پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

"ترین"های 2015، تابحال

فیلمی که خیلی بالاتر از سطح انتظارم بود:
Mad Max: Fury Road


فیلمی که خیلی پایین تر از سطح انتظارم بود:
Jurassic World


فیلمی که همه رو سر کار گذاشت:
Fifty Shades of Gray


خلاقانه ترین فیلم انیمیشن:
Inside Out

(البته می تونست بهتر هم باشه)


غیرخلاقانه ترین فیلم انیمیشن:
Minions
(که هیچ استفاده از از پتانسیل بالای مینیون ها نکرد)


فیلمی که موقع دیدنش اصلاً متوجه زمان نشدم:
Mission Impossible: Rouge Nation


بهترین فیلم علمی/تخیلی:
Ex Machina

بهترین فیلم ترسناک:
It Follows


بهترین فیلم ورزشی:
McFarland, USA


بهترین فیلم درام:Me and Earl and the Dying Girl


بهترین فیلم طنز:
Man Up


بهترین دنباله سازی:
Insurgent


بهترین سریال تلویزیونی:
Wayward Pines


دسامبر ماه فیلم های مطرح هست و من به شدت منتظر فیلم های زیر هستم. فیلم هایی که به احتمال زیاد با دیدنشون فهرست "ترین های 2015" دستخوش تغییر میشه:

Reverent، The Bridges of Spies، Carol، Danish Girl، Hunger Games: Mockingjay Part 2، Martian و...


* برای داونلود این فیلم ها و بیشتر از 12000 فیلم دیگه با کیفیت های متنوع و مطمئن به این لینک مراجعه کنید.

اکران افتتاحیۀ فیلم سینمایی Train Station


بسیار خوشحالم که اعلام کنم اکران افتتاحیۀ فیلم سینمایی Train Station (ایستگاه قطار) در تاریخ ششم نوامبر در East Lansing Film Festival (میشیگان، آمریکا) انجام خواهد شد. فیلم همچنین در بخش مسابقۀ این فستیوال حضور داره و بعد از نمایش، جلسۀ پرسش و پاسخ با حضور تعدادی از عوامل فیلم برگزار خواهد شد.


این فیلم که توسط 40 کارگردان و در 25 کشور ساخته شده، داستان شخصی است به نام براون که در پی یک حادثه قطارش را از دست می دهد و با انتخاب های متعددی روبرو می شود. تصمیمات کوچک و بزرگی که هر کدوم سرنوشتش رو به شکلی تغییر خواهند داد.


"ایستگاه قطار" دومین فیلم بلند گروه فیلمسازان مستقل بین المللی CollabFeature هست و من خوشحالم که در این پروژه بعنوان همکاری داشتم و بخشی از داستان رو در ایران پیش بردم.


لینک IMDB فیلم


فیلم های به یادماندنی قدیمی: 10 فیلم عالی از دهۀ 50 تا 70 میلادی

بعضی فیلم های قدیمی انقدر خوب و خوش ساخت هستن که هنوز هم بعد از 50، 60 سال تازه به نظر می رسن و از خیلی فیلم های امروزی بهترن. البته تعداد این فیلم ها خیلی زیاده و بعضی هاشون انقدر معروف هستن که نیازی به معرفی ندارن. من ده تا از اونهایی رو که شاید کمتر شناخته شدن رو اینجا معرفی می کنم. مطمئن باشین از دیدنشون پشیمون نمی شین و هیچوقت فراموششون نمی کنین:


Cactus Flower (جین ساکس – 1969): کمدی عاشقانه با بازی والتر ماتیو، اینگرید برگمن و گلدی هاون


Private Life of Sherlock Holmes (بیلی وایلدر – 1970): داستان معمایی/جنایی با تم کمدی و فیلمنامه ای عالی که تا آخر شما رو میخکوب می کنه!

 

Avanti! (بیلی وایلدر – 1972): کمدی عشقی دربارۀ انتقال یک جسد از ایتالیا به آمریکا. فیلمنامۀ بدون نقص و بازی های عالی و ماندگار.

 

How to Steal A Million (ویلیام وایلر – 1966): پیتر اوتول و آدری هیپورن به دنبال سرقت یک مجسمۀ تقلبی ونوس!

 

Charade (استنلی دانن – 1963): کری گرانت، آدری هیپورن و والتر ماتیو در فیلمی جنایی/معمایی با پایانی غافلگیرکننده

 

Roman Holiday (ویلیام وایلر – 1953): کمدی عاشقانۀ بی عیب و نقص با بازی گریگوری پک و آدری هیپورن

 

Dial M for Murder (آلفرد هیچکاک – 1954): بهترین فیلم جنایی هیچکاک با بازی گریس کلی

 

Apartment (بیلی وایلدر – 1960): یه کمدی عشقی دیگه با بازی شرلی مک لین و جک لمون

 

Blowup (آنتونیونی – 1966): درام معمایی/جنایی که هنوز هم تازه به نظر میرسه و اصلاً حس نمی کنین دارین یه فیلم 50 سال پیشو تماشا می کنین. (این فیلم صحنه هایی داره که برای بچه ها مناسب نیست)

 

A Countess from Hong Kong (چارلی چاپلین – 1967): کمدی/عشقی بسیار خوب از چارلی چاپلین با بازی مارلون براندو و سوفیا لورن


* تمام این فیلم ها رو می تونین از این سایت داونلود کنین.

مروری کوتاه بر فیلم های 2015: تا پایان آوریل

معمولاً چند ماه اول سال میلادی به اکران فیلم های کم هزینه و مستقل اختصاص دارد. در چهار ماه ابتدای 2015، چند فیلم مهم اکران شد که البته هنوز همۀ فیلم ها را ندیده ام اما تا اینجای کار هیچکدام در حد انتظار نبودند.


شاید مهمترین آنها 50 Shades of Grey بود که بر اساس یکی از رمان های پرطرفدار آمریکایی ساخته شده و درست روز ولنتاین اکران شد. در این فیلم که به وضوح رابطه جن سی زن و مرد به تصویر کشیده می شود، خبری از ریشه های روانشناسی موجود در کتاب به چشم نمی خورد و فیلم در حد یک پورنوی خوش آب و رنگ تنزل پیدا کرده.


قسمت سوم و آخر مجموعۀ Taken هم چنگی به دل نزد و صحنه های اکشن و تعقیب و گریزهای این فیلم نتوانست فیلمنامۀ پر از مشکل و شخصیت پردازی بد آنرا جبران کند.


فیلم جدید جانی دپ به اسم Mortdecai هم یکی از بدترین فیلم های دوران بازیگری جانی دپ به حساب می آید. البته بازیگران خوب دیگری هم در فیلم حضور دارند اما فیلمنامه و بخصوص تدوین به شدت مشکل دارد و تم کمدی و بازی به سبک جک اسپاروی جانی دپ هم نمی تواند فیلم را نجات دهد.


The Boy Next Door نام فیلم جدید جنیفر لوپز است که به از تم تریلر/جنایی برخوردار است و داستان زنی است که یکبار با پسر همسایه رابطه ای برقرار می کند و دچار دردسر می شود... شروع فیلم خوب است اما به تدریج مشکلات فیلمنامه و بازی ها خودشان را نشان می دهند و پایان هم که کاملاً کلیشه ای است.


Black or White با بازی کوین کاستنر فیلم نسبتاً خوبی است، اگر چه تا حدی کلیشه ای، اما حداقل ادعای بزرگ بودن ندارد. فیلم همان است که توقع دارید. یک ملودرام ساده که در قسمت هایی دیالوگ های جالبی هم دارد. داستان دربارۀ پدربزرگی است که بعد از فوت همسرش ناچار به نگهداری از نوۀ دورگه اش می شود و این شروع ماجراست. تماشای کوین کاستنر در نقش پدربزرگ هم در نوع خودش جالب است.



Wedding Ringer
ماجرای پسری است که هیچ دوستی ندارد تا بعنوان ساقدوش عروسی معرفی کند. او به یکی از دفاتر خدمات عروسی مراجعه می کند و قرار می شود چند نفر را بعنوان دوست صمیمی برایش پیدا کنند تا جلوی خانوادۀ عروس کم نیاورد. فیلم کمدی است و صحنه های جالبی هم دارد اما در حد متوسط باقی می ماند.


سال گذشته که تعداد فیلم های خوب آمریکایی به زور به تعداد انگشتان دست می رسید و آثار بزرگانی همچون کریستوفر نولان ناامیدکننده بود. امسال باید منتظر باشیم و ببینیم در ادامه چه فیلم هایی اکران خواهند شد.


* تمام این فیلم ها رو می تونین از این سایت داونلود کنین.

دلیل کم شدن تعداد فیلم های خوب

مدتیه که زیاد می شنوم "تعداد فیلم های خوب هر سال کمتر میشه" و از من دلیلش رو می پرسن. وقتی می پرسم "این اواخر چه فیلم هایی دیدی؟" اسم هایی می شنوم که فیلم های متوسط یا ضعیفی هستن.


در واقع تعداد فیلم های خوب موجود در هر سال کمتر نشده که هیچ، بلکه به نظر من نسبت به ده بیست سال پیش بیشتر هم شده؛ تکنیک های بهتری استفاده شده و خلاقیت های جالبی در فیلمنامه و ساختار بکار برده میشه.


و اما دلیل اینکه خیلی از کسانی که حتی خودشون رو "فیلم بین" حرفه ای می دونن از پایین بودن سطح کیفی فیلم ها گله دارن فقط یک چیزه: تکنولوژی!


تا همین چند سال پیش و مخصوصاً در دهۀ 90 میلادی، فیلم ها خیلی سخت به دستمون می رسید. اون موقع نوار VHS بود و فیلم های مطرح توسط خلبان ها و برخی مسافران با مشقت فراوان وارد کشور می شد و بعد از تکثیر به دست ما می رسید.


آقایی بود به اسم "شهریار" که هر هفته سه شنبه ها میومد توی یک خونه و ما (که چهار پنج نفر بودیم) هر کدوم 5 تا فیلم از توی کیف بزرگش برمی داشتیم (از 20 سال پیش به اینور این عادت هفته ای حداقل 5 فیلم در من باقی موند). این آقای شهریار یکی از سرشاخه های اصلی پخش فیلم در تهران بود و اطلاعات سینمایی خیلی بالایی داشت. خودش مستقیم فیلم ها رو سفارش می داد و می دونست چه فیلم هایی ارزش ورود به کشور رو داره.


اون موقع فیلم ها در واقع از یکی دو فیلتر می گذشتن و تنها فیلم هایی به دست ما می رسیدن که ارزش های اولیۀ سینمایی رو داشتن، خصوصاً اینکه بدونیم هر سال بیشتر از 5000 فیلم فقط در آمریکا تولید میشه (سینمای اروپا و آسیا به کنار).


اما الان شرایط خیلی فرق کرده. اینترنت و دیکودرهای قوی باعث شدن هر کسی خیلی راحت بتونه شبانه از توی خونه اش فیلم داونلود کنه (سرعت انقدر بالاس که خود من گاهی اوقات شبی 12 تا 15 فیلم داونلود می کنم، اونهم در زمانی که حجم اینترنت برام به رایگان محاسبه می شه).


حالا در نظر بگیرید کسی رو که وارد یکی از سایت های (حتی معروف) داونلود فیلم میشه. در این سایت ها جدای از کیفیت اثر، هر فیلمی که ساخته شده برای داونلود آماده اس و کاربر تنها از روی پوستر فیلم یا نهایتاً اسم بازیگر فیلمی رو داونلود و تماشا می کنه. ایراد بزرگ کار اینه که کاربر فکر می کنه آرشیو بزرگی از فیلم داره، 500، 1000، 2000 یا حتی کسی رو می شناسم که 10 هزار فیلم روی هاردهای اکسترنالش ذخیره کرده.


اما واقعاً چند درصد از این فیلم ها ارزش دیدن دارن؟ در خوشبینانه ترین حالت چیزی حدود دو درصد. یعنی از 5000 فیلمی که در سینمای آمریکا تولید میشه، نهایتاً سالی 100 فیلم ارزش دیدن دارن و بقیه آثاری هستن که در زمان فیلم های VHS (که از نظر همین عده و کسانیکه از این طریق فیلم به دستشون میرسه سالهای بهتری برای سینما بود) اصلاً وارد کشور نمی شد!


توصیۀ من به این دسته از دوستان اینه که بیشتر دربارۀ فیلم های تولیدی مطالعه کنن، فیلم ها، کارگردان ها و آثارشون رو بشناسن و با شناخت قبلی فیلم ها رو داونلود و تماشا کنن. اینجوری نه وقتشون با تماشای فیلم های متوسط و ضعیف تلف میشه و نه هاردشون با آثار بی ارزش اشغال نمیشه.


و به یاد داشته باشیم که جمع کردن فیلم هنر نیست!

یادداشتی بر فیلم "گذشته" (Le Passe) (اصغر فرهادی – 2013)

بعد از مدتها، دیشب هیجان و اشتیاق تماشای یک فیلم در سینما رو تجربه کردم. سئانس 12 شب، سینما آزادی در سالنی که کاملاً پر شده بود، فیلم جدید اصغر فرهادی رو تماشا کردم.

فیلمسازی در خارج از کشور شرایط خاص خودش رو داره و به دلیل تفاوت سیستم، بسیاری از کارگردانان موفق ایرانی، در خارج از کشور موفق نیستند. اما به نظرم فرهادی ثابت کرد که توانایی فیلمسازی در سیستم پیچیدۀ غربی رو داره.

داستان "گذشته" دربارۀ احمد (علی مصفا) است که برای انجام آخرین مراحل امور مربوط به طلاق از همسر فرانسوی اش (برنیس بژو) به پاریس میره. طی چند روز اقامت، متوجه میشه همسرش قصد ازدواج با مردی فرانسوی رو داره و...

طبق معمول فیلمنامه های فرهادی، با پیشرفت داستان گره های جدیدی ایجاد میشه، رازهای جدیدی برملا میشه و کاراکترها در موقعیت های سخت تصمیم گیری (برای بیان حقیقت یا پنهان کردنش) قرار می گیرن.

"گذشته" با آثار سینمای ایران که اصلاً قابل مقایسه نیست ؛ اگر بخوام فیلم رو با آثار معمول سینمای جهان مقایسه کنم، می تونم بگم "گذشته" یکی از بهترین فیلم هاییه که ظرف 2 سال اخیر دیده ام. اما اگه بخوام فیلم رو با آثار قبلی خود فرهادی (در ایران) مقایسه کنم، باید بگم به نظرم این فیلم به قوت دو فیلم آخرش نیست.

ساختار، کارگردانی، بازی ها و دکوپاژ همه چیز عالیه، تنها مشکل به نظر من در فیلمنامه اس، که علاوه بر "کمی" طولانی بودن، به نظرم می تونست بهتر از این باشه. این رو با توجه به شناختی که از فرهادی دارم می گم. در "گذشته" از دیالوگ های به یادماندنی خبری نیست، ترتیب سکانس ها قابل تغییره و لوکیشن ها محدود. ضربه ها و چرخش های داستانی تا حدی قابل پیش بینی اما با اینحال به جا هستن.

در مجموع به نظرم فرهادی در اولین فیلم بین المللیش بسیار موفق عمل کرده و یکی از بهترین های 2013 رو ارائه داده. فیلمنامه، فیلمبرداری و بازی برنیس بژو می تونه کاندید جوایز زیادی بشه و امیدوارم فرهادی بتونه به همین شکل به کار خوبش ادامه بده و برای ساختن عجله نداشته باشه. اشکالی نداره اگه 2 سال بین آثارش وقفه بیفته، اما این زمان لازمه تا به فیلمنامه هایی قوی تر از این برگرده.

امتیاز: 8 از 10

پ.ن: سئانس 12 شب سینما آزادی فوق العاده بود. به این دلیل که تمام کسانی که این سئانس رو انتخاب کردن کسانین که به خاطر خود فیلم اومدن. از بچه و صدای قرچ قرچ چیپس خبری نبود. مردم یا خواب بودن، یا داشتن با دقت فیلم رو تماشا می کردن!