پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

هنری به نام "پیچوندن"!

اصولا ما ایرانی ها در بعضی کارها تبحر خاصی داریم. مثلا فضولی، زیرآب زنی، خالی بستن و پیچوندن! همچین می پیچونیم که خودمون کلی حال می کنیم!

اصولا پیچوندن بر دو نوع است: پیچوندن کار و پیچوندن شخص! پیچوندن کاری که کسی ازمون خواسته خیلی کیف می ده، ولی از اون باحالتر پیچوندن آدماس! مثلا امروز با یکی از دوستامون قرار داریم، یکی دیگه زنگ می زنه یه برنامۀ باحالتر پیشنهاد می ده... اولین چیزی که به ذهنمون می رسه اینه که اولی رو بپیچونیم و با دومی بریم. ماشالله وارد هم هستیم، هزار و یک دلیل منطقی به ذهنمون می رسه که طرف رو بپیچونیم.

من خودم آخرین باری که یکی رو پیچوندم، رئیس شرکت فیلیپس بود! ازم یه کاری رو خواست که به کلاس من نمی خورد (باباااا کلاس!)، من هم آنچنان متبحرانه پیچوندمش که تا همین امروز که یه ماه می گذره دارم توی دلم بهش می خندم!

کسی می دونه این اصطلاح "پیچوندن" از کجا اومده؟

خودت آخرین بار چه کاری یا چه کسی رو پیچوندی؟

نظرات 10 + ارسال نظر
حسین چهارشنبه 25 مهر 1386 ساعت 09:00

همه عالم و هستی در حال پیچشه.. همین زمین خودمون در 365روز 360 درجه میپیچونه همه رو.. حالا ما یه روز از این 365 روز یکی رو بپیچونیم که به جایی نمیرسه..

- دانشجوی مرید سفسطه گریهای سقراط بزرگ

ریحانه پنج‌شنبه 24 خرداد 1386 ساعت 00:37

راستش من از این کار متنفرم
بهتر نیست به جای اینکه به قول دارا ۱۸۰ درجه شایدم ۳۶۰ درجه - چون در مواردی بر می گردیم سر جای اولمون- بچرخیم و اینقدر به خودمون فشار بیاریم ؛ صادقانه با بکار بردن همان مهارت سخنوری که در پیچوندن بکار می بریم اصل و واقعیت را به طرف مقابل بگیم؟ یا اگر هم صلاح می دونیم که واقعیت را طرف نگیم صادقانه و مودبانه به طرف بگیم به دلیلی که نمی تونم خدمتتون عرض کنم و یا یک دلیل شخصی و....خیلی راحت بگیم نمی تونیم ان کار را انجام دهیم.
به نظر من این اخلاق ناشی از یک ضعف شایع در بین ایرانی هاست و ان عدم توانایی در «نه» گفتن است که ناشی از عادت ناشیست تعارف های نا به جا در بین ایرانی هاست.
این کار هیچ فرقی با دورویی و دروغ گویی نداره. پس بهتره این اخلاق رو اصلاح کنیم اگر دلمون می خواد یه جامعه سالم داشته باشیم. ما عضوی از اونیم و در شکل دادن اون سهم داریم.

تینا دوشنبه 21 خرداد 1386 ساعت 14:00 http://redlife.blogsky.com/

من هر بار توی زندگیم این کار رو کردم بعدش چنان بلایی سرم اومد که دیگه تا عمر دارم همچین غلطی نخواهم کرد.
یه بار یه بنده خدایی رو پیچوندم , بعدش....اوه ...اوه ...اوه.....

محسن دوشنبه 21 خرداد 1386 ساعت 12:12 http://filmamoon.blogsky.com/

اجازه بفرمایید پدر این علم را خدمتتان معرفی کنم. مهدی نامیست جوان و جویای نام. ایشان گوی سبقت را از کلیه اندهای این علم ربوده اند. متخصص پیچاندن و دورزدن هرکس و هر چیز در هر زمان و مکان و در آن واحد. از توضیحات بیشتر و معرفی بیشتر نامبرده خودداری میکنم زیرا در آن صورت با کمی سرچ در گوگل میتوانید ایشان را پیدا کنید و آنگاه سوء استفاده میکنید.

فرهاد یکشنبه 20 خرداد 1386 ساعت 22:22 http://choone.blogfa.com

حسام جان.....
تو مو بینی و من پیچش مو.....تو ابرو من اشارت های ابرو...
گرفتی جونم....
(پیچیدی ؟پیچوندمت؟پیچانده شدی؟ یا نه؟)

نسیم.ت یکشنبه 20 خرداد 1386 ساعت 14:00 http://www.sadeboodan.blogfa.com

سلام.
ابتدا چیزیکه بلافاصله با خوندن پستتون تو ذهنم اومد رو صادقانه بگم.بعد در مورد پیچونده شدن دیگران توسط خودم بگم.
منظورتون از اینکه خیلی خوبه کاری که کسی ازتون خواسته را بپیچونید زحمتی نباشه که من بهتون دادم؟
البته جهت مزاح عرض کردم .
آخرین باری که کسی رو پیچوندم هفته قبل بود.
اصولا من از کسانیکه امانتدار خوبی نیستن عصبی میشم.
البته این نظر یه جورایی به پست قبلیتونم ربط پیدا میکنه که کار خوبی میکنید به کسی فیلم امانت نمیدید.
هفته گذشته کسیکه سابقه بدی در امانتداری داره چیزی از من خواست و قشنگ پیچوندمش .
اگر امانت ارزش مادی زیادی هم نداشته باشه اون اصل عمل که بی توجهی به امانت است منو اذیت میکنه.

ترانه شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 21:33 http://taranehmb.blogsky.com/

من تا حالا کسی را نپیچونده ام ولی اگر م پیچونده باشم یادم نمیاد.

دارا شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 21:14

حدس میزنم همون دور زدن به اندازه ۱۸۰ درجه باشه........یعنی یه کاری رو بر عکس و طبق نظر خودت انجام دادن.

مریم ویسی شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 20:48

فقط ایرانی ها نیستند که این طوری هستند
این مکزیکی ها دست ایرانی ها رو از پشت بستند
اینقدر خودمون رو تخریب نکنیم
اگه این آدمهای کم تحمل اینجا که من میبینم مشکلات ما رو داشتند -ممنوعیت های ما رو-و اون همه فشار روانی -جنگ و هزار بدبختی دیگه - نمیدونم دیگه چی میکردند

محسن شنبه 19 خرداد 1386 ساعت 10:48 http://filmamoon.blogsky.com/

من تا به حال به خاطر علایق شخصیم هیچ کس را نپیچونده ام. و هیچ قراری را بهم نزده ام. اگر هم قرار بوده که قراری بهم بخوره به طرف هم علت را گفته ام. حالا!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد