...!

فیروزه یکشنبه 27 تیر 1389 ساعت 10:13

چه تعبیر جالبی راست می گی کاش این دکمه pause بود

negin شنبه 26 تیر 1389 ساعت 23:15 http://ne.azimi@gmail.com

kheili kilisheei bood

ها؟ شنبه 26 تیر 1389 ساعت 23:14

Nothing just " like icon" same as facebook 'S:D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد