پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

مباحث تئوریک: پایان غیرمنتظره

در یک تعریف ساده، پایان غیرمنتظره (Twisted Ending) به معنی غافلگیر کردن تماشاگر در پایان فیلم و ارائۀ حقایقی است که در طول فیلم مخاطب متوجه آن نشده باشد.

خلق چنین پایانی بارها در آثار ادبی نویسندگان دیده شده که "مکبث" یکی از معروفترین و قدیمی ترین اونهاست. در سینما "شاهدی برای دادستان" (بیلی وایلدر، ۱۹۵۷ – بر اساس داستانی از آگاتا کریستی) و "سرگیجه" (هیچکاک، ۱۹۵۸) از اولین فیلم هایی بودن که پایانی به واقع غیرمنتظره داشتن. در پایان "شاهدی برای دادستان" و تا آخرین ثانیه های آن، بارها ورق برمی گرده و هر بار حقایقی جدید افشاء می شه.

وجود پایان غیرمنتظره در یک فیلمنامه به خودی خود مزیت محسوب نمی شه و اگر این موضوع با ساختار مناسب فیلم همراه باشه می شه به موفقیت اثر امیدوار بود. فیلم های زیادی به تقلید از شاهکارهای سینما با پایانی غیرمنتظره ساخته شدن که به علت ضعیف بودن کل اثر، هیچوقت مورد توجه قرار نگرفتن.

وقتی حرف از پایان غیرمنتظره زده می شه، شاید همه در وحلۀ اول به یاد "حس ششم" (شیامالان، ۱۹۹۹) بیفتیم و حسی که در سکانس یکی مونده به آخر بهمون دست داد. اما فیلم های خوب دیگه ای هم بودن که ساختاری به مراتب قوی تر از حس ششم داشتن با پایانی به شدت غافلگیرکننده. مثل Memento، مظنونین همیشگی (۱۹۹۵)، بازی (۱۹۹۷) و دیگران (۲۰۰۱).

اگر پایان غیرمنتظرۀ فیلم حس ششم رو ازش بگیریم هیچ چیز دیگه ای براش باقی نمی مونه و با یک اثر سرد و بی روح مواجه می شیم، که این به نظر من نقطه ضعف بزرگ این فیلمه. اما فیلمی مثل Memento حتی بدون اون پایان غیر قابل حدسش هم فیلم به شدت خوش ساختیه... همونطور که دیدیم هیچ کدوم از آثار بعدی شیامالان نتونست موفقیت حس ششم رو تکرار کنه و فیلم به فیلم آثار ضعیف تری ارائه داد.

از پایان غافلگیرکننده در ژانرهای مختلف می شه استفاده کرد. به نظر من در ژانر ترسناک بهترین نمونه فیلم Saw هست. در سکانس آخر، وقتی مردی که از ابتدا فکر می کردیم کشته شده بلند می شه می ایسته، دیالوگ نهایی رو می گه و از اتاق بیرون می ره... فکر کردن به انعکاس صدای بسته شدن در، تاریک شدن فضا و شروع اون موسیقی کوبه ای وحشتناک هنوز بدنم رو یخ می کنه!

در ژانر Romance اخیراً فیلم Notebook خیلی مطرح شد که به نظر من اونهم مثل حس ششم مشکل ساختاری داشت و تمام هنر فیلمساز در غافلگیر کردن تماشاگر در انتهای اثر بود.

انگار بعضی مواقع سازندگان فیلم انقدر از پایان جالبی که به ذهنشون رسیده هیجانزده می شن که به بی سلیقه ترین شکل ممکن فیلم رو می سازن! در صورتیکه "پایان" تنها یکی از مولفه های تشکیل دهندۀ یک فیلم محسوب می شه و لازمه همونقدر که به پایان کار فکر می کنیم روی جزئیات دیگه اش هم وقت و انرژی بذاریم.

به نظر من یک "غیرمنتظرۀ" خوب فیلمیه که در طول فیلم به هیچ چیزی شک نکنی و فکر کنی با یک داستان سرراست طرف هستی ولی در پایان آنچنان ضربۀ محکمی بهت وارد بشه که دلت بخواد به محض تموم شدن فیلم، یکبار دیگه از اول نگاهش کنی تا به نکات ریزی که وجود داشته اما بهشون توجه نکرده بودی پی ببری.

از طرف دیگه فیلمی که بصورت معماگونه پیش بره و مخاطب رو به حدس زدن های پیاپی ترغیب کنه اثر چندان خوبی نیست، چون از یکطرف ذهن بیننده مدام درگیر گمانه زنی های مختلفه و از طرف دیگه احتمال لو رفتن پایان فیلم بسیار محتمل. 

برای شما لذتبخش ترین غافلگیری در پایان چه فیلمی رخ داده؟

نظرات 13 + ارسال نظر
نگین پنج‌شنبه 22 بهمن 1388 ساعت 03:56

منم قبل از این که نظرات رو بخونم به sevenفکر کردم.اخر the game رو یادم نمیاد ولی.البته من با کلی تا خیر این پست رو خوندما

حمیدرضا سه‌شنبه 21 مهر 1388 ساعت 11:13

من پایان sevenخیلی دوست داشتم.اخره شوک بود.

پایان Se7en واقعا غافلگیرکننده بود، مثل پایان The Game که فینچر بعد از اون ساخت.

ر و ز ب ه یکشنبه 19 مهر 1388 ساعت 19:41

ممنون بابا رفیع..

اون که درست ولی خوب من اضافه کردم یه سلسله چیزهایی رو ولی هنوز تو برگ (برای نمونه صادق هدایت) نمایش داده نشده.
گفتم شاید باید کار دیگه ای هم کرد یا همون پولی چیزی بریزی تو حساب.

دوباره میرم امتحان می کنم :)

نه کار دیگه ای نباید کرد، اما ممکنه در حد سه روز طول بکشه تا اطلاعات جدید روی سایت نمایش داده بشه...

محسن شنبه 18 مهر 1388 ساعت 22:44 http://filmamoon.blogsky.com

اتفاقن نظر من درمورد فیلم هندی برعکس نظر شماهاست. اگر تماشاگر حرفه ای فیلم هندی باشین می بینین که اتفاقات توی فیلم از تعداد انگشتای دست تجاوز نمی کنه و کافیه یک کمی از فیلمو ببینین که تا ته فیلم بیاد دستتون. هیچ پایانی در هیچ فیلم هندی غیر منتظره نیست. شماها فیلم هندی باز نیستین و نمی دونم سراغ این کارگردانایی مثل پولانسکی و دیوید لینچ و اینا میرین که اصلن کارشون اول و آخرش معلوم نیست.

تعداد فیلم های هندی که تابحال دیدم از ده تا بیشتر نیست! اصلا دقیقا یادمه چه فیلم هایی رو دیدم:

سنگام، شعله، آقای ۴۲۰، فدای برادر، دیسکو دنسر، عمر اکبر آنتونی، کوچه کوچه هو تا هه!

آها، با یه فیلم دیگه که گویندا بازی می کرد اولش کور بود، بعد که این خوب شد دختره کور شد! اسم فیلم یادم نیست!

همین!

ر و ز ب ه شنبه 18 مهر 1388 ساعت 19:17 http://hazrat-eshgh.com

گرفتم ولی هنوز ندیدم. امشب اگه ابر و باد و مه خورشید و دینامیک بذاره حتمن می بینم.
یه دوست خوبی از گونه شما معرفی کرد..این رفیع پیتز کیه حالا چه فامیل بدجوری داره! ایرانیه ؟؟

+ راستی نمی دونی میشه تو IMDB رزومه افراد رو تصحیح یا اضفه و کم کرد ؟؟ باید حتمن پول واریز کرد یا همین طوری میشه؟ من چند تا عکس مکس گذاشتم واسه برگ صادق هدایت یا رزومه شجریان رو کامل کردم ولی هیچ نشد که نشد!

رفیع پیتز (Rafi Pitts) متولد 1346 مشهد هست ولی با شروع جنگ از ایران به انگلستان رفت و اونجا در رشته فیلم و عکاسی تحصیل کرد. اولین فیلمش فصل پنجم بود که بر اساس داستانی از بهرام بیضایی ساخت...

توی IMDB هم اول از همه باید رجیستر کنی. یعنی وقتی وارد سایت می شی به اسم خودت وارد بشی که بتونی مثلا به فیلم ها امتیاز بدی (که اینکار مجانی هست)، برای اضافه کردن/حذف یا تصحیح اطلاعات مربوط به هر شخص هم کافیه با همین username و password سایت login کنی (من خودم تابحال اطلاعات زیادی رو اضافه یا اصلاح کردم).

فقط برای استفاده از قابلیت های IMDB Pro باید مبلغی رو سالیانه پرداخت کرد.

ر و ز ب ه شنبه 18 مهر 1388 ساعت 13:09 http://hazrat-eshgh.com

تازه رفتم از اون لینک روزانه شما (صد پوسترر برتر) دیدم فیلم رستگاری رو که اصلن پوستر فیلم هم همون صحنه است؟؟؟
جالب شدااا :دی

بی ربط:
فیلم زمستان است که خانم میترا حجار بازی می کنند رو دیدین ؟؟

آره خیلی جالبه، من هم تابحال این پوستر فیلم رو ندیده بودم.

فیلم زمستان است (رفیع پیتز) رو هنوز ندیدم. شما دیدی؟

محمد شنبه 18 مهر 1388 ساعت 12:28 http://mohamed.blogsky.com/

فیلمای هندی هم میتونن نمونه های خوبی برا پایان غیر منتظره باشن.
یعنی اخر فیلم معلوم میشه که اون پسر و دختره اصلا از اول اشتباهی بودن.)) آدم هم کلی کیف میکنه و حالشو میبره!

اصلا فیلم های هندی رو نمی شه به هیچ وجه من الوجوه پیش بینی کرد. هر چیزی امکان داره اتفاق بیفته. دیگه وقتی موقع آواز خوندن یهو ۱۰۰ نفر از پشت درخت میان بیرون شروع می کنن رقصیدن، چه توقعی از پایان فیلم می شه داشت؟!

makeup جمعه 17 مهر 1388 ساعت 18:07

نظرت درباره گریم چیه؟منظورم برنامه صالح علاء هستش.

نه، کسی رو به این اسم نمی شناسم... درباره اسم دیگه ای که گفتی هم باید بگم خیر!
قصد دارم درباره گریم توی پست جداگانه ای بطور مفصل بنویسم. خصوصا اینکه این روزها گریم معنی سنتی خودش رو از دست داده و کاربردهای بسیار وسیعتری پیدا کرده.

خود خودش پنج‌شنبه 16 مهر 1388 ساعت 20:30

یادم رفت یه چیزی رو بگم،حس ششمم میگه...یه روز همدیگرو میبینیم...ولی بدون سو تفاهم...

ایشالله!

همون پنج‌شنبه 16 مهر 1388 ساعت 19:44

والا ما فیلم سر بقیه زیاد در میاریم شما کدومشو می پسندی.به کانال ۴ سلام برسون...خداحافظ

اتفاقا چند وقت پیش کانال ۴ سراغتو می گرفت!

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 16 مهر 1388 ساعت 19:41

خوب باید اعصاب اون یکیشو هم داشته باشی داداش..
از کانال ۴ چه خبر؟

ما برای هر جور پایانی پایه ایم داداش!

محسن چهارشنبه 15 مهر 1388 ساعت 22:17 http://after23.blogsky.com/

من پایان بدل خیلی شوکه ام کرد. ساخته مارتین ریت. جزییاتش یادم نیست.هنرپیشه در پایان فیلم توی اتاقش در هتل یک بطری مشروب رو گرفته بود توی بغلش و راه میرفت و با خودش آهنگی زمزمه می کرد و این یعنی خیلی آرامش. دوربین جلوتر از اون حرکت کرد و چرخی توی اتاق زد و در مقابل پنجره متوقف شد. پنجزه باز بود و باد پرده رو تکون میداد و بطری مشروب در حالیکه یک قلپ ازش کم شده بود کنار پنجزه بود. آرتیست خودشو از پنجزه انداخته بود بیرون. من همه جور عاقببتی براش پیش بینی می کردم غیر از این.

من این فیلمو ندیدم اما از توصیفی که کردین می تونم کاملا صحنه رو تجسم کنم.

ر و ز ب ه چهارشنبه 15 مهر 1388 ساعت 20:07 http://hazrat-eshgh.com

من با Momento حال کردم ولی از پایانش نه اون اندازه که خیلی برام لذت بخش بوده!

درست به یاد ندارم ولی پایانی که الان به یاد می یارم که خیلی خیلی ازش لذت بردم.

- یکی اون صحنه "رستگاری در شاوشنک" که پس از اون همه سینه خیز حرکت کردن در لوله طویل فاضلاب از اون در اومد و پیراهنش رو در آورد و رو به آسمان فریاد زد.. این خیلی به من حال داد.

یه جورایی یه صحنه هست که میشه اونم تو پایان گذاشت ولی خوب نبود پایان فیلم. تو فیلم "اگه می تونی منو بگیر" زمانی که تو هواپیما لیونارد دستگیر شده بود و درخواست W.C کرد و از دستشویی از هواپیما بیرون اومد تا تنها بره و مادرش رو ببینه!

+ یادم اومد می یام می ذارم.

اون صحنه رستگاری در شاوشانک که اصلا یکی از به یادماندنی ترین سکانس های تاریخ سینماست...

آدم وقتی فکر می کنه می بینه تعداد فیلم هایی که از پایان غیرمنتظره شون لذت برده بیشت از چیزیه که فکرشو می کرده...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد