پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

اسکلتی با لباس سیاه و داس دسته چوبی (۱۳۷۹)

فیلمنامه: بر اساس طرحی از یه دوست اینترنتی (از هلند) نوشته شد. داستان اولیه توی توالت عمومی اتفاق می افتاد که من تبدیلش کردم به کتابخونه، بعدش هم سالن نمایش.

فرمت: قصد داشتم فیلم رو بصورت زنده (Live Action) بسازم که به خاطر نبود تجهیزات لازم، به فکر انیمیشن افتادم.

نرم افزار: Autodesk 3D Max

زمان: برای هفت دقیقه انیمیشن چهار ماه کار کردیم.

سخت ترین قسمت کار: جدای از ساخت خود انیمیشن، خیلی بیشتر از چیزی که انتظار داشتم زمان و انرژی صرف صداگذاری شد.

جشنواره: این فیلم در جشنواره های داخلی و خارجی زیادی شرکت کرد... اما هیچ جایزه ای نگرفت!

استفاده: با این فیلم به عضویت دائم انجمن آسیفا (صنف انیمیشن سازان در خانۀ سینما) دراومدم و از مزایای نه چندان زیادش استفاده کردم! بهترینش این بود که هر سال یک یا دو سری بلیت جشنوارۀ فجر رو برای سینمای هنرمندان بهمون می دادن، بقیه اش جلسه بود و همایش و نمایش فیلم.

سوء استفاده: تیتراژ این انیمیشن بارها تغییر کرد و در دانشکدۀ صدا وسیما بعنوان پروژۀ کارشناسی ارشد خیلی از دانشجوها به اساتید گرامی تقدیم گردید. جالب اینکه همیشه هم 18 گرفت، نه کمتر نه بیشتر!

نظرات 12 + ارسال نظر
فرشته یکشنبه 30 تیر 1387 ساعت 12:30 http://freshblog.blogsky.com/

چند وقت پیش با احسان یاد این اثر تو رو کردیم...
توی برنامه شاکا شاکا... یه دوربین مخفی بود توی سوپر مارکت که مشتری پشت سرش رو توی مونیتور می دید توی مونیتور یه اسکلت شنل پوش با داس پشت سر خودش می دید اما در واقعیت یه آدم معمولی پشت سرش وایستاده بود.......عکس العمل ادمهایی که باور کرده بودن و اینکه آخر عمرشون رسیده خیلی دیدنی بود.

منم اینو دیدم و یاد همین فیلم اسکلت افتادم!

گلناز سه‌شنبه 25 تیر 1387 ساعت 13:55

من هم این فیلمتو خیلی دوست دارم....راستی چرا دیگه نمیسازین. البته احسان که سرش شلوغه با تیم برتون ولی ما هستیم داداش ! ( موضوع همون قبض برق و اینا که خودت میدونی...)

احسان یکشنبه 23 تیر 1387 ساعت 23:46 http://nagofteh-ha.blogsky.com

بعد از ساخت این اثر بود که تیم برتون با من تماس گرفت گفت بیا میخوام عروس مرده رو بسازم...به حسام هم بگو بیاد...
یادت میاد حسام؟ ای وای.... چه روزگاری داشتیم با این تیم برتون نادون!

گیلناز یکشنبه 23 تیر 1387 ساعت 07:43

سلام...این هم یکی از فیلم هایی بود که تو اون مرور فیلم های دانشجویای علم و صنعت پخش شد...و جالب اینکه این یکی تا جایی که یادمه ۲-۳ دفعه تو یه روز رفت رو پرده :)...
و می تونم بگم که از بقیه فیلم هاتون بیشتر ازش خوشم اومد...اخه تخیل بهش میومد D:

محسن جمعه 21 تیر 1387 ساعت 08:01 http://filmamoon.blogsky.com

یک دفه هم که من اومدم از موسیقی متن این فیلم که از یکی از دوستای خوب خودمه تعریف کنم زدی تو ذوقم.

فرهاد پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 22:37

تصویری که من می بینم نه اسکلت توش داره...نه لباس سیاه و نه دسته چوبی...که اگه دسته چوبی بود چند دقیقه بعد اکران خاکستر می شد مگه اینکه جادوی پارس جادو جمبلی کرده باشه

از جادوی پارس هر چیزی برمیاد داداش!

تینا پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 14:55 http://redlife.blogsky.com/

اینها جمله هایی بود که همیشه تو ذهنم مونده و هر موقع تو ذهنم میاد با صدای خودته که با این برنامه های ...تغییر داده بودی و صدای احسان که روی شخصیت رضا صحبت میکنه , خیلی با نمکه...

تینا پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 12:25 http://redlife.blogsky.com/

اسکلت ـ جنس این دستمال توالت ها هم که روز به روز داره بدتر میشه , یه جوری میسازن که تا خیس میشه, میچسبه به دست آدم.
رضا ـ من خودم دستام رو تو هوا تَکان میدم با پشت شلوارم پاک می کنم.
.
.
اسکلت ـ اگه توی جشنواره ها فیلم هارو بدون اسم کارگردان و تهیه کننده به داورها نشون میدادن , نتایج خیلی فرق می کرد.
.
.

رضا ـ یه سوال دیگه!!
رضا ـ کامران آمدن تو را می بینه؟؟!!میبینه که تو به طرفش میری؟!
اسکلت ـ آره, هر کس فقط زمانیکه وقت مردنش باشه میتونه من رو ببینه.روش کار اینه...
رضا ـ اِه ه ...پس چرا من؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تو که همه فیلمنامه رو نوشتی اینجا!

پروانه پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 11:11 http://www.parvazbaparwane.blogspot.com

خوب تا همی جا هم تبریک داره.
حتمن شاهد دریافت جایزه های شما هم خواهیم بود.
.
آن قسمت سو استفاده از این فیلم که نمایانگر سواد قلابی دانشجویان کارشناسی ارشد دانشکده ی صدا و سیما است.

دانشجوی رشته آی تی داشتم که پروژه لیسانسشو می خواست با من انجام بده چون او را دوست بسیار خوبم معرفی کرده بود تصمیم داشتم حسابی نوشتن یک سیستم مالی رو بهش یاد بدم ولی تا توضیحات صورت مسئله رو و یک سری کپی از فرمتها گرفت هنوز پروژه شروع نشده رفت و نیومد . بعد با شیرینی فارغ التحصیلی اومد گفتم چی شد؟ گفت استادمون همونو قبول کرد.
به این نتیجه رسیدم استادا هم استاد نیستند.

آخه این استادها همون دانشجوهای چند سال پیش هستن که با کپی پایان نامه بقیه مدرک گرفتن!

سواد فارغ التحصیلان دانشکده صدا و سیما هم از روی برنامه های تلویزیون کاملا قابل محاسبه اس!

محمد پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 10:15

حسام مادر من هنوز تو رو با این انیمیشن میشناسه!
میگه همون دوستت که اون اسکلت بامزه رو ساخته بود!)

نمی دونم باعث افتخاره یا شرمندگی!

محسن چهارشنبه 19 تیر 1387 ساعت 23:53 http://filmamoon.blogsky.com

موسیقی متنشم خیلی قشنگ بود.

این فیلم موسیقی متن به اون معنا نداشت، بیشتر افکت صوتی بود و آوای ضربه ای. حتی تیتراژ آخر هم به ملودی نمی رسه و باز هم از افکت استفاده شده.

پت چهارشنبه 19 تیر 1387 ساعت 23:09 http://iampat.blogfa.com

چطور می شود این اثر ارزشمند حسام خان را دید؟

یه نسخه برات کپی می کنم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد