پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

افکار بعد از نیمه شب...

1-      یه وقتایی همه چیز دست به دست هم می دن تا یه برنامه ای به بهترین شکل ممکن اجرا بشه، اما لحظۀ آخر با یه حادثۀ کوچیک همه چیز می ریزه به هم... اونوقته که آدم تا عمق فیها خالدونش می سوزه!

2-      برف نمیاد. بازم تابستون کمبود آب داریم... اصلاً ما همیشۀ خدا یه چیزیمون کمه: تابستونا آب و برق، زمستونا گاز... بنزین و جای پارک و هوای سالم و اعصاب راحت و غیره که بماند!

3-      من از بچگی اخبار تلویزیون رو با نوار غزه و کرانۀ باختری رود اردن و فلسطین می شناختم... این روزا اون طرفها و این طرفها اتفاقاتی داره می افته که معلوم نیست آخرش به کجا ختم بشه، اما امیدوارم اینبار برای همیشه قال قضیه رو بکنن... (عجب شرایطی رو دارن تحویل اوباما می دن... خوب بلدن چطور در مواقع ضروری جنگ راه بندازن)

4-      دارم کتاب کافه پیانو رو می خونم، یکی از معدود کتابهای ایرانی که ازش واقعاً خوشم اومده. بخونینش!

5-      جشن شروع سال نو میلادی رو می دیدم در کشورهای مختلف... از ژاپن تا نیویورک. بی پدرها عجب جشنی می گیرن! لحظۀ سال تحویل خودمون که می شه یه مجری چفت و چغور میارن می شونن جلوی دوربین که با گردن کج و لحن غصه دار بگه: در این لحظات روحانی (!) یادی بکنیم از مریض هایی که روی تخت های بیمارستان خوابیدن و نمی تونن کنار خانواده شون باشن، همینطور خانوادۀ معظم شهدا و جانبازان،...

6-      تعداد بازدیدکنندگان وبلاگ داره به صدهزار می رسه، دارم فکر می کنم یه برنامه ای برای بازدید کنندۀ صدهزارم پیاده کنم، اما هنوز نمی دونم چی!

نظرات 13 + ارسال نظر
مهدیه شنبه 21 دی 1387 ساعت 02:06 http://badoom.blogsky.com

عیب نداره که من به افکار بعد از نیمه شب دیر رسیدم. مهم اینه که الان هم بعد از نیمه شبه :))
می گم که این کافه پیانو که نوشتید خوبه منم اون موقعی که می خوندمش حس خوبی داشتم راستش ولی بعد از خوندن کتاب بعد از اینکه گفت با شهروند امروز به شرط گرفتن پول مصاحبه می کنه و خلاصه یه کم جوگیر شدنش احساس بدی نسبت به نویسنده اش پیدا کردم برای همین الان دیگر کافه پیانو رو اونقدر ها هم دوست داشتنی نمی دونم ولی هنوز خووندنی چرا.
می گم این بلاگ اسکای هر چند ماه یه باز تعداد بازدیدکننده های شما رو هم یه هزار دو هزارتاشو می خوره یا نه؟

من چندتا از مصاحبه های نویسنده اش رو خونده ام و فکر می کنم از نحوه نگارش و بیانش هم مشخصه اخلاق خاصی داره که شاید برای خیلی ها غیرقابل تحمل باشه.
یه بار همون اوایل تا رسیدم به هزار و دویست سیصد، هزار تا از تعداد بازدیدکننده هام کم کردن ولی بعدش دیگه اتفاق نیفتاد.

احسان پنج‌شنبه 19 دی 1387 ساعت 13:11 http://nagofteh-ha.blogsky.com

به نظر من بهترین برنامه برای نفر ۱۰۰۰۰ ام اینه که به بعدی ها لطف کنی و وبلاگت رو در جا تعطیل کنی!
تازه.... مرد می خوام بفهمه نفر ۱۰۰۰۰۰ ام کیه... باهات شرط می بندم اخرش اسم دختر قرمز در میاد!!! عین قرعه کشی بانک ها

نه خیر! ممکنه اسم عمو دربیاد. مثل قرعه کشی ها و مسابقات قبلی!

تینا دوشنبه 16 دی 1387 ساعت 18:34

اآخ آآخ ...نگو که دلم خون.....

ولی خوب جبرانش کردیم ها!!!! ;)

یکم وقتشو بیشتر کنید!:-؟؟

:)

سیامک یکشنبه 15 دی 1387 ساعت 15:11 http://morghegereftar.persianblog.ir

ممنون که وقت گذاشتی، خوندی و نقد کردی.

بازم خیر سرت!

آراد یکشنبه 15 دی 1387 ساعت 13:44

من فقط می خواستم بگم برا صد هزارمی رو من حساب نکن
خیلی گرفتارم

من برای هیچی روی تو حساب نمی کنم!

سیامک شنبه 14 دی 1387 ساعت 15:57 http://morghegereftar.persianblog.ir

به روزم.

خیر سرت!

ترانه شنبه 14 دی 1387 ساعت 14:22

پس قطعا خودمم. یک فیلم دیگه برام بزن!(یکی نیست بگه چرا انقدر از خود راضی می نمایم؟!)راستس چرا برف نمی آد؟ باید یه نظر سنجی در این مورد راه بندازیم!

درباره نباریدن برف از کی نظر بسنجیم؟! سنجیدن نداره که، خب نمیاد دیگه! بهتر!!!

ترانه شنبه 14 دی 1387 ساعت 10:15

یعنی کل دست اندر کاران فیلم و ... با پذیرش مهمان.

من گفتم برای نفر صدهزارم، نه برای یه کامیون آدم!

فرشته شنبه 14 دی 1387 ساعت 02:59 http://freshblog.blogsky.com

من که شنیدم برف اومده که؟

اینجا از جنگ فلسطین فقط به یک اخبار یک روزه اکتفا شد.

ما جشن سال نو رو از نزدیک نگاه کردیم و یا بهتر بگم کیف کردیم هر چند کوتاه بود ولی اینقدر باشکوه بود که همیشه توی یادت می مونه بعد از تمام شدن جشن به احسان گفتم :
دلم برای خودمون می سوزه که زمان تحویل سالمون در کردن یک توپ و آهنگ نوروز رو هم ازمون دریغ می کنند!!!

راستی این افکار نیمه شب تو دیگه به درد ما نمی خوره چون برای ما میشه ... افکار سر ظهر .... ((-;

اتفاقا این یکی رو سر ظهر خودمون نوشتم که دقیقا می شه نیمه شب شما!
برف هم اینجا اومد اما به اندازه سه چهار ساعت بعدش هوا بهاری شد چه جور!

عمو شنبه 14 دی 1387 ساعت 02:03

ببین دیدی پلاک خونه ها رو ۱+۱۲ مینوشتند که ۱۳ ننوشته باشند؟ تو هم همینجوری ۱۰۰۰۰۰ رو ردش کن بره پی کارش...

در مورد برنامه های کودک که ما هر وقت برنامه های کودک وطنی رو برای بچه ها میذاریم جفتشون فرار میکنن! یه سیبیل کلفت با کت شلوار سیاه میاد میخواد برای بچه ها برنامه اجرا کنه! نه رنگی و رونگی نه حرکات موزون نه موزیک! حالا هم که غزه و اینا هم اضافه شده...

محسن جمعه 13 دی 1387 ساعت 23:48 http://after23.blogsky.com

آقا اجازه؟ اولن ما تا فیها خالدونمون می سوزه اگه جایزه ای برای صدهزارمین بازدید کنند بگذاری و ما برنده نشویم.
ثانین اگر بخواهیم به غزه چیزی بگوییم وبلاق وزین شما را ف ی ل ت ر می کنند. لال بشویم اگر بخواهیم چیزی بگوییم.
اون لحظه شروع سال را نگو که مقامات جمهوری اسلامی از بیخ و بن عزا دارند چون مجبورند شروع سال نو خورشیدی را جشن بگیرند. این تافته های جدا بافته از خداشون بود می توانستند اول محرم را هر ساله جشن بگیرند ولی شتر سواری دولا دولا نمیشود. سال قمری با عزا شروع می شود یعنی باید گریست. و اگر بخواهی هم عزا بگیری هم جشن بگیری اون وقته که هیهات من الزله میشه.

افکار بعد از نیمه شب ما اغلب درباره غزه بود بعدش دیدیم خیلی فیلتربرانگیز شده خودمان خودمان را سانسور کردیم!

ترانه جمعه 13 دی 1387 ساعت 15:17 http://taranehmb.blogsky.com

سال نو مبارک.در ضمن برای برنامه ای که داری یه نظر سنجی راه بنداز اونقت می فهمی.آها!!!!فهمیدم.هممونو دعوت کن خونتون چند تا فیلم ببینیم.از جمله آخرین فیلم اسطوره سینمایی!

همه مون یعنی دقیقا کیا؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد