پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

اهمیت نحوۀ شروع یک فیلم

دیدین بعضی ها که حرف می زنن آدم از اول تا آخر با دقت و لذت بهشون گوش می کنه، اما بعضی هام انقدر یخ و یکنواخت حرف می زنن که بعد از شنیدن سه کلمۀ اول تا آخر حرفشو می خونیم و باید در و دیوار رو نگاه کنیم تا صحبتش تموم بشه!

این موضوع دربارۀ فیلم ها هم صدق می کنه. بعضی فیلم ها – به قول یکی از دوستان – همون اول چنان مشتی بهمون می زنن که تا آخر می افتیم روی صندلی و از جامون تکون نمی خوریم، اما بعضی فیلم ها هم هستن که می شه وسطش بلند شد رفت دو تا ایمیل جواب داد و برگشت!

چند شب پیش یه فیلم انتخاب کردیم ببینیم به اسم Frequently Asked Questions about Time Travel محصول ۲۰۰۹، یه فیلم کمدی دربارۀ سفر در زمان. اتفاقاً این فیلم امتیاز بالایی هم گرفته... اما بعد از بیست دقیقه انقدر حوصله مون سر رفته بود که استاپ رو زدیم، فیلم رو در آوردم و مستقیم انداختم توی سطل! (با عرض پوزش از تمام دست اندرکاران فیلم، اما وقتی نتونی ظرف ۲۰ دقیقه من بیننده رو راضی کنی همین بلا سرت میاد!).

بعدش یه فیلم دیگه گذاشتیم به اسم Mouth to Mouth محصول ۲۰۰۵ کانادا، یه فیلم کم خرج مستقل با بازی Ellen Page دربارۀ دختری که از خونه و مادرش می بره می زنه به خیابون تا زندگی آزادانه و راحتی رو تجربه کنه...

این فیلم با اینکه داستان هیجان انگیزی نداشت و در بعضی صحنه ها (بخاطر کمبود بودجه) نورپردازی ضعیف بود، اما تا آخر ما رو با خودش همراه کرد... زندگی چند جوان خیابانگرد که برای رسیدن به دنیای مورد علاقه شون تلاش می کنن، انقدر واقعی و ملموس بود که می شد کاراکترهای فیلم و اعمالشون رو درک کرد.

در مجموع به نظر من شروع و پایان یک فیلم (در واقع یک فیلمنامه) مهمترین بخش های اونه. شروع باید انقدر قوی باشه که بیننده رو مشتاق به همراهی کنه و پایان هم چنان کارشده و منطقی که جای هیچ سوالی باقی نذاره.

نظرات 16 + ارسال نظر
حمیدررضا پنج‌شنبه 9 مهر 1388 ساعت 13:23

این حرف درستیه که شروع و پایان یک فیلم خیلی مهمه و اگه فیلمی با یک صحنه قوی شروع شد ادم دوست داره تا اخرش را ببینه مثل فیلم amellieکه سکانسهای شروع و پایانش به تنهایی هدف کلی فیلم رو نشان میداد.ولی همیشه یک شروع خوب نوید یک فیلم سرتاسر خوب را نمیده.مثلwatch manکه اون شروعه رویایی نویده یک فیلم تارانتینویی مثلsincityرو میداد ولی روند داستان اصلا اینطور نبود.

کاملا درسته. فیلمی توی همین پست درباره اش نوشتم هم دقیقا همینطور بود. سکانس افتتاحیه عالی بود، اما بعد از اون آنچنان افت پیدا کرد که مجبور شدیم فیلم رو عوض کنیم!

ترانه دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 17:49 http://taranehmb.blogsky.com

دیگه هر کی که شد. هر موقع که شما تونشتید.

OK

فرشته دوشنبه 6 مهر 1388 ساعت 06:28 http://freshblog.blogsky.com

بعضی موقع ها فیلم ها و یا داستانها شروع خوبی ندارن و میشه گفت که سروع فیلم از اواسط فیلمه و تا اون لحظه بیننده رو جذب نکرده! مثلme and marley.
از دید من این مدل سناریو ها به درد سریالها می خورن . خیلی ها شروع خوبی دارن اما پایان چرت ! آآآآآآآآیییییییی می سوزی که نشستی این فیلمو دیدی ! هر چند در طول فیلم لذت بردی اما نتیجه ای نگرفتی و داستان توی ذهنت باز مونده!

درسته، الگوهای جا بنداز راه بنداز به درد سریال می خورن، اونم سریال های ایرانی!

ترانه یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 17:33 http://taranehmb.blogsky.com

سلام و غیره و غیره!

اون که صد در صد! دم به دقیقه هم میگه زاک افرون زاک افرون!

رومئو کیفیتش عالیه! عصر یخبندان سه هم همین طور! عالین! یکیش رو برنامه بریزیم با هم ببینیم.

اوکی.

کی؟

محمد یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 12:13 http://mohamed.blogsky.com/

حسام اصلا بعضی فیلما مستقل از سال تولیدشون یا جلوه های ویژشون یا بازیگراشون و یا هر چیز دیگه آدم رو از این دنیای لعنتی جدا میکنن و میبرن با خودشون. این فقط یه حسه! اکثر وقتا وقتی یه فیلم قشنگ میبینم دلم میسوزه برا منتقدا یا آدمایی که سواد سینماییشون زیاده! چون به جای دل دادن و همراهی با فیلم دنبال بیشتر کردن سوادشون هستن و کلی نقطه ضعف و قوت تو فیلم پیدا میکنن! به نظر من غافل میشن از اون لذت خاص تماشای یه فیلم بدون قضاوت.
حالا تو راجع به فیلم گفتی من همین حس ماندگاری و کهنه نشدن رو راجع به بعضی بازیگرا هم دارم.انگار صد ساله میشناسمشون و واقعا واقعا دوسشون دارم.
بازیگر محبوب همیشگی من لیلا حاتمی. هر چی هم تو اسم بازیگرای هالیوودی برام بیاری وقتی یه فیلم از خانم لیلا حاتمی میبینم اصلا تا 2 ساعت از این دنیا جدا میشم.عاشق بازیشم مستقل از فیلم و شروع و پایانش! ببخشید بابت پر حرفی.)

مشکل منتقدهای سینمایی یا کسانی که سواد سینمایی بالایی دارن اینه که خیلی سخت از یه فیلم لذت می برن... در صورتیکه می شه با چشم پوشی (یا اصلا متوجه نشدن) خیلی از معایب یک فیلم بطور کامل ازش لذت برد، حتی فیلم های درجه ۲!

پیشنهاد می کنم فیلم بی پولی رو حتما توی سینما ببین.
کارگردانش حمید نعمت الله هست که قبلا فیلم خوب بوتیک رو دیدیم و بهرام رادان و لیلا حاتمی هم بازیگرهای اصلیش.

ر و ز ب ه یکشنبه 5 مهر 1388 ساعت 11:17 http://hazrat-eshgh.com

به یاد و غصه و نمی دونم همه چیز استاد مشکاتیان به روز شدیم !!

اومدیم!

ترانه شنبه 4 مهر 1388 ساعت 20:15

سلام علیکم ورحمت الله!
مدرسه انقدر خوبه! جای همتون خالی اصلا انگار نه انگار اومدیم مدرسه! همش داریم حرف می زنیم!

پس برام 17 again رو بزار کنار. یکی از دوستام مخ من خورد از بس اسم این فیلم رو آورد! میگه برام بیارش!

راستی رومئو رو دیدی؟ دیدی چقدر با نمکه؟

السلام علیک و رحمت الله برکاته عجل فرجه الشریف!

باشه برات میارم، دوستت احتمالا بخاطر این پسر خوش تیپه که توش بازی می کنه فیلمو می خواد! به چشم برادری بد چیزی هم نیست بالام جان!

رومئو رو ندیدم، یعنی کیفیت خوبش دستم نیومده هنوز. داریش مگه با کیفیت خوب؟؟؟

دارا شنبه 4 مهر 1388 ساعت 17:09

ته نظر شما این مطلب درمورد زندگی آدم ها هم میتونه صادق باشه؟

می تونه صادق باشه.
مثلا بعد از ۲۰ سال اگه دید زندگیش بی مزه اس و حوصله اش سر می ره می تونه به مبارکی و میمنت خودش رو حلق آویز کنه (که معادل همون انداختن فیلم توی سطل آشغاله!)

ترانه شنبه 4 مهر 1388 ساعت 17:06 http://taranehmb.blogsky.com

سلام!

آخه بعضی فیلما هستن همه جاشون جذابه! حالا ممکنه از نظر سینمایی 2 نمره بیشتر نگیره ها! ولی به قول دوستمون تا تیتراژ آخر آدمو جذب می کنه! مثلا نمی دونم میرورز رو دیدی یا نه ولی من که خیلی جذبش شده بودم! حتی فجیع ترین جاهاش هم با چشم های اندازه نعلبکی نگاه می کردم! درباره الی هم نرفتی ولی اونم دقیقا آدم هنوز وسط تیتراژ سر در گمه. شروعش هم عالیه. فیلم man in the iron mask هم شروع خوبی داشت به نظر من! فاینال فانتزی دو هم خوب بود شروعش! من با این که زبانش نمی دونم ژاپنی بود یا چینی یا کره ای، به هر حال تا لحظه آخر دیدمش!

راستی عصر یخبندان سه رو دیدی؟ انیمیشن رومئو رو چطور؟ جفتشون رو دارم. خواستی دفعه بعد برات بیارم.

سلام علیکم ترانه خانوم!
مدرسه چطور بود؟

فیلم 17Again هم از همینجور فیلمهاس، آدم همینجوری الکی تا آخرش رو نگاه می کنه!

Ice Age 3 رو برام کپی کن، انیمیشن 9 هم اگه اومد دستت برام بذار کنار please!

محمد شنبه 4 مهر 1388 ساعت 14:39 http://mohamed.blogsky.com/

آره حسام! این فیلم برا من یه حس نوستالژیک داره. یادمه اولین باری که بانو اومد خونمون قبل از ازدواج با هم چند تا سکانس از این فیلم رو دیدیم. من هنوزم رو دست سکانس دفن کردن پدرش رو ندیدم. واقعا فوق العادست.

نمی دونم چرا بعضی فیلم ها روی ما اثر موندگار می ذارن و انگار اصلا هیچوقت کهنه نمی شن، برای بار صدم هم که می بینیم باز هم همون حس دفعه اول بهمون دست می ده.
شاید بخاطر شرایط خاصی باشه که اولین بار فیلم رو می بینیم، شاید نقبی به خاطرات گذشته یا ضمیر ناخودآگاهمون می زنن... نمی دونم.

محمد شنبه 4 مهر 1388 ساعت 13:03 http://mohamed.blogsky.com/

خود من هم همینطورم. اگه شروع داستان برام جذاب باشه و احساس کنم حرفی برا من داره حتما بقیش رو هم میبینم.ولی اگه همون اول جذبم نکنه وقتم رو براش نمیذارم.
واقعا بعضی فیلما هستن که ادم رو وادار میکنن حتی تیتراژ آخر فیلم رو هم ببینه! طعم گیلاس! مرد خانواده! سه شنبه ها با موری!braveHeart! سنتوری!

و البته سریال های تلویزیون با صدای امیر تاجیک و دوستان در تیتراژ پایانی!

یادمه تو خوره فیلم Braveheart بودی، هستی هنوزم؟!

تینا شنبه 4 مهر 1388 ساعت 09:52

با همه ی چرندیاتی که دست اندرکاران فیلم در طول اون یک ربع اول فیلم به ما تحویل دادن ولی اون صحنه ی اول فیلم که بازیگر اصلی توی لباس فضانوردی داشت به زور بچه ها رو می خندوند و اخر هم گریه همشون رو در اورد یه کممممممم با نمک بود....

آره اون یه سکانس بد نبود، اما بعدش که رفتن توی کافه شروع کردن به حرف زدن دیگه خیلی مزخرف شد... خصوصا اینکه قرار بود تقریبا تمام فیلم توی همون کافه بگذره!!!

گیلناز شنبه 4 مهر 1388 ساعت 02:51

سلام آقا حسام...خوبی؟ خوش میگذره؟ دیگه حالی از ما نمی پرسین...قبلنا بیشتر سرکشی می کردین به کوچیکترا...

به هر حال ه جا که هستین شاد و سلامت باشید..به خانومتونم سلام برسونین :)

سلام. مرسی از لطفتون. شما خوبین؟
والله ما که هستیم، شما تشریف بردین ممالک خارجه دیگه فعالیت فرهنگی هنری انجام نمی دین.

آسمانی جمعه 3 مهر 1388 ساعت 13:15 http://www.asmanii.blogfa.com

سلام
چه جالب نظرتون رو قبول دارم چند روز پیش من و دوستم هم در هنگام دیدن یک فیلم همین حس رو داشتیم و ناچار به تعویض فیلم شدیم

کاش می نوشتی چه فیلمی که ما اصلا نریم سراغش.

محسن جمعه 3 مهر 1388 ساعت 10:08 http://after23.blogsky.com/

بعضی از فیلما شروعشم خوبه. تو رو مینشونه که نگاش کنی. ولی سکانس درخشانش که تموم میشه تو رو آویزون ول میکنه که مثلن بره سراغ توضیح همین سکانس در بقیه طول فیلم. ولی توی این توضیحات حوصله ات سر میره و آخرشم نگاه نمیکنی که از قضیه سر در بیاری. انگاری کارگردان و فیلمنامه نویس و همه و همه تمام زورشون میزنن که شروع خوب باشه. حتا تهیه کننده هم نصف بیشتر سرمایشو توی همون سکانس خرج میکنه.

اگه فیلم رو سه قسمت در نظر بگیریم (شروع، بدنه، پایان)، هر قسمت اهمیت خودش رو داره. مثلا اگه شروع خوب باشه و بدنه ضعیف خب معلومه ما هم حوصله مون سر می ره.
از طرف دیگه فیلم هایی هستن که شروع و بدنه خوبی دارن اما پایان فیلم انقدر مزخرفه که همه چی رو خراب می کنه. نمونه های زیادی هم می شه نام برد که در این دسته قرار بگیرن.
در مجموع فیلم باید میزانسن خوبی داشته باشه و همه چی سر جای خودش باشه تا بیننده لذت ببره. فیلم های اسپیلبرگ، پولانسکی و کوبریک نمونه بارزشون هستن.

backdoor پنج‌شنبه 2 مهر 1388 ساعت 23:17

من جزو کدوم دسته هستم؟

جزو اون دسته!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد