پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

جشنواره فیلم فجر - پلان ۱۰: اختتامیه

اینم از نتایج. جشنواره تموم شد. برنده ها معرفی شدن. باز هم تا چند روز دو تا شاخ گنده روی سرمون باقی می مونه که چرا این گرفت، چرا اون نگرفت.

 

  • مهمترین جایزه ها (بهترین فیلم و کارگردانی) رو "روز سوم" گرفت که با توجه به موضوعش و عدم حضور خون بازی در این رشته ها (به درخواست خود بنی اعتماد و بنا بر قوانین جشنواره) طبیعی بود.
  • با این حال، بیشترین جوایز رو خون بازی گرفت: بهترین گریم، فیلمبرداری، نقش اول زن (باران کوثری)، فیلمنامه و تدوین. با اینکه خیلی ها مخالف این فیلم هستن، اما به نظر من هر چی گرفت حقش بود.
  • پابرهنه در بهشت هم چهار تا سیمرغ گرفت که خب… فیلم مذهبیه دیگه… این نگیره کی بگیره؟
  • متاسفانه "اخراجی ها" هیچی نگرفت! حتی بهترین فیلم اول رو هم دادن به "پابرهنه…"!
  • مینای شهر خاموش، سنتوری و قاعده بازی هم هر کدوم یکی دو تا گرفتن و در واقع جایزه ها بین این چند تا فیلم تقسیم شد.
  • جایزه بهترین فیلم از نگاه تماشاگران رو به دو تا فیلم دادن: اخرجی ها و سنتوری.

 جشنواره بیست و پنجم هم تموم شد و فقط خاطره هاش باقی می مونه. مثل دوره های قبل، سال های قبل:

- دوستان جدید… بحث های سینمایی… دیدن فیلم های عالی، متوسط و مزخرف٬

- درآمدن چشم از حدقه و برآمدن شاخ از سر بعد از شنیدن اسامی نامزدها!

- آشنا شدن با "عشق کیمیایی"هایی که اسم همۀ سیاهی لشکرهای فیلم "سلطان" رو هم بلدن و تمام دیالوگ های فیلم رو حفظ هستن!

- کسانی که ادعا می کنن دوست صمیمی باران کوثری هستن ولی برای دیدن خون بازی از ساعت شیش صبح توی صف وایسادن!

- عشق فیلم هایی که هنوز فرق حاتمی با حاتمی کیا رو نمی دونن و می گن "چی شد حاتمی کیا بعد از دلشدگان از کرخه تا راین ساخت؟!"

- کسانی که فامیل همسایۀ یکی از بازیگران نقش چندم یکی از فیلم های در پیت بخش مهمان جشنواره هستن و طوری ژست می گیرن که استنلی کوبریک هم نمی گرفت!

- کسانی که هر سال از یزد و مشهد فقط برای دیدن فیلم های جشنواره تهرون میان و این مسافرت خاطره انگیزترین و تنها مسافرت سالشونه٬

- کسانی که بالای 70 سال سن دارن و تیپ می زنن، میان جشنواره که بلکه یکی از کارگردانها ببیندشون و واسۀ یه فیلم انتخابشون کنه!
و هزارتا خاطره دیگه که به اسم "خاطرات جشنواره بیست و پنجم" حفظ می شه.

 

لیست کامل نتایج هم اینجاس:

 http://www.fajrfestival.ir/farsi/asp%20for%20home/asp/news_details.asp?id=419

نظرات 3 + ارسال نظر
گیلناز سه‌شنبه 24 بهمن 1385 ساعت 15:51 http://www.hichvahame.persianblog.com

ممنون از لطفی که داشتید و نوشته من رو خوندین....از لینک کردنش هم نه تنها ناراحت نشدم بلکه خیلی خیلی شاد شدم...:)

گیلناز یکشنبه 22 بهمن 1385 ساعت 23:57 http://www.hichvahame.persianblog.com

من بالاخره موفق شدم سنتوری رو به هر زوری بود ببینم...در موردش خیلی حرف داشتم که یه مقداریش رو نوشتم....شما چی ؟تونستین فیلم هایی رو که می خواستین ببینین؟!!

در مورد نتایج هم که خب شانس باران خیلی زیاد بود....اما با اینکه روز سوم رو ندیدم مثل اینکه خیلی هم نباید بهش سیمرغ میدادن و یه جورایی حق کشی بوده...رادان هم که به نظرم عالی بود و حقش بود سیمرغ بگیره...

من سنتوری رو ندیدم٬ اما شنیدم به غیر از باری رادان فیلم چیز خاصی نداشته و بیشتر اسم مهرجویی باعث بزرگ شدنش شده.

محسن یکشنبه 22 بهمن 1385 ساعت 23:55 http://filmamoon.blogsky.com/

خیلی جالبه. بازیگران برنده نقش اول زن و مرد هر دو در حالی جایزه گرفته اند که نقش معتاد بازی کرده اند. به نظرت جالب نیست؟ بیست و هشت سال بعد از انقلاب سوژه اصلی فیلم ها اعتیاده. سوژه پشت سوژه. معتاد اعتیاد معتاد اعتیاد. تلویزیون هم که پره. همه هم دست و پا میزنن که همچین نقشی بگیرند و بازی کنند. نقش معتاد جایزه بگیره.

نوشته بودم که به اینجور نقش ها می گن نقش های جایزه بگیر. نقش هایی مثل معتاد٬ عقب مانده ذهنی٬ دیوانه٬ روانی٬... همیشه در تاریخ سینما بیشتر مورد توجه قرار می گرفته.
من سنتوری رو ندیدم اما باران کوثری واقعا حقش بود.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد