پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم
پلان های روزانه

پلان های روزانه

هر کسی بازیگر نقش اول زندگی خود است، من می خواهم زندگی را کارگردانی کنم

موج فیلم های مشابه با "جدایی نادر از سیمین"

مورد توجه قرار گرفتن فیلم "جدایی نادر از سیمین" در داخل و خارج و دریافت جوایز مختلف از جشنواره های معتبر جهانی باعث افتخار هر ایرانیه که موفقیت در اسکار هم تکمیلش کرد.

اما این موفقیت ها، با تمام آثار مثبت، یک اثر منفی هم به همراه داشتن: رویکرد بسیاری از فیلمسازان به ساختارهای مشابه برای تکرار موفقیت. در واقع این فیلمسازان (که اغلب جوان هستن) فکر می کنن بکار بردن فرمول این فیلم و استفاده از داستانی مشابه می تونه زمینه های شهرت و موفقیت یک شبۀ اونها رو فراهم کنه.

اگر به مشخصه های "جدایی نادر از سیمین" نگاه کنیم می بینیم این فیلم با دستمایه قرار دادن یک داستان خطی و نسبتاً ساده موفق شده تماشاگر رو با کاراکترهای فیلم همراه کنه، باعث بشه بر اساس تصاویری که دیدیم و حرف هایی که شنیدیم دست به قضاوت بزنیم و بعد از مدتی متوجه بشیم اشتباه قضاوت کرده ایم، باز هم اطلاعات جدید و قضاوت های جدید... و در نهایت هم استفاده از پایانی باز. اغلب سکانس های فیلم در فضاهای بسته می گذره و تعداد بازیگران به چند نفر محدود شده.

حالا اگر به فیلم های ساخته شده در یکسال گذشته نگاه کنیم (و فیلم هایی که در جشنواره فجر امسال به نمایش دراومدن) متوجه می شیم کارگردان های بسیاری خواستن تا با استفاده این فرمول، فیلم خودشون رو بسازن... که این نشون از نوعی تنبلی بین اهالی سینما داره. تنبلی به خاطر استفاده از چند بازیگر محدود در دو سه لوکیشن داخلی و تکیه بر فیلمنامه ای که "می خواد" شبیه آثاری مثل "دربارۀ الی" یا "جدایی..." باشه. در صورتیکه نوشتن چنین فیلمنامه هایی به مدتها وقت، تحقیق و بازنویسی احتیاج داره، نه فیلمنامه هایی که ظرف دو هفته نوشته شده و با یکی دو بار بازنویسی رفته برای تولید. این فیلم ها تنها کپی برداری ضعیفی هستن از فیلم اصلی که نه در جذب تماشاگر عادی موفق می شن نه در جلب توجه منتقدان و جشنواره ها.

در هر حال موجی که بعد از موفقیت فیلم های اخیر فرهادی به راه افتاده به هیچ وجه به نفع سینمای ایران نیست. کارگردانان و تهیه کنندگان ایرانی هنوز باید فرم های جدید رو تجربه کنن. هنوز جای یه فیلم ترسناک درست و حسابی بین فیلم های ایرانی خالیه، یه فیلم تاریخی بی عیب و نقص، یا یه فیلم اکشن/ماجراجویانۀ قوی... مدتهاست تمام فیلم های ایرانی محدود شدن به درام های خانوادگی یا کمدی های سطح پایین. سالی دو یا سه فیلم قابل اعتنا هم ساخته می شه از برخی کارگردانان قدیمی یا جوان های بااستعداد هست که این آمار در مقایسه با تولید 70 – 80 فیلم در سال بسیار پایینه... البته این وسط با "فیلم عروسی"های سوپرمارکتی اصلاً کاری ندارم (منظورم از فیلم عروسی، کمدی های مبتذلیه که روی عکس جلدشون چند نفر دارن با دهن های کج و معوج می خندن و یه نفر هم لباس عروس پوشیده!).

چارۀ این مساله تنها در دست مسئولان سینمایی کشور هست تا با دقت بیشتری فیلمنامه ها رو مورد بررسی قرار بدن و برای هر فیلمنامه ای مجوز ساخت صادر نکنن؛ از ژانرهای مختلف حمایت کنن و بیشتر روی فیلم های متقاضی ساخت تمرکز کنن... اتفاقی که بعید می دونم حالا حالاها بیفته.