پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

جشنواره فیلم فجر - پلان صفر

با یک روز تاخیر، جشنواره فیلم فجر از امروز شروع شد.

از دیشب که جدول فیلم ها دراومده دارم تلاش می کنم فیلم های خوب رو شناسایی کنم... اما هیچی پیدا نمی شه! 25 تا فیلم ایرانی توی بخش مسابقه شرکت دارن (سنتوری نرسید) که به زور اینا رو از توش درآوردم: اتوبوس شب (بخاطر پوراحمد، فروتن و شکیبایی)، پاداش سکوت (بخاطر بازی پرستویی و کیانیان و جلوه های ویژه فیلم)، روز سوم (بخاطر لطیفی کارگردانش)، خون بازی (بخاطر بنی اعتماد و یه کمی هم باران کوثری که می گن خوب بازی کرده)، اخراجی ها (فیلم ده نمکی که خیلی کنجکاوم ببینم چی ساخته)، پارک وی (جیرانی، از فیلماش خوشم میاد)، گوشواره (بخاطر بازی ترانه مهدی بهشت دختر دوستمون) و نهایتاً (به زور!) رئیس (مسعود کیمیایی). یعنی کلاً هشت تا فیلم.

فیلم های خارجی جشنواره هم ماشاءالله یکی از یکی مزخرف تره! نمی دونم این فیلم ها رو از کجا پیدا می کنن... فیلم های درپیتی از اندونزی و تایلند و عراق و ارمنستان، چند تا غیر معروف هم از آلمان، فرانسه و کانادا... . یعنی اصلاً هیچی.

نمی دونم چه اصراریه بگیم جشنواره فجر بین المللی برگزار می شه. هیچکسی حاضر نیست فیلمش رو برای ایران بفرسته و اگه فیلم نسبتاً خوبی هم بیاد، کارگردانش نمیاد! اونوقت اگه فیلم جایزه بگیره، مسئول دفتر فرهنگی سفارت اون کشور میره روی سن! از هر کسی دعوت می کنن نمیاد...

اونوقت دوبی میاد جشنواره فیلم برگزار می کنه، همه هم میان. از نیکول کیدمن گرفته تا الیور استون. چرا؟ چون علاوه بر اینکه مهمون هستن، بابت اومدنشون روزی 5000 دلار هم بهشون خرج سفر دادن! یعنی پنجاه هزار دلار برای ده روز!

از بخش بین الملل بگذریم. وگرنه فقط باید از بی برنامگی حرف زد. البته این بی برنامگی همه جا وجود داره:

جشنواره یهو بیخودی یه روز عقب می افته،
جدول شب آخر در میاد،
هماهنگی با مهمونای خارجی انجام نمی شه،
برنامه روزی صد بار عوض می شه،
سینماهای جشنواره دو روز قبل از شروع تازه یادشون می افته که باید سالن هاشونو تمیز کنن!

و هزار تا موضوع دیگه که بعد از 25 دوره که خوبه، فکر نکنم بعد از 50 دوره هم درست بشه.

این چند سال اخیر که جشنواره سوت و کور بود. دیگه از شوق مردم برای دیدن فیلم ها خبری نیست. این موضوع چند دلیل داره، از جمله:

عدم اجبار فیلم ها برای شرکت در جشنواره (برای گرفتن پروانه نمایش)،
افت کیفی فیلم ها،
سانسور نشدن فیلم ها مثل سابق (این یکی خیلی مهمه!)،
عدم اشتیاق فیلمسازها برای رسوندن فیلمشون به جشنواره (می گن خب می دیم به جشن خانه سینما)،
و گرفتار بودن مردم با هزار تا موضوع روزمره،...

یادمه برای دیدن فیلم "نون و گلدون" مخملباف از ساعت 6 صبح توی صف می ایستادیم که شاید بتونیم ساعت 5 عصر ببینیمش... همینطور برای مسافران، لیلا، برج مینو، روسری آبی،... . یادش بخیر. چه شور و حالی داشت. چقدر توی صف دوست سینمایی پیدا می کردیم.

بگذریم... فیلم های خوب از یکشنبه (پونزدهم) کم کم وارد جدول می شن و می شه رفت و چند تا فیلم دید. امیدوارم امسال جشنواره یه شور و حالی داشته باشه و مثل سال های قبل نشه. بالاخره هر چی باشه جشنواره مون همینه. من اگه هنوز نمی تونم برای بهتر برگزار شدنش کاری انجام بدم، باید جشنواره رو، همین طور که هست دوسش داشته باشم...

حسام دهقانی جمعه 13 بهمن 1385 ساعت 21:24

نظرات 5 + ارسال نظر

فرزاد دوشنبه 16 بهمن 1385 ساعت 13:39

تنها علتی که بخاطرش ممکنه یک بار دیگه مجبور شم از ساعت 6 صبح تا 5 بهدازظهر زیر بارش برف تو صف سینما بایستم یه فیلم از ناتالی پورتمن و نیکل کیدمن و ژان رنو و برد پیت ه . به شرطیکه همشون تو یک فیلم باشن .
راستی یادته همون روز ، پلیسه اومد از روی جوی آب روبروی سینما فرهنگ بپره بیاد گیر بده اما افتاد تو جوی آب ((:

توی فیلم کوهستان سرد دوتاشون بازی می کنن: ناتالی پورتمن و نیکول کیدمن. فیلم Closer هم فیلم خیلی خوبیه که ناتالی پورتمن با جولیا رابرتز بازی کرده. اگه ندیدی حتما ببین٬ احتمال خیلی زیاد خوشت میاد.
اون یارو پلیسه هم هیچوقت یادم نمی ره... وقتی ولو شد وسط گل و شل٬ قیافه اش خیلی دیدنی بود!

کامران دوشنبه 16 بهمن 1385 ساعت 01:34

دلم خیلی برای انتظامی و خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی و رضا کیانیان و نیکی کریمی تنگ شده. جای من را هم خالی کن. یادش به خیر هامون - دو زن - آژانس شیشه ای - شاید وقتی دیگر - خانه ای روی آب - از کرخه تا راین - Closeup - شیر سنگی
کلاه قرمزی و پسرخاله را با بر و بچه های شرکت dpfe حدود ۳۰-۴۰ نفر رفتیم دیدیم. یادش به خیر. انگار یک قرن پیش بود.
البته من فیلم ایرانی خیلی کم میرفتم می دیدم و حتی یکی دو بار بیشتر به جشنواره نرفتم چون بلیت هم نمی رسید. ولی چندتایی را که نام بردم خیلی دوست دارم.

گیلناز یکشنبه 15 بهمن 1385 ساعت 00:03 http://www.hichvahame.persianblog.com

سلام...کاملن مطمئن بودم که تو این روزای جشنواره شما هم حتمن دست به قلم(کیبورد)شدین و یه چیزی در این مورد نوشتین!!!

و طبق معمول من با تمام حرفاتون در مورد کمی ها کاستی های همیشگی جشنواره موافقم....تازه یه چیزایی هم میشه بهش اضافه کرد...اینکه مگه ما کلن چند تا کارگردان خوب داریم که مهرجوییشون به خاطر اینکه میگن فیلمتو باید از اینجا و اونجاش کم کنی فیلمشو شرکت نده؟؟؟؟!!!!
یا مثلن آخه این چه حرکتیه که همه دارن میرن به سمت ساخت فیلم های با مضامین و زمینه ای جنگ!!! بابا چرا نمی خواد کسی از زندگی حرف بزنه...از شادی...از بچه ها...و حتی از عشق(مسلمن نه به صورت آبکی و آزار دهندش)...
و ۱۰۰۰ مثلن و مگه دیگه....
فیلم ها رو که دیدین حتمن ازشون بنویسین مخصوصن از اینکه آیا احتمال حذف قسمت یا قسمت هایی از اونها در اکران عمومی میره یا نه؟؟؟؟؟!!!!!!آدمی که بلیط پیش فروش گیرش نیاد حوصله صف وایستادن رو هم نداشته باشه روزگارش بهتر از من نیست(:

فرهاد شنبه 14 بهمن 1385 ساعت 15:28 http://choone.blogfa.com

یادش به خیر زمانی که مجلات سینما رو لوله می کردم...فیلم خوبی رو هم نمی گذاشتم از دستم در ره.....
دیگه سالی یه بار هم نمی شه سینما رفت....زن و بچه خودشون یه پا جشنواره هستن خدایی

محسن شنبه 14 بهمن 1385 ساعت 00:11 http://filmamoon.blogsky.com/

در آخرین جشنواره فیلم تهران همان جشنواره ای که در عرض ۶ سال توانسته بود جای خودش را د رمیان جشنواره های صاحب نام باز کنه در ۱۰ روز ۴۰ تا فیلم دیدم. در اولین صف جشنواره بعد از انقلاب باجه بلیط فروشی بعد از حدود فروختن بلیط به ۵ یا ۶ نفر اعلام کرد که بلیط تمام شد. بازار سیاهی ها ریختند بیرون. عهد کردم که دیگر به جشنواره نیایم. تا اینکه سالها بعد چند تا از فیلم های تارکوفسکی را به مدد خلوتی سینما ی دوست داشتنی ادئون که حالا باید پاساژ باشد را دیدم. تا........امشب که بار دیگر به مدد پارتی بازی توانستیم گوشواره ترانه را ببینیم. البته به احتمال زیاد هر جایی گوشواره را نشان بدهند باز هم میریم و می بی نیم