پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

سیاوش خوانی برای حسین

چند شبه از هر خیابونی که رد می شم صدای دسته و عزاداری بلنده. از امشب که بیشتر هم می شه. یه عده میان توی خیابون، دسته راه می اندازن، عَلم می چرخونن، طبل و سنج می زنن و اغلب هم بچه های زیر 10 سال در حال زنجیر زدن هستن...

سالی یکی دو ماه شادی تعطیله! همه باید عزادار باشن... عزادار کسی که 1400 سال پیش، در سن 60 سالگی و از روی اجبار جنگیده. اعتقاد بر اینه که این عزاداری ها در واقع زنده نگهداشتن راه و روش امام حسین هست. اما مگه این کار فقط از طریق عزاداری و نوحه خونی و گریه زاری می تونه انجام بشه؟

البته نوحه خونی و عزاداری در ایرانی ها ریشه های قدیمی تری داره. قدیمی تر از واقعه کربلا.

خیلی پیش از کربلا هم مردم ایران برای سیاوش عزاداری می کردن. سیاوش قهرمان ایرانی ها بود که اون هم در یکی از جنگ ها، به طور ناجوانمردانه ای کشته می شه. ایرانی ها هر سال برای سیاوش مراسم می گرفتن و نوحه خونی می کردن. بعد از اون هم "عمو پیروز" خلق شد. کسی که نوروز هر سال با چهره مبدل (سیاه شده) میون مردم میاد تا با خودش شادی بیاره. ایرانی ها معتقد بودن که این عمو پیروز همون سیاوش هست که برای شادی مردم قیافه اش رو عوض می کنه و برمی گرده. البته بعد از اسلام این عمو پیروز رفت مکه و شد "حاجی فیروز"!

به قول یکی از دوستان، فلسفه کربلا به کلی از بین رفته. امام حسین سالی یکبار مهم می شه، حرف از شیوه فکریش زده می شده و بعد تعطیل تا محرم سال بعد! مثل امام علی که سالی یکبار – دور و بر شب های قدر – یادش می افتن و علی علی می کنن... و بعد دوباره همه می رن سراغ همون کارهای سابقشون... نامردی ها، دزدی ها، دروغ گفتن ها...

ظاهراً ایرانی ها دوست دارن عزاداری کنن. دوست دارن گریه کنن. امروز برای سیاوش، فردا برای حسین... نمی دونم این چه احساسیه که داریم. تنها کار دسته جمعی که بلدیم بکنیم همین گریه کردن هاس. شادی دسته جمعی که بلد نیستیم. جنبه اش رو نداریم...

نظرات 8 + ارسال نظر
گیلناز دوشنبه 9 بهمن 1385 ساعت 00:02 http://www.hichvahame.persianblog.com

راستش الان چند وقته نقد این عزاداری ها بد جوری باب شده...من مثل همه ادمها می گم شادی باید باشه اونم بدون غم و گریه...اصلن با این کار یکه تواین مملکت کم کم به روح ما خوروندن که فقط خوب گریه کنیم خیلی عذاب آوره ...اما واقعن توهیئت های عزاداری عاشورا یه چیز دیگه می بینم به جای غم و گریه...من یه دور هم جمع شدن...یه فراموش کردن خود خواهی...و اتفاقا یه شادی میبینم...مردمی که عمرن تو روزای عادی تحمل دیدن ریخت هم رو داشته باشن زمان دسته که می شه میان ساعت ها رو پا وای مستن تا نمایش بزرگ و پر هیجانی رو تماشا کنن...با هم حرف بزنن و بهونه ای برای تا صبح حرف و زدن و بیدار موندن پیدا کنن...من می گم این دسته ها راه همون رو بند میارن...ترافیک درست می کنن...صدای طبلشون مارو بیدار می کنه.....اما ارزش اینو داره که مردم تواین چند روز کنار هم بودن و با هم لذت بردن رو امتحان می کنن

دارا یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 19:28

هرچند خیلی منحرف شده ولی هنوز هم میتونه رو به جلو باشه.

ترانه یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 14:48

حسام ببخشید عجله داشتم نذر را اشتباهی با ظ نوشتم.

فهمیدم. اشکال نداره٬ مهم اصل مطلبه که گفته شده...

فرهاد یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 14:19 http://www.choone.blogfa.com

واقعا این اواخر دیگه کاملا به پارتی تبدیل شده بود....اصولا ایرانی ها با عزاداراری خیلی حال می کنن...چه اون قدیما که قمه می کشیدن چه حالا که دختر پسرها رو به زور باید از مراسم بیرون کشید و به خونه برد

ترانه یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 13:53

این واقعا به خاطر همون چیزی که گفتی مردم ما اصلا جنبه شادی دسته جمعی را ندارند. تو این مراسم و این ده روزه فقط اون کسانی که همیشه غذای حسابی میخورند غذای چرب ترمی خورند بعد بر اثر چربی زیاد سکته می کنن بعد نظر می کنن اگر شفا پیدا کردن سال دیگه هم نظری بدن ولی نمیدونن که خودشون سال دیگه باز همین آدم امسال هستن و هیچ چیزی عوض نشده!!!

محسن یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 12:02

اگر یک کمی به آدامای توی دسته ها بیشتر توجه کنی به نظر خانم الهام میریسی. اصلن عزا داری نیست. به نام حسین و به کام ماست. حالا امسال یک سری کارهایی انجام شده که مثلن بر شدت عزاداری افزوده بشه. عکسهایی زیبایی که پارسال شاهد دیدنش بودیم امسال نیست. صورت تمام شمایل ها زرد شده و خداییش شمایل های بسیار زیبایی بود از تصورات نقاشهایشان از تصوراتشان

عمو یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 10:56

یادمه خیلی وقت پیش (زمان جوونیا!!) یه کتابی از شریعتی میخوندم ، شریعتی توی کتابش اینطور میگفت:
یک روحانی در مهدیه تهران در حال سخنرانی بوده و میگفته که این شریعتی دین و پیامبر را مسخره میکنه، اونها در حسینیه ارشاد فیلمهای مراسم محرم رو میگذارند و شروع میکنند به استهزاء و تمسخر. اینها دین را، امامان را، قران را و تمام مقدسات را فحش میدهند و استهزاء میکنند.
در اون مهدیه چندین هزار نفر انسان عموما مومن به این سخنرانی گوش میکرده اند، صرف نظر از اینکه این حرفها دروغ بوده اما شما فکر میکنید که عکس العمل این چند هزار نفر عموما جوون چه بوده ؟! هیچ ! مثل مادر مرده ها گریه میکردند! یک نفر داشه بهشون میگفت که آقا! فلانی داره همه مقدسات شما را فحش میده ،‌و اونها هم حسابی گریه میکردند و البته لابد است آخر هم به خودشان گفته اند که آخیش جه گریه خوبی کردیم ! هم ثواب کردیم و هم دلمون باز شد!
هیچ کس این وسط نگفت که خب بابا اگه این موضوع راسته بریم ببینیم این بابا کیه و حرف حسابش چیه؟ اصلا آیا واقعا این خزعبلات رو گفته یا نه ؟!

در اکثر دنیا مردم دنبال بهانه اند که شاد باشند، متاسفانه در ایران مردم دنبال بهانه اند که گریه کنند و توی سرشون بزنند!

الهام پیری یکشنبه 8 بهمن 1385 ساعت 10:39

کی گفته عزاداری میکنن؟ ما مدرسه که می رفتیم دخترا آلبوم عکس داشتن از جوادایی که تو دسته ها برای خودشون دست و پا می کردن... جشنشونه... کی گفته عزا؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد