پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

پیکسار: از ایده تا فیلم

دیشب داشتیم انیمیشن های کوتاه پیکسار رو تماشا می کردیم. از ۱۹۸۴ تا ۲۰۰۹. هر کدوم یه جور جذابیت دارن و آدم از دیدنشون لذت می بره.

انیمیشن های اولیۀ پیکسار – به نسبت کارهای امروزیشون – خیلی ساده تر بود، اما ایده های بدیعی داشت. مثلاً Luxor Junior (همون چراغ مطالعۀ معروف که بعد به سمبل پیکسار تبدیل شد)، انقدر خوب ساخته شده که می تونیم کاملاً احساس یه چراغ مطالعه رو درک کنیم!

یاد چند سال پیش افتادم، توی یکی از جلسات آسیفا (انجمن انیمیشن سازان ایران) از یکی از طراحان انیمیشن پیکسار دعوت شده بود بیاد ایران و سخنرانی کنه. حرف های خیلی جالبی می زد و چند تا فیلم برامون پخش کرد از داخل کمپانی و روش انیمیشن سازی اونها.

می گفت توی پیکسار وقتی داستانی به ذهن کسی می رسه، اونو می زنن روی بورد تا همه بخونن. هر کدوم از کارمندهای شرکت چیزی بهش اضافه می که تا اینکه به اندازۀ کافی ایده جمع بشه.

در مرحلۀ بعدی چند نویسنده، بطور جداگانه، شروع می کنن به نوشتن فیلمنامه. فیلمنامه ها رو می دن به همه تا بخونن و باز هم نظرشون رو بگن. از جمع نظرات دربارۀ فیلمنامه ها، فیلمنامۀ نهایی استخراج می شه.

فیلمنامۀ نهایی برای پرداخت به گروه دیگه ای داده می شه تا انواع جزئیات و ریزه کاری ها و طنز رو بهش اضافه کنن... بعد از همۀ اینها فیلمنامه می ره برای ساخت.

اول بازیگران انتخاب می شن و صداها ضبط می شه. بعد انیمیشن دو بعدی از روی استوری بورد ساخته می شه تا ایرادات برطرف بشه. در نهایت می رن سراغ مدل سازی سه بعدی و ساخت انیمیشن نهایی.

تمام این قضایا بین دو تا پنج سال زمان می بره.

به دلیل صرف همین وقت و انرژی و هزینۀ زیاده که انیمیشن های پیکسار انقدر به آدم می چسبه... 

سوال: بهترین انیمیشنی که تابحال دیدین چی بوده؟

نظرات 15 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 08:52 http://mohamed.blogsky.com/

اصلی ترین دلیلش هم به نظر خود من هم همین پول میومد. ولی آخه تو این همه ریخت و پاش آخه واقعا یک و نیم میلیارد تومن هیچ رقمی حساب نمیشه که! به قول خودت حداقل صد نفر متخصص مشغول کار میشن و از بغلش کلی بیزینس میشه انجام داد و از همه مهمتر مفاهیم و شخصیتهای ملی و مذهبیمون رو میتونیم با این هزینه ی کم جهانی کنیم.نمیدونم چرا نمیکنن؟

راجع به تکنولوژی و نرم افزارای خاصی که شرکتای بزرگ دارن هم حرفی نیست ولی بالاخره اونا هم یه روزی داشتن از 3dmax خودمون استفاده میکردن دیگه! خوب خود مایا و مکس و پلاگیناشون و پلاگینایی که میشه براشون نوشت کلی به درد میخورن .حالا نه در حد فوق حرفه ای! تکنولوژی های لیپ سینک و موشین دیتکشن و انواع سنسورای حرفه ای رو هم داریم. چرا الان صدای خسرو شکیبایی رو یه شخصیت کارتونی نباید جاودانه میشد!
حسام اون اصل اصل اصل مشکل یه چیز دیگس!

اصل اصل اصل مشکل اینه که مسئولان فرهنگی و حتی اغلب سینماگران ما به ارزش های ملی پایبند نیستن و صادقانه بگم فیلم رو بصورت یه جنس می بینن که باید از بغلش پول دربیارن، اونهم به سریع ترین شکل ممکن.

کسب درآمد از طریق صنعت سرگرمی اصلا چیز بدی نیست و لازمه، اما مشکل اینه که تهیه کننده های دولتی یا خصوصی دلشون می خواد در کوتاه ترین زمان ممکن سود ببرن که اونهم به دلیل بی ثباتی فرهنگی مملکته.

برای همین همه می رن به سمت ساختن فیلم های دختر/پسری یا کمدی های نازل که پوسترهاشونو می بینی خودت. فعلا مهناز افشار و شبنم قلی خانی بیشتر سود دارن تا کاراکترهای انیمیشنی.

وقتی می شه ظرف دو ماه ۵۰ میلیون بذاری و ۳۰۰ میلیون برداری، چرا یک و نیم میلیادر رو دو سال بذاری و هیچ ایده ای نداشته باشی که چقدر برمی داری؟!

احسان چهارشنبه 14 بهمن 1388 ساعت 05:59

اومدم بگم که نگی نگفتی...
به نظرم هزینه کردن برای این چیزها در کشور ما خیلی سخت نیست. مهمتر از بودجه نحوه برگشتشه که به سلامتی چون هیچ قانون کپی رایتی وجود نداره نمیشه روی برگشت پولش حساب کرد. به علاوه این که باز هم فروش یه عامله. عامل دیگه فروش حاشیه فیلم از تی شرت و عکس و پوستر و کلاه و ... گرفته تا بازی های کامپیوتری اونهاست. این روزها وقتی یه کارتون در میاد. اولین چیز که همزمان باهاش میاد به بازار بازی اونه....

حال کردی تفسیر خبر ؟؟؟

(برای دومین بار فکر کنم) کاملا باهات موافقم.

بعضی وقت ها فروش حاشیه فیلم از خود فیلم بیشتره. اما اینجا کلا اینجور چیزها معنی نداره. فکر کنم فقط عروسک و تی شرت های تو و فرزاد و اون استاد بود که فروخته شد تو دانشگاه و بچه ها تلپ تلپ می خریدن!

ترانه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 21:20

اره. خیلی دوست دارم بدونم بهترین فیلم چی می گیره.

راستی دیدی آپ بهترین فیلم هم کاندید شد؟ یعنی در حق وال-ای و رتتویی ظلم کردن!
راستی من هر چی فکر می کنم احساس می کنم یه چیزی رو تو لیستم جا گذاشتم. نمی دونم چیه.

راستی چرا cloudy کاندید نشد؟ حیف نبود؟ خدایی؟
البته این یکی انیمیشن رو من ندیدم.

بیشترین کاندیدای امسال رو آواتار داره یا بلایند ساید؟

موزیک رو به نظر من یکی از آهنگ های شاهزاده و قورباغه باید بگیره. البته جز این دو تا به کاندیدای دیگه نگاه نکردم!

راستی فروش آواتار از دو میلیارد دلار گذشتا!

امسال ۱۰ تا فیلم رو بعنوان کاندید بهترین فیلم سال معرفی کردن برای همین دستشون بازتر بود. اما رقابت اصلی بین اون پنج تایی هست که کاندید بهترین کارگردانی هم هستن.

جالب اینکه در رشته موسیقی از ۵ تا فیلم دو تاش انیمیشن هستن.

انیمیشن آخریه هم تازه دیروز اومده! گرفتمش ولی هنوز ندیدم.

بیشترین تعداد کاندید هم آواتار هست و The Hurt Locker (هر کدوم 9 تا)، بعدش Inglorious Bastards (با 8 تا)

محمد سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 17:06 http://mohamed.blogsky.com/

حسام حالا که حرف انیمیشن شد یه سوالی که همیشه تو ذهنم هست رو ازت بپرسم:
چرا تو ایران نمیتونن یه انیمیشن با کیفیت جهانی تولید کنن.ببین این پروسه ای که پیکسار داره رو تو ایرانم خب اهل فن میتونن اجرا کنن.تو این تبلیغات و این ور و اون ور هم آدم میبینه ایران هم میتونه شخصیتهای جذاب انیمیشنی خلق کنه! پولم که الا ماشالاه ریخته تو مملکت! تیمهای تخصصی هم تو ایران کم نیستن که تو این زمینه! وقت هم که زیاد هست اینجا!
پس چرا حتی یه فیلم انیمیشن هم نداریم که مثلا مثل نمو بشه!
نظر شخصی خود من اینه که اهل فن نمیخوان این کار رو بکنن.شاید چون توش پول خوب نیست و هزینه و زمانش بالاست. وگرنه با یه فیلمنامه و شخصیت پردازی خوب و طراحی کرکترها به نحو مناسب و حرفه ای باید بشه یه کارایی کرد.
خب وقتی موشک هوا میکنیم و تو نانو نامبر وان شدیم و با سلولای بنیادی یه قل دقل بازی میکنیم یه انیمیشن که نباید کاری داشته باشه! فقط نگو تکنولوژیش رو نداریم که اصلا برام قابل قبول نیست!
ببخشید این خودش یه پست شد و طولانی! ببخشید.

البته در بعضی موارد انیمیشن های خوبی در ایران ساخته شده که متاسفانه به علت تبلیغات ناقص اصلا دیده نشده.

ببین من از سال ۸۰ عضو آسیفای ایران هستم و در تمام جلساتشون هم شرکت می کنم. از تمام مشکلات این صنعت خبر دارم. دلیلش در یک جمله اینه: عدم تخصیص بودجه کافی.

ما فیلمنامه های انیمیشنی خیلی خوبی داریم، از داستان های حماسی شاهنامه گرفته تا قصه های مختلف دیگه.

انیماتور حرفه ای هم تا دلت بخواد داریم.

می مونه چی؟ نرم افزار سه بعدی و بودجه.

یکی از دلایل متفاوت بودن انیمیشن های پیکسار و دیسنی در نرم افزارهای ویژه و اختصاصی خودشونه. مثلا دیسنی یه نرم افزار داره که فقط خودش استفاده می کنه. برای همین اگه دقت کنی شکل اغلب کاراکترهاش هم مشابه همه. دختره توی علاءالدین با مثلا دیو و دلبر فرق چندانی نداره.

در صورتیکه ما مجبوریم با نرم افزارهای تجاری عمومی مثل 3D Max یا Maya کار کنیم.

این یکی.

دلیل مهم تر اینه که برای ساخت یه انیمیشن در حد نیمو باید حداقل 100 نفر آدم دو سال وقت بذارن و کار کنن. خب کسی که مفتی کار نمی کنه. حساب کن فقط هزینه دستمزد این عده ظرف دو سال چه عددی می شه؟ اگه حقوق هر نفر رو ماهی فقط 500 هزار تومن در نظر بگیریم می شه یک میلیارد و دویست میلیون تومن!!! سایر هزینه ها رو بهش اضافه کن (تجهیزات، تبلیغات، کپی ها،...). راحت به یک و نیم میلیارد تومن می رسه.

مگه یه فیلم توی ایران بطور متوسط چقدر می فروشه؟ 500 میلیون تومن.

کی حاضره این ریسک رو قبول کنه؟ تهیه کننده مستقل؟ یا فارابی؟ حوزه هنری؟ هیچکدوم...

بنابراین انیمیشن های ما فعلا در همین حد باقی خواهند ماند!

ترانه سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 13:59

آخه این سوال سخت چی بود پرسیدی؟ من دونه به دونه انیمیشن هایی رو که دیدم دوست داشتم و به نظرم بهترین بودم.

از هیچ کدوم به اندازه وال-ای خوشم نیومد. وال-ای تکرار نشدنیه.
بعدش آقای فاکس!
بعدش رتتویی
بعدش شاهزاده و قورباغه
بعدش آپ
بعدش کارخانه هیولاها
بعدش نمو
بعدش ابری با احتمال بارش کوفته قلقلی!
بعدش ...

واقعا این فیلم روبان سفید همین جوریه که گفتی؟!

راستی کاندیدا چه ساعتی اعلام میشن؟

چه لیست خوبی نوشتی... اینایی که گفتی رو منم دوست دارم.

کاندیداها به وقت ما امروز عصر (سه شنبه) اعلام می شن. کاندیداها که معلومن تقریبا... برنده هام مشخصن. می خوای بگم همه رو از الان؟!

لینک کاندیداها:

http://www.imdb.com/features/rto/2010/oscars

محمد سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 12:51 http://mohamed.blogsky.com/

اون لذتی که من از دیدن رابین هود و میشکا و موشکا بردم دیگه با هیچ انیمیشنی تکرار نمیشه! فوق العاده بودن.

تو جدیدا هم که اینقدر علیرضا این آیس ایج و خرس برادر رو دیده دیگه واقعا حالم بد میشه اسمشون رو میارم.اما علیرضا همچنان داره میبینه!

رابین هود رو یادمه هر سال عید تلویزیون پخش می کرد. میشکا و موشکا هم انفدر غم انگیز بود که اصلا دوستش نداشتم، خصوصا اونجا که اون فوک دریایی رو به سیخ کشیده بودن...

اما Ice Age ها فوق العاده ن. منم هنوز هر چند بار ببینم خسته نمی شم ازشون!

فرشته سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 11:14 http://freshblog.blogsky.com

مگه نسخه جدید هم داره؟؟؟ آره همون قدیمیه ... واقعا دختر بچه ها رو به دنیای دیگه ای میبره.

یادمه توی برنامه ای دیدم که رقص سیندرلا و شاهزاده رو قدم به قدم نقاشی کردن.

اون موقع تمام فریم ها رو دونه دونه نقاشی می کشیدن. جالبترین هماهنگی موزیک و انیمیشن هم فانتازیا (والت دیسنی - ۱۹۴۰) بود. اگه ندیدیش حتما ببین.

احسان سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 06:07

حتما منتظری یکی بگه: اسکلتی با داس دسته شکسته و لباس پاره پوره ....آره؟؟؟؟

ولی برای من تا مدتها Shrek بود اما UP همه چی رو تغییر داد و میدونم که بزودی دوباره یه تحول تازه خواهیم داشت.

UP خیلی باحاله، مخوصا اون پرنده مسخره توش. راستی انیمیشن کوتاه پیکسار به اسم Dug's New Mission رو دیدی؟ به آپ مربوط می شه.

Knight سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 04:36

پسر شجاع!!!

بعدش Nightmare before Christmas و Wall-E

فرشته سه‌شنبه 13 بهمن 1388 ساعت 02:48 http://freshblog.blogsky.com

چهارصد بار تا حالا دیدم در هر شرایطی هم که باشم میبینمش ...


سیندرلا

همون نسخه قدیمی رو؟

حمیدرضا دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 20:01

فکر کنم بهترین انیمیشنی که دیدمratatouille
بود.خیلی باش حال کردم.از موسیقیش تا سبک طراحی انیمیشن کارگردانی و مخصوصا داستان بکرش.ولی با کونگ فو پاندا خیلی خندیدم.wall_eهم خیلی احساسی بود.کلا نظرم عوض شد.نمیتونم انتخاب کنم.

منم از راتاتوی خیلی خوشم اومد. به نظرم شاهکار پیکسار در زمینه طراحی انیمیشن همین فیلمه. اما از نظر فیلمنامه Wall-E امتیاز بالاتری میاره.

روح الله دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 14:51 http://noziva.persianblog.ir

Mary and Max

کوروموزوم نا معلوم دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 13:27 http://xxxy.blogsky.com

این تیکه ای که ایدرو میزنن رو برد تا هر کسی چیزی بهش اضافه کنه به نظرم خیلی جالب بود.
بهترین انیمیشنی که دیدم...خوب فکر کنم عروس مرده و ملاقات با خانواده ی رابینسون.
خونه ی ما یه جوریه که یه کارتون هر چقدرم قشنگ باشه تو ناخودآگاه بهش حساسیت پیدا میکنی چون برادر گرامی بنده این قابلیتو داره که یه کارتونو بالای 20 بار ببینه و خسته نشه خیلی موقع ها بقیرو هم مجبور میکنه که باهاش بیشنن ببینن.یکی از سرگرمی هاشم اینه که یه تیکه از دیالوگای یه کارتونیو بگه بعد جایزه بذاره که بگین این مال کدومشونه.
اون کامنت نهایت بدجنسی بودا!

اینکه یکی بتونه یه فیلم یا کارتون رو چند بار ببینه خودش کلی هنره. معلومه هر دفعه داره یه چیز جدیدی توش کشف می کنه یا می خواد دیالوگ هاشو حفظ کنه. اگه به زبان اصلی ببینه که خیلی هم بهتره.

محسن دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 11:30 http://filmamoon.blogsky.com

وال یی.

m.parsa دوشنبه 12 بهمن 1388 ساعت 10:59 http://kafecinema.blogfa.com/

برای من قطعا" آپ!
البته من زیاد انیمیشن ندیدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد