پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

"هنر نزد ایرانیان است و بس" را تشرح کنید.

ما اصولا هنرمندیم و در خیلی از موارد در دنیا تک می باشیم.

هنر ما در این است که بلدیم کارهایی بکنیم که مردم هیچ جای دیگر دنیا نمی کنند؛ و خیلی کارها که همه می کنند را هم ما نمی کنیم و می گوییم عیب است! مثلاً:

 

  • مردم همه جای دنیا از آثار باستانی کشورشان حفاظت می کنند؛ ما مدام سد می سازیم و ریل راه آهن می کشیم تا آنها را خراب کنیم. تازه بیست و هفت سال پیش می خواستیم تخت جمشید را هم آتش بزنیم که نشد!
  • همه جای دنیا مردم از گردشگران خارجی استقبال می کنند چون برایشان سودآوری دارد؛ اما ما به اینجور چیزها احتیاجی نداریم و توریست ببینیم با چوب دنبالش می کنیم!
  • همه جای دنیا قانون کپی رایت وجود دارد، ما نداریم.
  • همه جای دنیا دانشمندان با بدبختی و صرف سال ها وقت به انرژی های جدید دست پیدا می کنند، اما در کشور ما یک دختر 16 ساله در خانه اش با وسایلی که از بقالی خریده به راحتی انرژی هسته ای تولید می کند.
  • همه جای دنیا مردم پلیس می بینند احساس امنیت می کنند، ما مسیرمان را طوری تنظیم می کنیم که به پلیس برخورد نکنیم. پلیس ببینیم هم فرار می کنیم.
  • همه جای دنیا مردم کامپیوتر و موبایل می خرند که استفاده کنند، ما می خریم که باهاش دل پسرخاله مان را بسوزانیم!
  • همه جای دنیا مردم برای هم جک "تعریف می کنند"، ما برای هم جک "می فرستیم"!
  • همه جای دنیا نرم افزار خیلی گران است، ما از میدان انقلاب می خریم 300 تومن!
  • همه جای دنیا وقتی یک فیلم فروش می کند و باعث رونق سینماها می شود از آن حمایت می کنند، ما اینجا توی سر طرف می زنیم و ناراحتیم که ای داد چرا فیلمش خوب می فروشه؟
  • همه جای دنیا قدر هر کس را وقتی می دانند که هست، ما وقتی می فهمیم که رفت!
  • همه جای دنیا حداقل وزیر بهداشت آدم تمیزی است، اما از سر و روی وزیر بهداشت ما ایدز می بارد.
  • همه جای دنیا شهروندان محترمند، اما اینجا تقریباً همه (از جمله معلمان، مطبوعاتی ها، نویسندگان، کارگران، کارمندان، خانم های روسری دار و خیلی اصناف دیگر) جاسوس بیگانگان می باشند.
  • همه جای دنیا مردم روزی 8 ساعت مفید کار می کنند، ما روزی نیم ساعت مفید کار می کنیم و بقیه اش را به بازی با توپ هایمان سپری می نماییم. (منظور همین توپ های چینی است که برای تمدد اعصاب به بازار آمده)
  • همه جای دنیا مردم بیشتر شادی می کنند و جشن می گیرند، اما برای ما عزاداری مهم تر از همه چیز است.
  • همه جای دنیا عکس خانم های خوشگل را می زنند روی بیلبوردهای تبلیغاتی، ما عکس رضازاده می زنیم!
  • همه جای دنیا بعضی چیزها اعتقادی است، اما اینجا اعتقاد شخصی معنی ندارد و مجبوریم با رئیس پلیس هم عقیده باشیم!

 ما اصولاً 2500 سال تمدن داریم و به آن می بالیم. کوروش تازگی ها پیامبر شده و به خاطر همۀ این ها هنر نزد خودمان است و بس! بقیه بروند بوقلمون بچرانند.

ضمناً هر کی از ایران رفته هم اشتباه کرده و وقتی اندی می خواند "دارم می رم به تهران" حتماً اشک هایش سرازیر می شود و پیش خودش "وطن اینجا کسی فکر کسی نیست" را زمزمه می نماید.

نظرات 6 + ارسال نظر
فرهاد یکشنبه 9 اردیبهشت 1386 ساعت 08:46 http://choone.blogfa.com

آقا جون همه این ها که گفتی هنره...ایرانیها توی همین کارها هنرمندند...خداییش فکر نمی کنه انجام این همه کار خلاف عرف بین الملل هنر باشه...مثلا بین این همه آدم انتخاب این آدم به عنوان وزیر بهداشت اگه اسمش هنر نیست پس چیه...

مریم ویسی شنبه 8 اردیبهشت 1386 ساعت 21:27

مرسی حسام جان
درستش کردم

محسن جمعه 7 اردیبهشت 1386 ساعت 23:23 http://filmamoon.blogsky.com/

اصلن هنر نزد ایرانیان است و بس از کجا اومده؟ همین خودش یک خود شیفتگیه. من که ریشه اش را نمیدونم. شاید مال شاهنامه است.
البته همه اینایی که گفتی خودش کلی هنره. هیشکی نمیتونه مثل ایرانیا آتش به مال و اموال و هنر و فرهنگ و همه چیش بزنه. فیلم ۳۰۰ و غیره هم بهانه است. اصلن اگر از من میپرسید نهادهایی از توی خودمان پول جمع کردن دادن به اون نمیدونمم کی کی ۳۰۰ را ساخت. و الا ملتی که آب به آرامگاه کوروش ببننده غلط میکنه به ۳۰۰ اعتراض کنه. اشکهای عزاداریها هم اشک تمساحه. منکه یک قرون ارزش برای کلیه اشکهای عزاداریها قائل نیستم. کاشکی یاداشتهای نیمه شب بود که یک چیزی اینجا مینوشتم نوشتنی. ولی حیف.

گیلناز جمعه 7 اردیبهشت 1386 ساعت 22:41 http://www.hichvahame.persianblog.com

سلام...آقا جات امروز خالی بود....کار نسبتن جالبی بود...اگر تونستی فردا همون ساعت برو ببین...

و اما در این مورد کاملن باهات موافقم وبه قول جمله معروف؛خانه سبز؛ البته با کمی تحریف: ما ایرانی ها موجوداتی هستیم قابل بحث(:

فیروزه جمعه 7 اردیبهشت 1386 ساعت 17:52

خوب فکر می کنید چی شده که ایرانیها اینجوری شدن یا اینکه از اول اینجوری بودن ؟ بیایید قضیه رو تحلیل کنید

عمو جمعه 7 اردیبهشت 1386 ساعت 14:54

یه چند تائی هم من اضافه کنم:

* همه جای دنیا وقتی مثلا تلفن میکنی که ماشینت رو بیمه کنی طرف ازت میپرسه ماشینت تصادف داره یانه، تو هم اگه بگی نه ازت قبول میکنه چون فکر نمیکنه که ممکنه دروغ بگی اما تو ایران ...

* همه جای دنیا وقتی میری توی بانک تو مشتری هستی که میخواهی به بانک لطف بکنی و ازشون وام بگیری، این بانکه که ازت ممنونه که ازبین همه بانکها اونها رو انتخاب کردی ولی تو ایران ...

*‌ اگه مثلا پشت چراغ قرمز تو ماشن اول باشی و حواست نباشه که چراغ سبز شده، خیلی وقتها ماشین پشتی حتی بوق هم نمیزنه و صبر میکنه تا خودت متوجه بشی، اگر هم نشدی یه بوق آروم میزنه که متوجه بشی، اما تو ایران بوق که هیچی خواهر و مادر طرف رو هم شاهد میگیرن که فحشها حتما کاری باشه!

* یه بار توی یه جاده خارج شهر و جنگلی به یک پل چوبی باریک رسیدم که فقط یک ماشین میشد که از روش رد بشه، وقتی من رسیدم از روبرو ماشین میومد و من مجبور بودم که توقف کنم، باورم نمیشده که بعد از اینکه ۵-۶ تا ماشین رد شدن، ماشین بعدی ایستاد که من و چند تا ماشینی که پشت من ایستاده بودند بریم! اما تو ایران ...

* همین چند رور پیش یه بیلبورد تبلیغاتی خیلی بزرگ دیدم که زده بودن وسط یه بزرگراه روی که پل عابر، تبلیغ مربوط بود به یک وب سایت اینترنتی که میتونی توش دنبال خونه برای خری و اجاره بگردی، یه عکی گنده از جرج بوش انداخته بود که پای یه لپ تاپ نشسته و مثلا دنبال خونه میگرده، زیرش بزرگ نوشته بود که خونه پیدا کردن تو وب سایت ما انقدر ساده است که هرکسی میتونه این کار رو بکنه! (یعنی حتی یه نفر به حماقت بوش هم میتونه پای یه لپ تاپ بشینه و خونه مورد نظرش رو پیدا کنه) حالا تصور کن یه همچین تبلیغی توی ایران بکنن ! خدا بیامرزه صاحب آگهی رو!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد