پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

کارتون های دوران کودکی

تازگی ها نشستین پای تلویزیون کارتون تماشا کنین؟

 

کارتون هایی که الان از تلویزیون پخش می شه پر از ماشین های عجیب و غریبه، ماشین هایی که یهو پرواز می کنن و از چرخشون اشعۀ لیزر بیرون میاد، موجودات بی ریخت فضایی و آدم هایی با موهای بنفش و قرمز...

 

نمی دونم روحیۀ بچه ها تغییر کرده یا سلیقۀ کارتون سازان. اما فکر می کنم کارتون هایی که زمان بچگی ما پخش می شد خیلی بهتر و انسانی تر بود. کارتون هایی مثل آنت و لوسین، سرنتی پیتی، چوبین، حنا، رامکال، بنل، بل و سباستین،... .

حتی برنامه های ایرانی هم خیلی بهتر از الان بود. برنامه هایی مثل محلۀ بهداشت، محلۀ برو بیا (با یه لشکر بازیگری که بعدها خیلی معروف شدن)، مدرسۀ موشها، خونۀ مادربزرگه، بازم مدرسه ام دیر شد، آقای حکایتی، هوشیار و بیدار، کار و اندیشه، هادی و هدی،... . برنامه هایی که الان تولید می شه در بهترین حالت تقلید خیلی ضعیفی از برنامه های قبلیه. اصلا این اواخر چه برنامۀ خوب و پرمخاطبی ساخته شده در حد کلاه قرمزی؟

 

از بین کمپانی های خارجی سازندۀ انیمیشن تنها پیکسار و والت دیسنی هستن که شیوۀ انسانی خودشون در روایت قصه ها رو حفظ کردن و گرنه کمپانی های دیگه ای مثل دریم ورکس بیشتر برای مخاطبان بزرگسال کار می کنن و سعی دارن ضد قصه کار کنن. کمپانی های ژاپنی هم که تا حدی افراطی کار می کنن که به نظر من بی ارزش ترین انیمیشن ها رو (به اسم مانگا) تولید می کنن. البته به غیر از انیمیشن های خیلی خوب هایائو میازاکی (Spirited Away رو دیدین؟ شاهکاره!).

 

شاید واقعا روحیۀ بچه ها تغییر کرده و دیگه با کارتون هایی مثل بچه های مدرسۀ آلپ حال نمی کنن. شاید واقعا دیجی مون رو به چوبین ترجیح می دن.

 

سوال من اینه که چرا باید یه بچۀ پنج ساله بشینه پای تلویزیون و داستان جنگ یه پسربچه و یه موجود کریه المنظر رو ببینه که با انواع سلاح های لیزری و اتمی افتادن به جون هم؟

 

الان اینا رو که می نویسم مدام کارتون های دوران کودکی میاد توی ذهنم... دکتر عروسکی رو یادتونه؟ ایرج طهماسب مجریش بود. یکی از برنامه های مورد علاقۀ من همین دکتر عروسکی بود.

 

شما چی؟ کارتون مورد علاقۀ شما چی بود؟

نظرات 10 + ارسال نظر
نگین شنبه 9 شهریور 1392 ساعت 14:58

من 13 سالمه و خاطراتی در مورد برنامه هایی که شماها نیگا می کردین ندارم ولی باید بگم که مجموعه ی بزرگی از انیمیشن های بزرگ دنیا دارم والبته برنامه هایی که شماها نیگا میکردین اونطوری که فکر میکنید نیست نه تنها نکته ی آموزنده نداره بلکه اگه نسخه های بی سانسورشو دیده باشید هرگز اینطوری حرف نمی زدید ولی اگه برخی اثار جالب وفوق العاده ی استودیو های پیکسار و والت دیزنی و دریم ورکس را ببینید که سرشار از نکات آموزنده و جالب هستند و اگر از برخی آثار پسرونه و جنگی و بیمزه مثل بن10 و لاک پشت های نینجا که به نظر من هم چندان جالب نیست چشم پوشی کنید خیلی متحیر خواهید شد.

اتفاقاً من از طرفداران پر و پا قرص انیمیشن های پیکسار، والت دیسنی و البته دریم وورکس هستم و تمامشون رو بارها دیدم و دارم.

نمیشه گفت تمام کارتون های زمان قدیم بی محتوا بودن و تمام کارتون های الان خوب هستن. فیلم خوب و فیلم بد همیشه وجود داشته. الان هم از ده یا بیست فیلم انیمیشنی که هر سال ساخته میشه یه تعداد محدودیش واقعاً ارزش هنری و نکات آموزنده دارن و باقی فقط از تکنیک بالا برخوردار هستن.

کارتون های قدیمی هم همینطور. با اینکه انیمیشن دو بعدی ساده ای داشتن اما در بسیاری از موارد از پیام های خوبی برخوردار بودن.

فرزاد جمعه 24 خرداد 1387 ساعت 13:57 http://www.iranneed.com

فروش کارتون های قدیمی و فول البوم بزرگان موزیک جهان

گلناز شنبه 6 مرداد 1386 ساعت 15:13

من عاشق کارتون حنا . رامکال . انت و لوسین . بارباپاپا و بامزی بودم.ولی اصلا هاچ زنبور عسل رو دوست نداشتم. هر وقت نگاه میکردم گریه میکردم.به نظر من کارتونهای اون موقع خیلی لطیف تر و با احساس تر از کارتونهای الان بودن.البته همه چیز با گذشت زمان تغییر میکنه.مگه زمان ما بچه ها اصلا میدونستن کامپیوتر چی هست ؟ ولی الان تو خونه ها بچه تا چشم باز میکنه کامپیوتر میبینه.خب همه اینها خیلی تو روحیه بچه ها تاثیر میذاره. اما قابل توجه اونهایی که کارتون انت و لوسین رو دوست داشتن الان تلوزیون خودمون دو شنبه ها داره تو برنامه کودک نشون میده.دوست دارین ببینین.من هم خودم دیدم...

دارا شنبه 6 مرداد 1386 ساعت 00:49

به نظر من پلنک صورتی از بهترینها بود.
رزیتا خانوم چه طور هستین.............

ریحانه جمعه 5 مرداد 1386 ساعت 18:26

وای من عاشق حنا دختری در مزرعه و بنل بودم. بامزی و شلمان هم خیییلی با نمک بودن. خانواده دکتر ارنست هم که حسابی دنبال می کردم. وای چقدر از دست این آنت هرس می خوردم. به خدا الان هم اگه تلویزیون هر کدوم از کارتونهای اون موقع رو بده با اشتیاق تمام می شینم نگاه می کنم.

فرهاد جمعه 5 مرداد 1386 ساعت 14:28 http://choone.blogfa.com

خانواده دکتر ارنست...معلوم نبود این دکتر کجا درس خونده که همه چی بلد بود...مطمئنا دانشگاه های ایران درس نخونده بود...ولی باور کن دردناک ترین و وحشتناک ترین تصویر دوران بچگیم صحنه غرق شدن کشتی بود...
ولی با همه محسنات این برنامه یک نکته منفی خیلی بزرگ هم داشتن...در اکثر این برنامه ها مادر وجود نداشت...یا مرده بود یا گمشده بود و همه دنبالش بودن...این مسئله خیلی روی روحیه بچه ها تاثیر می ذاره..به همین دلیل من وقتی بچه های مدرسه والت ؟ رو می دیدیم که همه مادر دارن خیلی حال می کردم... وااااااااای..چقدر حرف زدم..شرمنده

درسته. اغلب بچه ها دنبال ننه هاشون میگشن. مثل هاچ و حنا و استرلینگ (توی رامکال) و خیلی های دیگه...
اسم اون کارتون هم بچه های مدرسه آلپ بود فکر کنم و اسم گالنی رو هم یادمه که اون پسر چاقه بود.

تینا جمعه 5 مرداد 1386 ساعت 07:57 http://tinagallery.blogsky.com/

من هم عاشق کارتون خانواده ی دکتر ارنست بودم...مخصوصا اون خونه ی درختیشون...بعد از اون برنامه های عروسکی مثل خونه ی مادربزرگه و هادی هدی.کارتون های اون زمان فوق العاده بودن ولی کارتون های جدید , به قول خودت با این رنگ ها و شکل های خشن !!!اون زمان دیگه خشن ترینش چوبین بود که اونم بخاطر اون غول بدجنسه بود , الان اسمش رو یادم نمیاد.

الهام پیری پنج‌شنبه 4 مرداد 1386 ساعت 14:49

وای منو یاد چه چیزایی انداختی... خانواده دکتر ارنست... آخی! حسام یادته صدای هادی و هدی رو ضبط کرده بودی؟ اصلاْ از اول من سر همون صدایی که از خونتون میومد باهات دوست شدم.

من هم خانواده دکتر ارنست رو خیلی دوست داشتم. ماجرای هادی و هدی و دوست شدنمون رو هم کامل یادمه!

محسن مهدی بهشت پنج‌شنبه 4 مرداد 1386 ساعت 09:32 http://filmamoon.blogsky.com/

شاید نظر من یک چیزی رو روشن کنه. من از کارتون های فعلی و کارتون های دوران تو خوشم نمیاد. من کارتون های دوران خودم رو دوست دارم. هرچند که من دبیرستانی بودم که به تهران آمدیم و تلویزیون دار شدیم. یعنی کلاس نهم یا به عبارتی اول دبیرستان فعلی. آن وقت ها کارتونهای میکی موس و یک سری کارتونهای صامت بود. همین طور پاپای. ترانه وقتی کوچک بود عکس برگران دیجی مون تمام خونه ما را پر کرده بود. نوستالژی اونم دیچی مونه. بهرحال در حال حابضر هیچ کارتونی به اندازه معاون کلانتر اونم دوبله شده -با دوبله های کاملن استادانه و زیبای دوبلورهای اون وقت خودمون- منو نمیتونه منو پای تلویزیون بنشونه. در اون دوران من این رو به زبان انگلیسی و از تلویزیون تهران و یک کانال آمریکایی که برای امریکایئان ایران پخش میکرد و روزی چند ساعت بیشتر نبود میدیدم.

رزیتا پنج‌شنبه 4 مرداد 1386 ساعت 04:03

عالی گفتی! ای کاش یکی بود اینارو به سازنده های کارتون ها می گفت. منکه خیلی مدرسه موشها و مهاجران رو دوست داشتم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد