پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

در ستایش تنبلی!

یه تلویزیون به بازار اومده که قابلیت جالبی داره: می فهمه روبروش نشستی یا نه!

مثلاً اگه داری فیلم نگاه می کنی وسط فیلم گلاب به روتون بشی و بخوای بری مستراح خود بخود Pause می شه و وقتی برگردی بشینی سر جات ادامه اش رو پخش می کنه! اگه کارت خیلی طول بکشه یا برنگردی هم خود بخود خاموش می شه!

حتی می تونی طوری تنظیم کنی که وقتی می ری مستراح برنامه تلویزیون روی حافظۀ داخلیش ضبط بشه که هر وقت برگشتی چیزی رو از دست نداده باشی! (البته این قابلیت توی ایران زیاد به درد نمی خوره؛ چون چند دقیقه که خوبه اگه پنج قسمت یه سریال رو نبینی هم چیزی از دست ندادی!)

اختراع این تلویزیون یعنی end تنبلی! یعنی وقتی می خوای پا شی بری خلا هم لازم نباشه زحمت بکشی و یه دکمۀ کوچیک رو فشار بدی!

فریدون تنکابنی کتابی داره به نام "راه رفتن روی ریل" که مجموعه ای از نوشته های کوتاهه. عنوان یکی از این نوشته ها هست "در ستایش تنبلی". نویسنده اعتقاد داره تمام ابداعات و اختراعات بشری به خاطر تنبلی انجام شده... انگار واقعاً هم همینطوره.

مثلا همین ساندویچ! آدم ها چون تنبلیشون می شده وایسن غذا درست کنن، یه چیزی اختراع کردن به اسم ساندویچ: چند تا تیکه آت آشغال می ریزی لای نون قال قضیه کنده می شه!

آدما چون تنبلیشون میومد راه برن، دوچرخه اختراع شد. بعد چون حتی تنبلیشون میومده پا بزنن، موتور رو اختراع کردن. بعد دیدن اینجوری سخته، باد و بارون اذیت می کنه، گفتن خب براش کابین هم می سازیم می شه ماشین!فکر کردی ماوس رو بیاری روش چی می بینی تنبل؟

آدما تنبلیشون میومد برن در خونۀ طرف حالشو بپرسن یا کارشونو بگن، تلفن رو اختراع کردن (الان که دیگه گندشو درآوردیم و حتی تنبلیمون میاد زنگ بزنیم... با ایمیل و SMS خودمونو خلاص می کنیم!)

آدما حتی به خاطر اینکه وقتی دور هم بودن تنبلیشون می شد حرف بزنن، یکی از تنبلانه ترین اختراعات بشری رو تولید کردن: رادیو! وقتی رادیو هست یکی حرف می زنه بقیه ساکت می شینن گوش می دن! بعد دیدن اینجوری حوصله شون سر می ره بشینن زل بزنن به یک جعبۀ چوبی، تلویزیون رو اختراع کردن که یه تصویری هم داشته باشه!

ماشین رخت شویی، ماشین ظرف شویی، ریموت در پارکینگ، کتاب های صوتی (خدایی این دیگه خیلی تنبلیه!)، مایکروفر، جارو برقی و خیلی از اختراعات دیگه فقط و فقط از روی تنبلی صورت گرفته.

اینجوری که پیش می ریم احتمالاً تا دویست سال دیگه آدما از بدو تولد تا آخر مثل خرس میفتن یه گوشه و همۀ کارا خود بخود انجام می شه!

نظرات 9 + ارسال نظر
ترانه مهدی بهشت دوشنبه 27 فروردین 1386 ساعت 14:00 http://filmamoon.blogsky.com

من هم با نظرت موافقم. همه چیز به خاطر تنبلی اخطراع شده.

عمو پنج‌شنبه 23 فروردین 1386 ساعت 10:14

عجب فضا عرفانی شده اینجا !!!

فرهاد چهارشنبه 22 فروردین 1386 ساعت 13:17 http://choone.blogfa.com

بابا جون چرا فکرتون منحرفه...شاید منظور م پشت یه نوع جت پیشرفته بود...بست هم یعنی همون کمربند...سوت هم یعنی صدای جت که از تهش در می یاد..حله...؟
به هر حال از شرمنده جمیع علما هستم اگه باعث انحراف افکار شدم...

محسن سه‌شنبه 21 فروردین 1386 ساعت 19:24 http://filmamoon.blogsky.com

البته اگر این آپ را توی دوازه شب به بعد کرده بودی شاید بهتر بود. البته ممکنه است که من به خیلی چیزا نگاهی دوازه شبی به بعد داشته باشم. چون سنم از ۵۰ گذشته و این اجازت همیشگی را دارم. ولی البته باز هم امر امر شماست و من کامنت بی تربیتی نمیگذارم. بنابراین یکی دوتا پاسخ دارم. یکی برای خانم گیلیناز که ایشان یکبار بنشینند و خوب مداقه کنند. اگر انسان بنشیند و برای اینکه مثلن آب نیاورد و ...... کلی جان بکند و خرج کند و علم مصرف کند اگر برای راحتی خودش نیست پس برای چیست؟ اینکه علم مدام جلو برود. خب نرود. شما هیچ چیز علمی استفاده نکن. برو و از شیرآب آتش نشانی سر خیابان آب بیار. نه برو از چشمه آب بیار. اینکه از تولید علم نشسته ای و آب لوله کشی داری و اگر قطع شود کلی بد و بیراه میگویی خب برای راحتی است. بله تکنولوژی هم پیشرفت کرده و میکنند که بعد ها حتا زحمت سر یخچال رفتن و آب آوردن را نکشی. با حتا زحمت حمام رفتن را هم نکشی. چون در یک فضای کاملن استریل مادام العمر زندگی میکنی. غیره از اینه؟ یک شعری هم بود که دقتقن توضیح این بند از جامعه شناسی بشری .همان طور که در بالا عرض کردم نمیتوانم در این جا بنویسم. شاید روزی در کامنت های دوازه ده شب به بعد.
برای فرهاد هم مینویسم که بابا توام با این دستگاهت بلانسبت .....به فضای علمی بلاگ.

فرهاد کرمان زندگی می کنه، خب باید یه کامنتی بذاره که به حال و هوای شهر بخوره دیگه!

الهام سه‌شنبه 21 فروردین 1386 ساعت 18:43

نمیشد حالا تلویزیونه یکطوری بود که دستشویی هم میومد آخه اگه بعدش حالش نباشه که فیلم رو از pause در بیاره چی؟

عمو سه‌شنبه 21 فروردین 1386 ساعت 14:55

حالا اگه این آدما حتی تنبلیشون اومد که ایمیل با اس ام اس رو بدن چی؟!!

اتفاقا یه دستگاهی داره اختراع می شه که می تونه افکار رو بخونه و تبدیل کنه به متن. یعنی Thought to Text هست. وقتی هم شد text می شه SMS کرد به هر کی که بهش فکر کنی!

گیلناز سه‌شنبه 21 فروردین 1386 ساعت 11:46 http://www.hichvahame.persianblog.com

می شه صحبت شما رو قبول کرد اما من با این مشکل دارم که بگیم چون فسنجون رو اگه یه روز تمام بذاری رو چراغ سه فتیله ای خوب جا میفته و عالی میشه پس نباید از زود پز استفاده کرد!!!!

شما اسم انگیزه های بشر برای اختراع و پیشرفت تکنولوژی رو می ذارین تنبیل ولی من بهش می گم احتیاج.... اینکه به جای رفتن تا سر چشمه لوله کشی آب داشته باشی و سر جات بشینی و آب پاک بخوری نه تنها تنبلی نیست بلکه منطقیه...تکنولوژی به زندگی سرعت میده و انجام وقت گیر یه سری کارای نه چندان مهم رو سریع می کنه...همین(:

فرهاد سه‌شنبه 21 فروردین 1386 ساعت 09:16 http://choone.blogfa.com

تازه اینکه چیزی نیست..من دستگاهی می شناسم که اگه پشتش بشینی و یه بست بزنی سه سوته میری مریخ و برمی گردی...

محسن سه‌شنبه 21 فروردین 1386 ساعت 08:43 http://filmamoon.blogsky.com/

خب ما یک همکلاسی داشتیم که بهش میگفتیم نبوغ. ای نبوغ معتقد بود که ادما تا چند هزار سال دیگه فقط به شکل مثلن مغز در میان و توی یک چیزایی مثل کندوی عسل هم زندگی میکنن. نه اینکه بروند و بگردند و برگردند اون تو بخابن. اصلن شبانه روز اونجان. اون جا میخورن و میپاشن و .... و برای انجام دادن هیچ کاری لازم نیست حرکت کنن. خیلی هم با توجه به جمیع جوانب امر- به قول علما- پرت نمیگفت این بنده خدا. البته با توجه به سرعت علم خیلی سریع هم جلو میره. در ضمن فقیر و غنی هم نداره و اختلاف طبقاتی هم حل میشه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد