پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یادداشتی بر فیلم Perfume: Story of a Murderer

از سالها پیش کتاب Perfume اثر نویسندۀ معروف آلمانی Patrick Susking توجه فیلمسازان بسیاری را به خود جلب کرده بود اما هیچکس جرات ساخت فیلم بر اساس آن را نداشت. هنگامی که فیلمنامه نوشته شد، آنرا برای کارگردانان بزرگی همچون اسکورسیزی، میلوش فورمن و کوبریک ارسال کردند اما هیچیک حاضر به کارگردانی آن نشدند. حتی کوبریک گفته بود "این کتاب قابل تبدیل به فیلم نیست".

داستان این کتاب دربارۀ پسر جوانی است که بطور ذاتی استعداد خارق العاده ای در شناسایی عطرهای مختلف و ترکیب آنها با هم دارد. هنگامی که وارد صنعت عطرسازی می شود بطور غریزی بوهای مختلف را با هم ترکیب می کند و بهترین عطرهای اروپا را تولید می نماید. او قادر است عطر هر جسم خوشبویی را تهیه کند و تا جایی پیش می رود که می خواهد عطر بدن انسان را نیز استخراج نماید و "عطری جاودانی" بسازد.

نوشتن کتاب دربارۀ مفاهیمی همچون "عطر" کاری است دشوار و به تصویر کشیدن آن دشوارتر. چطور می توان حس استشمام "عطر" را به بیننده منتقل کرد؟

هنگامی که Tom Tykwer کارگردان معروف آلمانی کارگردانی این پروژه را به عهده گرفت هیچکس تصور نمی کرد نتیجه تا این حد رضایتبخش باشد. Tom Tykwer را با فیلم Run Lola Run (۱۹۹۸) می شناسیم، فیلمی که در آن داستان به شیوه ای کاملاً جدید روایت می شد و تدوین عجیبی داشت. پس از آن فیلم Heaven (۲۰۰۲) را ساخت، یک تریلر جنایی با موضوع انتقام. سبک جدید فیلمبرداری و نماهای هوایی خیره کننده و استثنایی این فیلم باعث شهرت جهانی Tykwer گردید. وی یکی از اپیزودهای فیلم Paris, Je T'aime (۲۰۰۶) با نام Faubourg Saint-Denis را نیز کارگردانی کرد.

فیلم با سکانس اعدام ژان به جرم قتل فجیع ده ها زن و دختر آغاز می شود. در حین انتقال ژان از زندان به میدان شهر، با یک فلاش بک طولانی با داستان زندگی وی – از تولد تا امروز – آشنا می شویم: پسری که مادرش او را پس از تولد "دور انداخت" و تنها با یک معجزه زنده ماند... زنده ماند تا جان ده ها انسان بی گناه را بگیرد.

Ben Wishaw در نقش ژان کاملاً موفق است و داستین هافمن حضوری کوتاه اما بسیار موثر دارد. سبک فیلمبرداری – مانند دیگر ساخته های Tykwer – کاملاً متناسب با داستان و فضای فیلم می باشد. موسیقی ساختۀ خود Tykwer است و جالب اینکه سال ها پیش "نیروانا" ترانه ای را با الهام از این کتاب ساخته و خوانده بود (Scentless Apprentice) که تم آن دستمایۀ ساخت برخی قطعات موسیقی فیلم قرار گرفته است.

وجود چنین فیلم هایی نشانگر زنده بودن سینمای اروپاست و اثبات اینکه بدور از زرق و برق سینمای هالیوود هم می توان مخاطب را سرگرم کرد و به تفکر واداشت.

نظرات 11 + ارسال نظر
سمیه سه‌شنبه 6 فروردین 1387 ساعت 20:24

سلام
من این فیلمو اتفاقا از cd فروشای آریا شهر خریدم .. نمی دونم چرا بعد از دیدن فیلم شدیدا فکر کردم که این یه فیلم نمادینه بر علیه یه مذهبی نمی دونم مثلا بر علیه همه رهبرهایی که کاریزمای شدید دارن می دونم که نویسنده داستان حرفی فراتر از کشف عطر جاودانی داشت .
نظر شما این نیست؟

اعتراف می کنم تا بحال از این دید به این فیلم نگاه نکرده بودم... اما هر چی بیشتر فکر می کنم بیشتر به نظرتون مطمئن می شم.

فرشته چهارشنبه 26 دی 1386 ساعت 21:13 http://freshblog.blogsky.com

خیلی دلم میخواست این نقش اول پسره گیرم میومد تیربارونش میکردم نکبت واسه خاطره چس مثقال عطر این همه دختر جوون رو کشت. ولی میترسم بلایی که سر اونهایی که به این بابا بدی کردن اومد سر من هم بیاد. ¤-:

از شوخی گذشته فیلم جذاب و خوش ساختی بود.

همین که این آرزو رو کردی بدون یه روزی ژان میاد سراغت! زودتر فرار کنین برین استرالیا دیگه... چرا موندین اینجا؟

فرزاد چهارشنبه 19 دی 1386 ساعت 08:57

بعد از دیدن فیلم تازه فهمیدم چرا فیلم ساز های بزرگ حاضر به ساختن این فیلم نشدن ، 30 دقیقه پایانی فیلم اصلا در حد و اندازه همچین داستان زیبا یی نبود .

اگه دقت کرده باشی فیلم دو نوع پایان داره. یک پایان حقیقی که در واقع سکانس افتتاحیه فیلم هم هست و یک پایان ذهنی از دید ژان. سی دقیقه آخر فیلم در واقع دنیایی هست که ژان می بیینه و در اون زندگی می کنه.
شاید اگه پایان فیلم هم در دنیای حقیقی اتفاق می افتاد ملموس تر بود اما اتفاقا به نظر من این پایان خیلی بیشتر با داستان همخونی داره.

ایمان سه‌شنبه 18 دی 1386 ساعت 13:08

فیلم خیلی خوبیه و خیلی تکان دهنده ، نمی دونستم همون سازنده Run Lola Run اینو ساخته ، ایول

مهدیه دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 22:45 http://badoom.blogsky.com

معمولا نه رمان رو شده که چند باره بخونم و نه فیلم رو تکراری حوصله کنم ببینم ولی این فیلم جزو استثناهایه که این عادت رو به هم می زنه. خیلی دوسش داشتم.
می دونی من چون هنوزم از اینکه تو دو روز یه بار وبلاگت رو آپ می کنی دارم حسودی می کنم با خودم و برای همینه که وارد بحثی که به من مربوط نیست می شم! ( در جواب محسن و کامران)
خوب باید این وبلاگ هر دو روز یه بار آپ بشه!!!

ظاهرا شما تنها کسی هستین که این فیلمو دیده.
می شه گفت تمام فیلم های Tykwer این خصوصیت رو دارن که می شه بارها دید و لذت برد.
در ضمن از اینکه منو درک می کنین ممنونم!

دارا دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 22:28

فیلم قشنگی باید باشه
تو این زمینه تاحالا فیلمی ندیدم.

فکر نمی کنم هیچکس تابحال در این زمینه فیلمی دیده بوده باشه!

کامران دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 16:11 http://filmamoon.blogsky.com

ای بابا... چه دوره و زمونه ای شده ها... آدم باید به خاطر کامنت نوشتن روی کامنت بقیه هم جواب پس بده.

بستگی داره این بقیه کی باشه.

گلناز دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 15:39

اون فیلم در مورد عطر و داستان هاش واقعی بوده؟ یا فقط یک رمان که بعدأ فیلمش کردن؟

هر جور شما می پسندی بفرمایین بگم ترتیبشو بدن.

محسن دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 15:17 http://filmamoon.blogsky.com

همین جوری.

ای حسود!

کامران دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 14:16 http://filmamoon.blogsky.com/

من شاهد بودم که محسن چه نوشت. ولی به او گفتم غصه نخور بالاخره ما هم خدایی داریم.

ای بابا... چه دوره و زمونه ای شده ها... آدم باید به خاطر نوشتن توی وبلاگ خودش هم جواب پس بده!!!

محسن دوشنبه 17 دی 1386 ساعت 14:13 http://filmamoon.blogsky.com/

من فکر میکنم که وبلاگ وزین فیلمامون چقدر بدبخته.

چرا این فکر به ذهن مبارکتون خطور کرد؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد