پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

چرندیات ۱۲ شب به بعد...

۱-      دانشمندهای بیکار اومدن از چند تا بچه شامپانزۀ پنج ساله و چند تا دانشجوی آدم بیست ساله تست حافظه گرفتن، دیدن میمون ها به طرز قابل توجهی باهوش ترن! تازه آدم می فهمه چرا بعضی ها انقدر خودشونو قبول دارن و فکر می کنن خیلی باهوشن!

۲-      چقدر بد بود این فیلم Zodiac. دیوید فینچر هم شده مثل شیامالان. واقعاً دو ساعت و نیم وقتم تلف شد. مسخره!

۳-      یه سریال از پریشب داره پخش می شه به اسم "ساعت شنی" از کانال دو. من که ندیدم ولی ظاهراً سریال خیلی خوبیه.

۴-      آخرین کشف بنده: سرکار خانم Emma de Caunes. یه بازیگر فرانسوی، از همه نظر توپه! فیلم های Ma Mere و Science of Sleep رو ازش دیدم. دختر خانم خیلی خوبیه، تا حالا هر کی برده راضی بوده!

۵-      یه نمایشنامه خوندم از نیکولای گوگول به اسم "قماربازان". عجب داستانی، عجب پرداختی و عجب پایان غافلگیرکننده ای.

۶-      بعضی کارها ذاتاْ خنده دارن. اصلا لازم نیست تو کاری بکنی، خود به خود کمدی از آب درمیاد!‌ یکیش آزمایش ادرار و مدفوع! هر کی رفته باشه حداقل یه خاطره باحال داره که تعریف کنه!

۷-      کی تابستون می شه؟ یخ زدیم بابا!

نظرات 11 + ارسال نظر
سعید شنبه 24 آذر 1386 ساعت 14:30 http://minaminoo.blogfa.com

سلام حسام جان
من در شهرستان زندگی میکنم و دسترسی به فیلمهای خوبی که معرفی کرده ای ندارم. میتونی راهنمایی کنی که چگونه و به چه طریقی می تونم فیلمها را تهیه کنم تا در اذت شما هم شریک باشم./ قربانت

برای شما در وبلاگتان کامنت میذارم.

پریزاد جمعه 16 آذر 1386 ساعت 21:32

بابا بذار زمستون از راه برسه بعد یخ بزنید لطفا.

زمستون برای من از اول آبان شروع می شه!

احسان جمعه 16 آذر 1386 ساعت 12:03 http://nagofteh-ha.blogsky.com

خوشم میاد وبلاگت رو داری تبدیل می کنی به محلی برای چرندیات...!

هرکی هم میاد دو کلمه حرف حساب بزنه نصفه هاش میزنه توی خاکی. مثل اینکه خیلی هم لازم نیست ۱۲ شب بگذره...

خلاصه برای مشاوره در زمینه هرگونه چرندیات در خدمتگزاری حاضریم.

خواهش می کنیم، شما که استاد مایی!
در ضمن افکار ۱۲ شب به بعد بخشیه که هفت هشت ماهه به وبلاگم اضاف شده و هر کی مجازه هر چی دلش خواست بنویسه ما هم بدون سانسور میچاپانیم.

تینا جمعه 16 آذر 1386 ساعت 09:41 http://redlife.blogsky.com/

این یکی زیادم چرند نبود!!!یه کم چرند بود....

پس یه جای کارم ایراد داره!

بابک پنج‌شنبه 15 آذر 1386 ساعت 13:46

زودیاک انقدرها هم بد نبود.
این خانم رو هم نمی شناسم!

فیلم شروع خوبی داره. حتی تا اواسط هم خوب پیش می ره اما از یه جایی به بعد انگار شیرازه کار از دست کارگردان در رفته. دیگه نمی تونه ارتباط سکانس ها با هم رو حفظ کنه. اگه جای چند تا سکانس رو با هم عوض کنیم هیچ اتفاقی نمی افته. جدای از این فیلم انقدر طولانیه (بیشتر از دو ساعت و نیم) که دیگه جذابیت خودش رو از دست می ده.

ترانه پنج‌شنبه 15 آذر 1386 ساعت 13:39 http://taranehmb.blogsky.com/

در مورد اولی موافقم.مخصوصا بعد از فیلم سیارهی میمونها.

گلناز پنج‌شنبه 15 آذر 1386 ساعت 13:23

زنده باد برف و بارون و سرما و لرزیدن های زمستون.من که عاشق سرما هستم. اصلا کاش همیشه زمستون بود. اقا ما تو خونمون کرسی راه انداختیم.هر کی حال میکنه بیاد(البته با وقت قبلی!)

محسن م ب پنج‌شنبه 15 آذر 1386 ساعت 09:29 http://after23.blogsky.com/

۸ - شبی دوسه تا از اپیزودهای دوستت دارم پاریس را میبینم. هنوز تموم نشده. ولی هیچ کدومش مثل اپیزود پرستار بچه استخون دار نیست. هیچچی کم نداره. چشمای پرستار در نمای آخر که به پنجره خیره میشه لجظه ای از ذهنم فراموش نمیشه.
۹ - مورد ۴ رو که به داراگفته بودی ساعت ۷ صبح هم میشه رو ممکنه بیشتر توضیح بدی؟ اون موقع مگه سر کار نمیری؟ یعنی از کار بیکار شدی حسام؟
۱۰ - یکی را بعد از آزمایش ادراد امر به ختنه کردن دادند. بعد از عمل وی رابگفتند باید دامن زنان بپوشی. ناسزا گویی پیشه کرد و بگفت: ای نامردمان مگر همه اش ببریدید؟
۱۱- منم سردمه. بدی من اینه که برای گرم شدن نمیتونم لباس زیاد بپوشم. بلاخره باید فرقی با اونایی که کشورشون نفط خیز نیست داشته باشم یانه؟
۱۲ - راستی میمونها چند سال عمر میکنند؟ این رو میخام بدونم که اگه قرار باشه دانشمندان ما با میمونا تست هوش بدن میمونا باید چند ساله باشند.
۱۳- راستی میدونید که یکی از راههای فرار از سرما در زمستانها خابیدن بین دو نفر است به صورت کتابی. فقط یک ضلعت سردش میشه اونم که لاحاف روشه. البته تا هفت صب.

۸- اپیزود پرستار بچه یکی از بهترین اپیزودهاشه، اما چند تا اپیزود خیلی خوب دیگه هم داره که تقریبا آخرهای فیلمه. شاید هنوز ندیده باشین.
۹- خب یه روز دو ساعت دیرتر می ریم، سایپا که تعطیل نمی شه!
۱۲- ده دوازده سال.
۱۳- چه راه شیرینی! البته بستگی داره دو نفر بغل دستیت کیا باشن. مثلا بریتنی و نانسی باشن یا شیخ آل مکتوم و سید حسن نصرالله!

مهدیه چهارشنبه 14 آذر 1386 ساعت 23:09 http://badoom.blogsky.com

آخ که این روزا وقتی تمام هیکلم هرچقدرم که می پوشم می لرزه آی حرص می خورم و همش به هرکی می رسم سراغ تابستون رو ازش می گیرم. منم یخ زدم باباااااا!!!

دارا چهارشنبه 14 آذر 1386 ساعت 18:37

مورد ۴ دوازده شب به بعد باید باشه.درسته؟

نه خیر، ۷ صبح هم بود ما قبول داریم!

سیامک چهارشنبه 14 آذر 1386 ساعت 01:24 http://morghegereftar.persianblog.ir:D

۱- خوب چه اشکالی داره عزیزم؟! تو هم باهوشی دیگه!
۲- منم همینو میگم. بابام و داداشم نمیدونم چرا رفتن تو کفه فیلم. نمیگم فایت کلاب که حتی گیم هم از زودیاک بهتره.
۳-یکی هم از دیشب داره پخش میشه به اسم روزگار قریب. من که حال کردم.مخصوصاٌ فضاسازیهاش خیلی خوب بود.
۴- به به!
۵- هه! منم خوندم. ولی نمیرم مثه تو همه جا جار بزنمD:
۶- تا حالا دارویی که از پایین مصرف بشه برات تجویز کردن؟
۷- ببخشیدا! ولی شاشتون خیلی تنده! سرمایی!
...................................
اومده بودم که بگم نوشته جدید گذاشتم.این مدتم بهت سر میزدم ولی کامنتم نمیومد.اما این مطلبت خداییش کامنت خورش ملس بود. باز نری پشت سر من صفحه بذاری که موقعهایی که وبلاگشو آپ میکنه واسه دیگران کامنت میذاره!

۲- دیوید فینچر فیلم به فیلم بدتر می شه. مثل خیلی کارگردانای دیگه.
۵- وبلاگ زدم که بیام جار بزنم دیگه جیگر!
۶- نه هنوز! چه حسی داره؟

خوبه خودت هم می دونی هر وقت آپ می کنی کامنت می ذاری.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد