پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

احمق، احمق تر، احمق تر تر!

به نظر شما کدوم یکی از این سه تا احمق تره؟  

  

۱- اون بی شعوری که حاضر شده سر و ته بشه و شیلنگ کولر رو سفت کنه

۲- اونی که گفته تو آویزون شو من از اینجا محکم نگهت می دارم 

۳- اون مشنگی که گوشه سمت چپ لباس یارو رو با نوک انگشت نگه داشته 

۴- هر سه جواب صحیح است

یادداشتی بر فیلم Into the Wild - محصول ۲۰۰۷ آمریکا

وقتی اسم شون پن در مقام کارگردان یک فیلم دیده می شه، انگیزۀ زیادی برای دیدنش بوجود میاد. آدم دلش می خواد بدونه چه موضوعی باعث شده تا این بازیگر پرماجرای سینمای هالیوود دست به کارگردانی بزنه.

Into the Wild داستان پسریه به نام کریس که بعد از فارغ التحصیلی تمام پس اندازش رو به یک بنگاه خیریه می بخشه و از خانواده اش جدا می شه تا به دل طبیعت وحشی بره: آلاسکا...

در طول فیلم به تناوب فلاش بک هایی می بینیم از گذشته و اینکه چه چیزی باعث بریدن کریس از زندگی شهری و پناه بردن به طبیعت شده. موضوعی که در فیلم های بسیاری بهش پرداخته شده ولی شون پن این کار رو متفاوت با دیگران انجام می ده، با اینکه اغلب تماشاگران از سرنوشت کریس آگاهی دارن (فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده)، اما تا پایان مدت نسبتاً طولانی فیلم (نزدیک ۱۵۰ دقیقه) با اشتیاق داستان رو دنبال می کنن.

همراهی موسیقی فوق العاده تاثیرگذار فیلم با تصاویری بی نظیر از طبیعت باعث می شه در طول فیلم احساس آرامش خاصی به بیننده منتقل بشه که اثرش تا مدتها باقی می مونه. شون پن در مقام کارگردان عالی عمل کرده و تونسته تمام احساس کریس رو به تماشاگر منتقل کنه.

در بین هیاهوی تبلیغاتی سینمای هالیوود و فیلم های پرزرق و برق اکشن، این فیلم اثر باارزشیه که نشون می ده هنوز سینما – به معنی واقعی کلمه – در آمریکا زنده اس و جریان داره.