من دیروز عصر یه شعر از ایرج میرزا روی وبلاگم گذاشتم و امروز اومدم دیدم n تا کامنت دارم که توصیه شده این پست رو به دلایل امنیتی حذف کنم!
ما چون قبلاً در دوران دانشجویی ضربات انواع باتوم رو تجربه کرده ایم و با گاز اشک آور آشنایی کامل داریم اول یه کم پایداری نمودیم، اما نهایتاً به دلایل کاملاً اصلاح طلبانه دیدیم بهتر است پست را از بیخ و بن delete نماییم!
ما هنوز هم به آزادی در اندیشه، منطق در گفتگو و قانون در عمل پایبندیم، اما چاره ای نیست دیگه فعلاً اوضاع قاراشمیشه و هر سه محور فوق الذکر به زیبایی هر چه تمامتر اجرا نمی شه!
بنابراین اگر پست را خوانده اید که هیچ، اما اگر نخوانده اید خودتان بروید کتاب ایرج میرزا را یه جوری گیر بیاورید و در قسمت مثنوی ها سه صفحۀ اولش را بخوانید!
همینه که هست! مشکل داری برو یه وبلاگ دیگه رو بخون بیچاره!
ما که دیوان ایرج میرزا نداریم چه کنیم؟
ایرج میرزا باز کجا به احمدی نژاد توهین کرده که ایشون به مرده ها هم گیر دادند؟
لینک دیوان ایرج میرزا رو کامران لطف کرده و در همین کامنت ها گذاشته.
احمدی نژاد هم اصولا به همه گیر میده، اصلا اومده که گیر بده!
خوش حرکات است پدر سوخته در بیت یکی مانده به آخر جا افتاده
خیر سرت با این کامنت گذاشتنت!
ببینم اصلا اگه ما نه خودتو بخوایم نه کامنتت رو و نه بازیتو باید به کی بگیم؟!
کلاً متأسفم و برای اعتراض به این حرکت شنیع این غزل زیبا رو با مسئولیت شخصی، اینجا میذارم:
آب حیات است پدر سوخته
حب نبات است پدر سوخته
وه چه سیه چرده و شیرین لب است
چون شکلات است پدرسوخته
آب شود گر به دهانش بری
توت هرات است پدرسوخته
تا بتوانیش بگیر و بکن
صوم وصلاة است پدر سوخته
می نرسد جز به فرو مایگان
خمس و زکات است پدرسوخته
سخت بود ره به دلش یافتن
حصن کلات است پدرسوخته
تنگ دهان موی میان دل سیاه
عین دوات است پدرسوخته
احمد و از مهر چنین منصرف
خصم نحات است پدرسوخته
با همه ناراستی و بد دلی
قافیه هر چند غلط می شود
باب لواط است پدرسوخته
http://www.4shared.com/file/32265392/8036541a/Divan_Iraj_Mirza.html
ممنون!
ملت برین اینجا هرچی می خواین خودتون بخونین حالشو ببرین!
باید به یک چیز اعتراف کنم..این روزها بیشتر از اینکه از مطالب شما استفاده کنیم از کل کل های شما با دوست گرامیتون اقای احسان استفاده کردیم.به نظر من بد نیست یک گوشه از وبلاگ خودتون رو به این بخش اختصاص بدین.فکر کنم طرفداران زیادی پیدا کنه ...ولی خداییش خیلی باحالین ... یکی ندونه فکر می کنه چشم دیدن هم رو ندارین!!!
(((البته ببخشید که به مطلب مربوط نمی شه)))
ما اصولا چشم دیدن هیچکس را نداریم، احسان که جای خود داره!
چشم هر چی شما بفرمایید...
حالا خداییش باتوم خورده بودی؟...(حالا می شه فهمید مشکل این چند سالت از کجا نشات می گیره..طفلی حسام)
:)
کاش همون دوران جوانی در دانشگاه اون باتوم به کله مبارک فرود اومده بود که ما الان اینقدر مجبور نبودیم وقت سر وبلاگ حضرت عالی صرف کنیم...!
از این مسایل برای همه هم پیش میاد... من هم یک پست گذاشته بودم.... هیچ کس هیچ چی نگفت!!!
معمولا درباره پست های تو هیچکس هیچی نمی گه!
در ضمن، باتوم هم به کله مبارک فرود اومده که اینجوری شدم دیگه وگرنه هر کی یه کم عقل توی کله اش باشه دوستیشو با جنابعالی ۱۲-۱۳ سال ادامه نمی ده!
شرط عقل همینه....
یعنی کامنت من هم پرید؟ چه کامنت زیبایی هم بود. چقدر گوز را به شقیقه ربط داده بودیم. بشکنه اون دستتایی که کامنت برات گذاشتن که حذفش کنی.
مال تو که یه پست بود... ما یه وبلاگ داشتیم در مورد کوروش کبیر و دوران اون که نمی دونم چی شد که یکدفعه بسته شد!!؟؟!!
ولی خداییش ماها باید مراقب باشیم عموت راست می گه بابا ۲۰۰۸ و کاناد و تاگزیدو و این حرفا دیگه.........
از این آشغالهای(بیچاره) وبگرد زیاده بهشون اهمیت نده... برای من اوووووووووووووووووووووووه
با عرض ادب و احترام
از شما دوست عزیز دعوت میکنیم تا در سیستم کلیکی تک محصول شرکت نمایید و پس از بررسی شرایط با استفاده از این سایت کسب در آمد و پورسانت دریافت کنید
www.takmahsool.com/webmasters
با تشکر
اینم پیام بازرگانی وسط کامنت ها!
جالب بود!
من که خونده بودم؛ فکر کنم به اندازه کافی مقاومت کرده بودی!
بسیار کار بجائی کردی، من پستت رو از سرکار خوندم و فکر کردم وقتی بیام خونه حتما برات کامنت بذارم که پسر به جوونیت رحم کن! ولی وقتی رسیدم خونه دیدم خودت رحم کردی و احتیاج به کامنت من نیست!