پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یک درجۀ لعنتی: سه روز تا تصویربرداری...

طبق یه سنت قدیمی هر کی سه بار بدقولی کنه از پروژه حذف می شه. همونطور که حدس می زدم روزبه قابل اطمینان نبود و رفتم سراغ آپشن دوم. پنجشنبه صبح با دفتر باراکا قرار گذاشتم و تجهیزات رو برای این هفته آفیش کردم. خیالم راحت شد. خیلی فرق هست بین دفتری که از ۸ صبح تا ۲ نصفه شب سر کار هستن و به تلفن جواب می دن با دفتری که تا ۲ بعد از ظهر هر چی زنگ می زنی هیچ کس برنمی داره.

دیروز جمعه یه جلسه داشتیم با بازیگرها برای توضیح شخصیتی که قراره بازی کنن. برای هر کدوم از گذشتۀ کاراکتر صحبت کردیم و عادت هاش، نوع رفتار و جنس بازی. همه خوب بودن و به نقش تسلط دارن. امیدوارم توی تصویر هم درست دربیاد.

برای نقش نیلوفر (که بازیگر کم داشتیم) سه نفر معرفی شدن و جمعه دیدیم. یکیشون خیلی خوب بود و دقیقاً مشخصاتی که می خواستیم رو داشت. دو نفر دیگه با اینکه خوب بودن و حتی حرفه ای تر از اولی (یکیشون چند تا فیلم بلند سینمایی هم بازی کرده بود)، اما مشخصات چهره و تن صدای خاصی رو که در نظرم بود نداشتن.

احمد افشاری (که یکی از نقش های مهم فیلم رو بعهده داره و خودش هم فیلم های کوتاه زیادی کار کرده) متوجه شد مجوز نیروی انتظامی ما کامل نیست. یعنی بعد از اینکه نامه رو از ناجی هنر گرفتیم باید می بردیم معاونت اجتماعی ناجا (میدون انقلاب روبروی سینما بهمن) که ما نبرده بودیم. اونجا از روی این نامه مجوز اصلی رو صادر می کنن! خوب شد متوجه شدیم. امروز صبح بردیم و فردا صبح مجوز اصلیمون آماده اس.

فقط موند بیمارستان. از طریق آشنایی که داشتیم نهایتاً به نتیجه نرسیدیم و بهمون گفتن برای تصویربرداری توی بیمارستان روزی ۳۵۰ هزار تومن می گیرن! خلاصه رفتیم سراغ یه آشنای دیگه که مدیر یکی از بیمارستان های معروف تهرونه. ایشون با شرایطی خاص (مثلاً اینکه حتما اسم بیمارستان در یک پلان نمایش داده بشه و توی تیتراژ هم بیاد) موافقت کرد که در ساعت و روز خاصی بتونیم اونجا تصویربرداری کنیم. حالا باید برنامه رو چک کنیم ببینیم اصلا امکانش رو داریم یا نه، چون این برنامه با هزار مکافات جور شده... نهایتاً اگه نشد می ریم سراغ بهداری دانشگاه خودمون که فضای نسبتاً خوبی داره و می شه توش یه کارهایی کرد. درسته که به اون معنا بیمارستان نیست اما کار ما رو به خوبی راه میندازه و از همه مهمتر اینکه کامل دست خودمونه می تونیم هر کاری دلمون خواست توش انجام بدیم!