پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یادداشتی بر فیلم ایندیانا جونز و قلمرو جمجمه بلورین

سه گانۀ ایندیانا جونز که بین سالهای ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ توسط استیون اسپیلبرگ ساخته شدن از بهترین آثار ژانر Action/Adventure و به مفهوم واقعی کلمه هنر "سرگرمی" با مدیوم سینما هستن.

من بارها و بارها این فیلم ها رو دوره کرده ام و از هیجان و طنز موجود در اونها لذت برده ام. وقتی چهار/پنج سال پیش شنیدم که قراره قسمت چهارم این مجموعه ساخته بشه به نوعی نگران شدم. نگران اینکه مبادا قسمت چهارم طوری باشه که خاطرۀ خوب سه قسمت قبل رو از بین ببره (اتفاقی که معمولاًٌ برای فیلم های چند قسمتی رخ می ده).

بعد از ده ها بار بازنویسی فیلمنامه توسط David Koepp، بالاخره بعد از بیست سال طلسم ساخت چهارمین قسمت ایندیانا جونز شکسته شد و این فیلم ۲۲ می ۲۰۰۸ به نمایش دراومد و تا امروز در حدود ۷۸۰ میلیون دلار فروش کرده و در جایگاه بیست و پنجم پرفروشترین فیلم های تاریخ سینما قرار گرفته.

داستان فیلم (که از لحاظ زمانی بیست سال بعد از آخرین قسمت ایندیانا جونز رخ می ده) دربارۀ تلاش یک سری مامور سازمان جاسوسی شوروی هست که قصد دارن جمجمۀ کریستال رو به دست بیارن و اون رو سر جاش (جایی در کشور پرو) برگردونن تا طبق افسانه های باستانی به قدرتی بی پایان دست پیدا کنن...

به نظر من ساخت قسمت چهارم این مجموعه یک موفقیت محسوب می شه. فیلم هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ داستانی به شکلی موثر پیش می ره و در همراه کردن بیننده بسیار موفق عمل می کنه. بعضی سکانس ها – مثل سکانس های تعقیب و گریز ایندیانا جونز با آدم بدهای فیلم – هیجان بسیار زیادی داره و در عین حال فیلم پر از طنز کلامی و تصویریه.

یانوش کامینسکی سعی کرده سبک فیلمبرداری مجموعه رو رعایت کنه و موسیقی متن هم – با اندکی تفاوت – همون موسیقی معروف فیلم های ایندیانا جونز هست که جان ویلیامز ۲۷ سال پیش ساخته بود.

شاید تنها مشکل فیلم – از نظر بعضی بینندگان – نحوۀ پایان فیلم و سکانس نهایی باشه. این موضوع که کسی از چنین پایانی راضی باشه یا نه برمی گرده به عقاید و نظرات شخصی هر بیننده. اگر کسی قبول کنه که در حال تماشای یک اثر سینمایی در این ژانر بخصوص هست، پایان فیلم هم براش باورپذیر می شه. اگر نظر شخصی خود من رو بخواین، فکر می کنم چنین چیزی کاملاً محتمله و امکان داره روزی با چشم های خودمون چنین چیزی رو ببینیم...

بازی هریسون فورد در نقش ایندیانا جونز – که حالا دیگه خیلی پیر شده – بهتر از حد انتظارم بود و از بازی کیت بلانشت در نقش مامور خشن KGB خیلی لذت بردم. Shia LeBouf در نقش مات ویلیامز خوب بود ولی ای کاش River Phoenix در سال ۱۹۹۳ و در ۲۳ سالگی نمرده بود و می تونست (همونطور که قرار بود) این نقش رو بازی کنه.

در مجموع باید بگم "ایندیانا جونز و قلمرو جمجمۀ بلورین" فیلمیه که انتظار من رو از دیدن قسمت چهارم یکی از سه گانه های محبوبم برآورده کرد.

نظرات 3 + ارسال نظر
گلناز دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 16:30

من چون فیلمشو ندیدم پس نمیتونم نظر بدم.برای همین یه شب به اتفاق تینا جون میاییم خونت تماشا!!!! اون وقت نظر خودمو اعلام میکنم.

شما لطف می کنین!

تینا دوشنبه 11 شهریور 1387 ساعت 13:01 http://redlife.blogsky.com/

خیلی خوبه که توی این کار موفق بودن...چون همون طور که خودتم گفتی قسمت آخر فیلم های چند قسمتی اگر خوب ساخته نشن اثر قسمت های اول رو هم از بین می برن.معمولا این طور بوده , مخصوصا توی فیلم های کمدی!!!!!
حالا این قسمت آخر بود یا داستان هنوز ادامه داره؟؟؟

به احتمال زیاد قسمت آخریه که اسپیلبرگ ساخته. ولی شاید بعدها کارگردان های دیگه باز هم قسمت های جدیدتری بسازن.

محسن یکشنبه 10 شهریور 1387 ساعت 22:02 http://filmamoon.blogsky.com

این همون فیلمی بود که تو حاضر نشدی نسخه رو پرده ای رو با نسخه اوریجینالش عوض کنی. حالا ببینم تو نسخه اصلی رو دیدی؟ خبیث؟

اوریژینال که نه، نزدیک به اوریژینال!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد