پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

موقعیت های ناجور: من و فرزاد

اگه شما وارد یه جایی بشین و ببینین دو تا پسر همدیگه رو بغل کردن و دارن ماچ می کنن چی فکر می کنین؟

 

بعضی وقتا آدم توی موقعیتی قرار می گیره که ظاهرش انقدر افتضاحه هیچ توضیحی نمی شه درباره اش داد و هرچی بگیم بدترش کردیم!

 

سال چهارم دانشگاه، روز تولدم بود که اون اتفاق افتاد!

 

رفتم دانشکدۀ کامپیوتر و سر کلاس نشستم. هنوز هیچکس نیومده بود. داشتم جزوه و کاغذهامو درمیاوردم که فرزاد اومد تو. نشست روی صندلی کناریم و از توی کیفش یه هدیه درآورد داد بهم: "تولدت مبارک!". من کلی ذوق زده شدم، سریع بازش کردم و دیدم برام کتابی رو خریده که خیلی دوست داشتم. بعدش همونطور که روی صندلی کنار هم نشسته بودیم همدیگه رو بغل کردیم. من فرزاد رو ماچ کردم و تشکر کردم... بعدش اون ماچم کرد که تولدت مبارک و...

 

یهو در کلاس باز شد... چند تا از پسرهای ورودی جدید اومدن تو! ما فوری از هم جدا شدیم... من یکی از مسخره ترین لبخندهای زندگیم رو به اونا تحویل دادم، ولی هر چی فکر می کردم هیچی به ذهنم نمی رسید که بهشون بگم... اصلا مگه می شه این وضعیت رو توضیح داد؟!

 

اونا چند لحظه با دهن باز ما رو نگاه کردن و بدون یک کلمه حرف رفتن بیرون و پشت سرشون در کلاس رو بستن!!!

 

خدا می دونه دربارۀ ما چی فکر کردن و چه چیزایی که به هم نگفتن!

نظرات 12 + ارسال نظر
گیلناز سه‌شنبه 13 شهریور 1386 ساعت 11:52 http://www.hichvahame.persianblog.ir

اااا...پس شما هم شهریوری هستین..به سلامتی....و چه عالی...اصولن آدم وقتی شهریوریه خیلی متفاوت و بهتره!!! موافقین؟؟؟((:

همون موقعی که تولدتون مبارک باشه....

کاملا موافقم. متولدین شهریور بهترین اخلاق دنیا رو دارن! اغلب دوستان صمیمی من یا متولد شهریور هستن یا تابستان. کلا شهریوری ها خیلی باحالن!

دارا یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 16:29

بابا همه این داستانها برای یاداوری تولده.
اخه چن روز دیگه تولد حسامه.
همه سر کارین.
تولدت جلو جلو مبارک.

جلو جلو یعنی همون پیشاپیش؟

محسن یکشنبه 11 شهریور 1386 ساعت 09:07 http://after23.blogsky.com/

بعله ظاهرن بوسیدن انواع مختلف دارد. ولی باطنن بوسیدن بوسیدنه. مرتیکه نتراشیده نخراشیده عرب میاد چلپ چلپ مقامات ما را می بوسد. ما بیاییم بگوییم این خوبه ولی اون خوب نیست. نه برادر اگر قضیه بی ناموسیه همه جورشه و اگرم نیست نیست. من اصلن تبصره قبول ندارم.

محسن شنبه 10 شهریور 1386 ساعت 22:43 http://after23.blogsky.com/

مگر الان اگر دو مرد یکدیگر را ببوسند جرم است؟ پس این همه سران کشورها که به ایران میایند و سران مارا میبوسند مرتکب جرم میشوند؟ نخیر آزاد است. باز هم برو و هدیه تولد امسالت را هم از فرزاد بگیر. آنهایی ک میگویند تو مرتکب گناه میشوی خودشان صلواتی هدیه تولد بیاورند و یک تشکر خشک و خالی خدمتشان حواله کن.

ظاهرا بوسیدن اشکال مختلف دارد! بستگی دارد این اتفاق به چه صورتی رخ دهد!

تینا شنبه 10 شهریور 1386 ساعت 13:58 http://redlife.blogsky.com/

موقعیت خیلی وحشتناکیه...البته الان دیگه کمتر کسی از دیدن این جور صحنه ها تعجب می کنه فکر کنم یه جورایی برای همه عادی شده.خود من بارها توی دانشگاه از این جور صحنه ها دیدم (البته نه در این حد,کاملا جدی و واقعی ..سو تفاهم نبود)!!!مثلا دو تا پسر خیلی عاشقانه دست همدیگرو گرفتن و دارن یه گوشه ای با هم قدم می زنن و.......

احتمالا دانشگاه شما طرفای قزوین نیست؟؟؟!

فرزاد جمعه 9 شهریور 1386 ساعت 21:47

پیشاپیش کلیه شایعات تکذیب می گردد (:
راستی فکر خرید زیرپوش هم بدک نیستا ... تولدت پیشاپیش مبارک

پیشاپیش مرسی!

سیامک جمعه 9 شهریور 1386 ساعت 16:12

آقا خصوصیه چیه.هرچی اونجاس واسه خونده شدنه.چیزی که نخوام خونده بشه نمیذارم اونجا باشه.مطلب خوندی باید نظر بدی.

من نمی دونم چرا تو همیشه یه جات می لنگه!

سیامک چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 12:48 http://morghegereftar.persianblog.ir

درضمن.با «قسم» آپ هستم.

سیامک چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 12:47 http://morghegereftar.persianblog.com

عزیز من! چرا حول کردی؟! من اون قضیه افشا کردن اسرار رو کاملاً بیخیال شده بودم. نمیخواد دیگه چیزی رو پیشاپیش توجیه کنیD:

محسن مهدی بهشت چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 08:50 http://after23.blogsky.com/

گور باباشون. تازه فکرم کنن. جای دوری که نرفته. فرزاد بوده دیگه. غریبه که نبوده. اگر تو آغوشت رو از فرزاد هم دریغ کنی میخای به آغوش کی پناه ببری.
خودمونیم بعدن چقدر احساس پشیمانی کرده اند که در انتخاب رشته دقت نکرده اند و یک دانشگاه آبرومند را برای تحصیل انتخاب نکرده اند.

عمو چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 05:29

حالا خوبه که کادو کتاب بوده و مثلا یک زیرپوش نبوده که بخواهی امتحانش کنی!

پادرا چهارشنبه 7 شهریور 1386 ساعت 04:29 http://padra.blogsky.com

وای از این اتفاق باحالا !
چه عیب داره خوب ؟ مثلا فکر کردند گی هستین. مگه بده ؟

دوست داشتن همدیگه قشنگترین چیز تو زندگیه .

من اگه جای تو بودم بعد اینکه ملت از کلاس رفتند بیرون دوباره دوستمو ماچش میکردم و این دفعه محکم تر !!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد