پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

اصطلاحات صدا و سیمایی!

من حدود پنج سال توی صدا و سیما بودم و در این مدت توی بخش های مختلف کار کردم. از بخش های فنی گرفته تا ساخت فیلم و سریال. اصطلاحات خاصی وجود داره که به نوعی مخصوص صدا و سیماس، بعضی از این اصطلاحات رو اینجا آوردم:

 

ساعت کاری: ظاهرا از هشت صبح تا چهار عصر، اما عملا از ۹:۳۰ تا ۱۰:۳۰ و ۱۴:۳۰  تا ۱۵:۳۰. دو ساعت، خیرشو ببینی.

 

هنوز هماهنگ نشده: هنوز هیچکس از این موضوع خبر نداره. در بهترین حالت حدود یه هفته و بطور معمول تا یک ماه طول می کشه.

 

این طرح باید کارشناسی بشه: مدیر از این موضوع سر در نمیاره! صبر کن تا بفهمه! بسته به هوش مدیر زمان کارشناسی شدن طرح متغیره، اما حداقل یه ماه کار داره!

 

جلسۀ مدیران: مکانی برای خوردن چای و شیرینی چند نفر که شانسشون زده و شدن مدیر. از هر دری حرف زده می شه، حتی از سریال و مسابقۀ فوتبال دیشب، الا دستور جلسه. تصمیمات به ت**ی ترین شکل ممکن گرفته می شه.

 

ارتباط مستقیم: مکافات! مصیبت! بدبختی! گم شدن ناگهانی سیم رابط و کابل! انجام شدن کار به شانسی ترین شکل ممکن. حالا نشد هم کسی ککش نمی گزه. اصلا مهم نیست... بی خیال بابا، نشد دیگه!

 

ایشون پشت میزشون نیستن: خیر سرش رفته مستراح!

 

وقت ناهار و نماز: حدود سه ساعت، از ۱۰:۴۵ تا ۱۴! زمان کافی برای اتمام جوشن کبیر!

 

آفیش شدن: ورود به سازمان بعد از یه ساعت معطلی و عبور از هزار تا مامور حراست. جایی که همه بهت شک دارن که یا خرابکار هستی یا تروریست. تمام وجودت رو می گردن، آخرش هم یه برگۀ مسخره می دن بهت که بری داخل.

 

اینترنت: مکانی برای داونلود فیلم، عکس، موزیک و چک کردن ایمیل؛ همه چیز به غیر از کارهای مربوط به شغل.

 

Password: چیزی که برای اطلاع عموم روی کاغذ نوشته و در معرض دید گذاشته می شه، زیر شیشۀ میز، کنار مانیتور و پشت در اتاق از جمله جاهاییه که می شه پیداش کرد!

 

مستند سازی: حروم کردن نیم کیلو کاغذ. هر چی بیشتر باشه بهتره، مهم نیست مربوط به پروژه باشه یا نه، فقط تا می تونی بنویس. اصلا کل سایت رو داونلود کن و پرینت بگیر. چیزی که هیچوقت هیچکس نخواهد خوند. سرگرم کردن کسانی که کاری براشون تعریف نشده.

 

ایشون رفتن ماموریت: معمولا ماموریت ها به کاشان و زاهدان و یاسوج انجام می شه... اما معلوم نیست چرا پاسپورت همراهشونه! سر المپیک سیدنی که همۀ مدیرها رفته بودن شهرستان، اما توی فیلم های ارسالی از سیدنی همه شون – در کنار خانواده – قابل شناسایی بودن! البته خودشون می گفتن شباهت ظاهریه!

 

نظر شما چیه؟: یالله اونی رو که من گفتم تایید کن وگرنه اخراجی بدبخت!

نظرات 6 + ارسال نظر
فرشته شنبه 24 شهریور 1386 ساعت 13:10 http://freshblog.blogsky.com

حسام واقعا پای لاریجانی رو گذاشتی لای در آسانسور؟؟

اگه می تونستم سرشو می ذاشتم لای در!

گیلناز سه‌شنبه 20 شهریور 1386 ساعت 00:15 http://www.hichvahame.persianblog.ir

سلام...

بابا چقدر دلت پر بود و ۵ سال تونستی تحملشون کنی؟؟؟!!!

ولی با عرض شرمندگی باید بگم اکثر قریب به اتفاق ادارات دولتی و اونایی که پولشون رو دارن از خزانه مملکت می دن به همین شیوه شیک و بی دردسر داره اداره میشه!!!

وااای به حال یه نسل بعد...باقیشم که دیگه احتمالن به هیچ جایی نمی رسن

فرهاد یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 12:35 http://choone.blogfa.ir

البته با این برنامه هاشون می شد تشخیص داد اون تو چه غلطی می کنن...
راستی خارج از موضوع...اون ۲ ستاره موضوعش چیه....من نمی فهمم...حرف اول ت هست یا ک ؟

ت هست. جای دو تا ستاره هم خ و م بذار!

پادرا یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 02:03 http://padra.blogsky.com

کدوم سازمان اینجوری نیست حسام جون ؟

چرخهای مملکت داره همینجوری میچرخه !

محسن یکشنبه 18 شهریور 1386 ساعت 00:02 http://filmamoon.blogsky.com/

تمامی پست امروز شما مورد تایید اینجانب می باشد. خدا از بزرگی کمتان نکند. خدا بچه های شما را برایتان نگهدارد به حق هر کس که دوست دارید. نظر نظر شماست قربان. ما سگ کی باشیم؟ ما تا به امروز یک حرف خلاف واقع در این وبلاگ ندیده ایم.
به قول سعدی علیه الرحمه میفرماید:
نظرت نظر همی بود که منت غلام همی بود
...........همی بود.................همی بود
که چون منظور ما بیت اولی بود بیت دوم را جاهای خالیش را ننوشتیم.

احسان شنبه 17 شهریور 1386 ساعت 22:21

یاد اون پروژه ای که با هم توی صدا و سیما انجام دادیم به خیر. به زور نماز خوندیم، به همه گفتیم روزه هستیم و....
راستی یادت هست نزدیک بود دست آقای حیاتی مجری اخبار رو بذاریم لای در آسانسور؟؟؟

من یه بار پای آقای لاریجانی رو گذاشتم لای در آسانسور! لامصب آسانسوهاشونم آدمیزادی نیست. می بینن یه چیزی گیر کرده دوباره باز نمی شن!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد