پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

یادداشتی بر فیلم تله (سیروس الوند)

امین حیایی در نمایی از فیلم تله

بازم دیروز مرتکب اشتباه شدم و رفتم سینما. هر بار بعد از ارتکاب این عمل به خودم قول می دم که دیگه اینکارو نکنم اما چندین ساله که مدام قولمو می شکنم (آخرین بار شهریور همین امسال بعد از دیدن فیلم "به نام پدر" گفته بودم که دیگه نمی رم!). صندلی های ناراحت، کیفیت صدا و تصویر افتضاح، صدای زنگ موبایل، حرف زدن، خوردن چس فیل و پفک... وقتی می شه نشست تو خونه، در آرامش آخرین فیلمای روز دنیا رو با دی وی دی دید، یا فیلمای ایرانی رو چند هفته بعد از اکران با 600 تومن خرید و دید، دیگه چه کاریه آدم بره سینما؟ هم پول بده هم سختی بکشه (یه جورایی مثل کشتی صبا و رنجر سوار شدن می مونه، پول می دی که عذاب بکشی و مدام منتظری که زودتر تموم بشه و خلاص شی!)

فیلم جدید سیروس الوند (تله) هیچ حرفی برای گفتن نداره. فیلمی است ضعیف با فیلمنامه ای آشفته و ابتدایی. بازی های ضعیف، فیلمبرداری بسیار معمولی و تدوین بسیار بد!

سیروس الوند رو با "یکبار برای همیشه" (سال 73) شناختم. توی اون فیلم خسرو شکیبایی و فاطمه معتمد آریا بازی می کردن و فیلم پر بود از ایده های نو. بعد از اون، همیشه فیلم های الوند رو دیدم به این امید که باز هم از "سینما" دیدن لذت ببرم... امیدی که تا امروز (و بعد از ساخته شدن چندین فیلم) بی نتیجه مونده.

اولین مشکل این فیلم (مثل اغلب فیلم های ایرانی) مشکل فیلمنامه است. نمی دونم چرا فیلمنامه های ما طوری هستن انگار فیلمنامه نویس از ایده اولیه اش انقدر ذوق زده شده که دیگه سراغ بازنویسی و مشورت و ... نرفته. همیشه فیلما خوب شروع می شن و هر چه به پایان نزدیک می شیم بد و بدتر. عجیبه که بعضی ها بعد از نوشتن و ساختن ده ها فیلم هنوز اصول اولیه فیلمنامه نویسی رو بلد نیستن. حتی گاهی فیلمنامه نویس های خوبی مثل حاتمی کیا هم کاری می کنن که آدم به فیلمنامه های خوب قبلی شون شک می کنه! (من که به شدت بهش شک کردم. یعنی همین آدم "روبان قرمز" رو نوشته؟)

مشکل دوم فیلم بازی هاست. نمی دونم چرا کارگردان فکر می کنه حالا که تونسته چندتا ستاره رو کنار هم جمع کنه، دیگه فقط باید بشینه روی صندلی اش و تماشا کنه و با توپ های مبارکش ور بره (فکر بد نکنین، منظورم از این توپ های چینیه که جدیدا به بازار اومده و می گیرن تو دست و باهاش ور می رن! روی جعبه اش هم نوشته برای تمدد اعصاب!!!). بابا، آخه یکی باید از این بازیگرا بازی بکشه! گلزار که اصلا بازیگر نیست، گیتارشم به زور می زد! مهناز افشار هم همینطور، فقط می گن خوشگله، یا شبیه گوگوشه (که خدا وکیلی هست!)... حالا امین حیایی رو می گیم یه چیزی... گلزار بهترین بازیش رو توی فیلم "بوتیک" انجام داده و بقیه بازی هاش همه روی هم 100 تومن هم نمی ارزه (تازه 70 تومنش فقط مال "شام آخر"ه!). بازی ها طوریه انگار همه می دونن دارن فیلم بازی می کنن و تماشاگر هم می دونه داره فیلم می بینه. همسر دکتر طوری موضوع کشتن اون دختر رو به شوهرش می گه که آدم بعد از سوسک کشتن هم اینقدر راحت حرف نمی زنه. اصلا همه طوری رفتار می کنن انگار کشتن آدما موضوعیه خیلی طبیعی. انگار مثلا همه روزی یکی دو بار می میرن! آخرای فیلم وقتی همین خانم محترم (همسر دکتر) وارد ساختمون باغ می شه، امین حیایی رو می بینه که خونین و مالین و چاقو خورده از در میاد بیرون. عکس العمل این خانم به این صحنه انقدر طبیعیه که انگار نه انگار این بابا چاقو تا دسته تو شکمش فرو رفته و داره می میره!

نمی دونم چه اصراریه بعضی کارگردانای قدیمی سالی یه فیلم بسازن. بابا یه کم از "واروژ کریم مسیحی" یاد بگیرین که بعد از فیلم به یاد ماندنی "پرده آخر" (سال 68) تا حالا هیچ فیلمی نساخته فقط به این دلیل که نتونسته فیلم بعدیش (به اسم "نانا" – به ارمنی یعنی "مادر") رو اونطوری که دلش می خواد بسازه.

حالا مطمئنم به لطف طرفدارای گلزار و افشار این فیلم به اندازه ای فروش می کنه که الوند باز هم فیلم بسازه، البته اگه فیلم نفروشه هم اون بابا کار خودشو می کنه. کی به کیه؟ اصلا مگه مخاطب چند درصد اهمیت داره؟

این همه از فیلم بد گفتم، نکات خوبش رو هم بگم که وجدان درد نگیرم. طراحی صحنه فیلم نسبتا خوب از کار دراومده. بازی "سحر زکریا" هم خوبه و تونسته نقش یه آدم با ظاهر و باطن متفاوت (و متضاد) رو خوب بازی کنه.

به امید روزی که "اصغر فرهادی" یه کلاس فیلمنامه نویسی برای همه نویسنده های ایرانی برگزار کنه!

 

اینم لینک مشخصات فیلم: http://cinetmag.com/ShowFilms.asp?ID=518

نظرات 3 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 30 فروردین 1386 ساعت 15:17 http://choone.blogfa.com

ما که تله رو ندیدیم ولی وقتی چند سال پیش چهره رو از الوند دیدم تصمیم گرفتم که دیگه فیلماشو نبینم....

جان دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 09:49 http://bodobia.blogspot.com/

ما هم به تله افتادیم و رفتیم تله را دیدیم. تا آخر فیلم هم نفهمیدیم که شاهد دیده چه فیلمی هستیم. جنایی؟ کمدی؟ اکشن؟ عشقی؟ کوفتی؟ و تازه آخر فیلم هم بعد از کشته شدن امین حیایی اون چه آوازی بود که به تقلید از رضا موتوری روی فیلم آمده بود و امین حیایی هم با ژست بهروز تلوتلو میخورد؟ یکی نیست به این آقای الوند بگه که بابا رضا موتوری مثبت شده بود که مرد. یعنی قهرمان فیلم بود. قهرمان تو که مثبت نبود. حالا میخای که ما بیایم برای این ضدقهرمان دل هم بسوزانیم؟

رامین دوشنبه 11 دی 1385 ساعت 08:30 http://hal-man.blogspot.com

دستت درد نکنه،‌در مورد تبلیغات تلوزیون و برنامه های اونم بنویس لطفا‌،‌اونام بدجوری باعث قلمبگی می شن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد