پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

معیار خوب یا بد بودن یک فیلم

بعد از سالها فیلم دیدن و شنیدن نظر آدم های مختلف دربارۀ فیلم ها، به این نتیجه رسیدم که:

معیار "خوبی" یا "بدی" یک فیلم با "اثر"ی که اون فیلم روی ما میذاره سنجیده میشه.

اگر یک فیلم باارزش بنا به هر دلیل نتونه روی بیننده اثر لازم رو بذاره اون رو یک فیلم متوسط یا حتی بد قلمداد می کنه و بالعکس – اگر یک فیلم بی ارزش به هر دلیل روی بیننده اثر مثبت بذاره اون رو یک فیلم "عالی" می دونه.

این "اثر گذاشتن" یا نذاشتن دلایل مختلفی می تونه داشته باشه. شرایط محیطی که فیلم رو درش می بینیم، میزان درک ما از محتوا و پیام فیلم، میزان ارتباط برقرار کردن و همذات پنداری ما با کاراکترها و میزان منطقی یا غیرمنطقی بودن سیر حوادث همه و همه از جمله پارامترهایی هستن که می تونن روی میزان "تاثیرگذاری" اثر بذارن.

در ساده ترین حالت، اگر مثلاً زمان دیدن یک فیلم به اصطلاح "تو مودش" نباشیم، اون فیلم هر چقدر هم خوب باشه بهمون نمی چسبه. اگر در شرایط نامساعد یک فیلم کلاسیک عالی رو ببینیم به نظرمون "قدیمی" و "از مد افتاده" میاد. یا اگه تو مود فیلم کمدی باشیم و فیلم درام ببینیم، هر چی هم باشه، ازش خوشمون نمیاد.

برای بعضی ها "داستان" یا "قصه" خیلی اهمیت داره و تنها این مورد هست که میزان اثرگذاری رو براشون تعیین می کنه. این دسته از آدم ها اگر با یک داستان ساده سر و کار پیدا کنن که توش هیچ "حادثۀ" خاصی اتفاق نیفته از فیلم خوششون نمیاد... یا برعکس، اگر فیلمی رو ببینن که بعلت پیچیده بودن نتونن از قصه اش درست سر دربیارن از اون فیلم خوششون نمیاد.

به نظر من "نشانه شناسی" در سینما یکی از مهمترین عواملیه که میتونه به درک درست از پیام فیلم کمک کنه و در بعضی شرایط تنها آگاهی از این نشونه هاس که میتونه باعث "لذت بردن" یا "درک نکردن" یک فیلم بشه... در خیلی از موارد درک این نشانه هاست که بعنوان کلید داستان فیلم عمل می کنه و باعث آشکار شدن نمادهای بکار رفته در فیلم (اشیاء یا کاراکترها) میشه.

زیاد شده کسانی بعد از دیدن یک فیلم باارزش گفتن که "زیاد خوشمون نیومد، راستش نفهمیدیم چی به چی شد" یا "بد نبود، اما از فلان فیلم بیشتر خوشمون اومد"... یا برعکس، وقتی ازشون می پرسم بهترین فیلمی که این اواخر دیدی چی بوده از فیلمی اسم میبره که به اعتقاد اغلب منتقدان سرشناس و بیننده ها یک فیلم متوسط یا حتی سطح پایین تلقی میشه! گروه اول نتونستن به هر دلیل با فیلم ارتباط برقرار کنن و دستۀ دوم هم به هر دلیل فیلم رو در شرایطی دیدن که خیلی بهشون "حال داده"!

درسته که سلیقه ها متفاوته، اما این تفاوت هر چقدر هم که زیاد باشه نمی تونه دلیل موجهی باشه برای لذت نبردن از بعضی آثار مشهور، مطرح و باارزش سینما!

نظرات 6 + ارسال نظر
aghaye khone دوشنبه 13 آذر 1391 ساعت 12:39 http://meandgoldoonekhanom.mihanblog.com/

یه نکته‌ی جالب اینه که اگه شما به همین نظراتی که روی مطلبت اومده دقت کنی میبینی دیدگاه‌ها تفاوت داره.
ضمن اینکه میزان اثرگذاری خیلی مهمه باید دید چه قشری فیلم رو نگاه میکنه. به هرحال هر دسته و گروه بر طبق دیدگاهی که داره نوعی از فیلم رو میپسنده، همونطور که عده‌ای اصلاً به سینما علاقه‌ای ندارن. ولی در کل بعضی‌ فیلم‌ها خاص هستن و قرار نیست عامه ازشون خوششون بیاد. شما فرض کن همشهری کین یا یه ادیسه‌ی فضایی رو. در مقابلش بعضی فیلم‌ها هم عام هستن و به نوعی فقط برای سرگرمی‌سازی ساخته میشن مثل ماموریت غیرممکن.

از مطالب خیلی عالیت در مورد سینما ممنونم و خوشحالم که بالاخره بعد از مدتها یه وبلاگ سینمایی خوب پیدا کردم. از معرفی فیلم هم ممنونم.

درسته، سلیقه ها خیلی متفاوته. گاهی یه فیلم خوب رو به کسی معرفی می کنم (کسی که مثلاً اهل فیلم دیدن هم هست) اما بعداً بهم میگه که فیلم رو دیده و اصلاً خوشش نیومده. البته جدای از دلایلی که تو خود پست نوشتم، یه دلیل روانشناسی دیگه هم در این زمینه وجود داره:
اگه کسی اولین نفری باشه که یه فیلم رو می بینه امکان اینکه روش اثر مثبت بذاره بسیار بیشتره تا اینکه به توصیۀ یک نفر دیگه همون فیلم رو تماشا کنه!
در حالت اول یه احساس "کشف یک اثر هنری خارق العاده" بهش دست می ده و از فیلم خوشش میاد.

از اینکه از مطالب وبلاگ خوشتون اومد خوشحالم. یه زمانی ماهی هفت هشت ده تا پست می نوشتم برای وبلاگ، اما این فیس بوک همه چی رو تغییر داد و منو هم تنبل کرد!

فرهاد دوشنبه 22 آبان 1391 ساعت 09:29 http://www.rahdari.ir

به نظر من فیلم خوب فیلمیه که کارگردان نخواسته باشه فقط فیلم خوب ساخته باشه..یعنی زور نزنه که مثلا فیلم ماندگار بسازه...
بذار راحت تر بگم....مثل وقتی که می خوای بنویسی... ممکنه مدت ها وقت بذاری چیزی در نیاد یا اگه بیاد مصنوعی باشه و بهت نچسبه....باید خودت رو رها کنی و هر چی که به ذهنت می یاد عملی کنی...بعد که می خوای ادیت کنی فکر و استاندارد و قواعد رو قاطیش کنی...بیشتر وقتا باید همینجوری کار کرد...به نظر من کارگردانی که بخواد فیلم خوب بسازه فیلمش ممکنه یک سری استانداردها رو داشته باشه ولی فیلم خوب به معنای اثرگذار بودنش نمی شه...آدم اول باید خودش حرفش و فیلمش شعرش نوشتش رو باور کنه و به خودش دروغ نگه تا دیگران هم باور کنند...(اوه خفه شدم از بس حرف زدم....)
(یه رفیق داشتم و دارم هر وقت همو می بینیم تا صبح می شینیم از فیلم موسیقی شعر کار سیاست و ... حرف می زدیم...باید این بلا رو سر تو در مورد فیلم بیارم:d)

درسته. این زور زدنه نتیجه اش یه جایی در میزنه به هر حال...

(من که پایه ام... نه فقط دربارۀ فیلم، دربارۀ همۀ اینایی که گفتی دوست دارم بشینیم شب تا صبح حرف بزنیم... اصلاً اینکار مراسمی داره برای خودش!)

نوید یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 09:15

حسام کم کم میتونی این نوار سمت چپی "آخرین فیلم هایی که دیده ام" رو به عنوان یک widget بفروشی

هاها... آره واقعاً... البته بازم این کامل نیست، اگه قرار بود کسی بخردش براش بیشتر مایه میذاشتم. الان یه وقتایی بعضی فیلم ها از دستم در میرن...

محسن یکشنبه 21 آبان 1391 ساعت 08:47 http://filmamoon.blogsky.com

این که نوشتی هر وقتی نمیشه هر فیلمی رو دید کلن باور من هم هست. ولی بعضی فیلم ها هستند که باید همین که دستت اومد در اولین فرصت ببینی. سخته ولی این کار رو میشه کرد. ینی باید کرد. نه این که میشه. باید داره.
جا داره که به دنبال یک فیلم کمدی بودم. چن روز پیش یک فیلم ایرانی دیدم. حتا اسمش رو یادم نیست. حسام نمی دونی این فیلم هیچچچچچچی نبود. اصلن نمی تونم بگم چی بود. هیچچچچچچی نبود. دلم برای یک دکترجون تازه چه خبر به زبان پارسی تنگ شده. ای نعلت به روزگار

وقتی عطش دیدن یه فیلم باشه، دیگه مهم نیست کی دستت میرسه، تا میرسه باید بشینی ببینیش... من Apocalypto رو ساعت 12 شب گرفتم و همون موقع گذاشتم تا 3 صبح دیدم بعدش رفتم خوابیدم! یه بار هم یه فیلمی از شما گرفتم، فکر کنم دنیای دیوانۀ دیوانۀ دیوانه بود، بعد که ساعت 1 شب از خونۀ شما برگشتیم تا اومدم نشستم تماشاش کردم... این برای هر فیلمی صدق نمی کنه. بیشتر برای فیلم های خاصیه که خیلی وقت منتظر دیدنش بودی

دارا شنبه 20 آبان 1391 ساعت 20:04

به نظر من نگاه عامیانه به فیلم همینه که میگی ولی نگاه کارشناسانه ممکنه متفاوت باشه.

نگاه کارشناسانه که خب کار هر کسی نیست. بعضی فیلم هام هستن که فقط کارشناسان حرفه ای سینما میتونن درکشون کنن... منظور من در این پست فیلم های معمول سینمای دنیاس که مردم می بینن و درباره شون حرف میزنن

سیمین شنبه 20 آبان 1391 ساعت 18:48

سلام.. مطلب بسیار جالبی بود...
خیلی اوقات هم برای نشانه سازی " خوب" و "بد" بودن یک فیلم امکان این هست که شخصیت های این فیلم با فرد تماشاکننده بیشتر سازگاری و سنخیت داره و یا موضوع آن فیلم به واقعیت زندگی اون فرد خیلی نزدیک در این صورت مفهوم "خوب" بودن رو به خودش میگیره ...... شاید هم آدم خودشو به جای شخصیت های مختلف میذاره و توان خودشو در شرایط مختلف محک میزنه که بازهم محک زدن اون فیلم به اون توان مربوط میشه

درسته. این همون پارامتر "همذات پنداری" هست که درباره اش نوشتم... یکی از عواملی که میتونه باعث غرق شدن یا نشدن در فیلم بشه. البته همیشه هم برای لذت بردن از یک فیلم چنین حسی لازم نیست.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد